یک قدم کوچک دیر برای شزل
ترجمه اختصاصی سلام سینما
قبل از تماشای فیلم همگی می دانیم که «اولین مرد» چگونه قرار است به پایان برسد. تقریبا نیم قرن از روزی که انسان روی ماه قدم نهاد و همچنین از تبدیل شدن جست و جو های فضایی به یکی از اصلی ترین موضوعات فیلمسازی در آمریکا می گذرد ، لذا می توان گفت «دیمین شزل» پس از «لالالند» چالش بسیار بزرگی را نسبت به آثار قبلی اش در مقابل خود می بیند. «اولین مرد» یک ضدتریلر ناب با هنرنمایی «رایان گاسلینگ» و «کلیر فوی» است.این فیلم بطور جامع به ماموریت آپولو 11 نمی پردازد بلکه آن داستان مشهور را از یک نگاه دلهره آور مورد پرداخت قرار می دهد و این باعث به وجود آمدن حس رضایت در مخاطبان می شود.
فیلم با یک سکانس از پرواز آغاز می شود و شروع را در این فکر فرو می برد – یا شاید شما امیدوارید – که این یک رویای پر از استرس قبل از عملیات است ، نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) در یک تله ی مرگبار گرفتار آمده ، جایی که او از جایی که قرار شده بود برای بازگشت به زمین قرار بگیرد ، بالاتر رفته است.صدا کر کننده و منظره سرگیجه آور است. سکانس افتتاحیه بسیار درگیر کننده است و این موضوع را به ما یادآوری می کند که اگر چه عملیات آپولو 11 موفقیت آمیز بود اما در فرآیند آن شکست های مرگباری صورت گرفته است. شزل در ساخت منظره های حیرت انگیز در فضا عالی عمل کرده است.
کارگردان 33 ساله ای که قبل از بردن جایزه ی اسکار بهترین کارگردانی (و برای لحظاتی اگرچه به اشتباه برنده ی بهترین فیلم) برای «لالالند» ، با اثر بی ادعایش یعنی «شلاق» به دنیای سینما معرفی شد ، بنظر می رسد برای ارتقاء جایگاهش در هر پروژه ی جدیدش بسیار مصمم است.او نیز مانند آرمستراگ در حال تقلا تحت فشار است. «اولین مرد» یک اثر خوش ساخت و بسیار کنترل شده است که در حال وفق دادن خود با شرایط سخت پرواز و هدایت مخاطبان به تجربه ی شکست دادن مرگ توسط فضانوردانی است در آن فضا زندگی می کنند.
آرمسترانگ کسی است که توسط همراهانش بعنوان یک روشن فکر شناخته می شود و تمام خواسته ی او دیدن ماورای دنیای شناخته شده است با این که حتی او زندگی شخصی اش را هم درون خود نگه می دارد.این می تواند یک چالش اساسی برای بازیگر باشد ، در روزهایی که همه به دنبال نقش قهرمانان یا ضدقهرمانان با صورت های بی روح و سنگی هستند ، گاسلینگ بار دیگر کاریزمای خود را به نقش اضافه می کند.سکونت تعیین کننده ی مایکل همیشه وجود دارد ، اما همه او را به حزن و اندوهش می شناسند.دخترش بخاطر سرطان در همان دقایق ابتدایی فیلم می میرد اما مرگ دخترش تنها مرگی نیست که او را آزار می دهد. او اولین مردی بود که روی ماه قدم گذاشت و این کار او باعث شد تا بشیاری از دوستانش در تلاس برای رسیدن به ماه جان خود را از دست ندهند.
گاسلینگ که همواره ی برای قدم گذاشتن به نقش های اول سنتی تعلل می کرد و ترجیح می داد در پروژه های معمولی ایفای نقش کند ، بنظر می رسد مسیر خود را تغییر داده است. شزل اکنون شناخته شده ترین همکار اوست و من امیدوارم که همکاری آنان در اینجا به پایان نرسد زیرا این دو بهترین را از یکدیگر می سازند و پروژه ی مشترک سوم آنها می تواند بسیار جذاب باشد. در فیلم هایی از این دست ، «کلیر فوی» بیشتر نقش همسرهای نگران را ایفا کرده است. فوی یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را انجام داده تا یک ویژگی جدید به این نقش آشنا اضافه کند. "این یک ماجراجویی خواهد بود" ، این جمله ای است که او به همسرش پس از انتخاب او برای ماموریت آپولو 11 می گوید و تا حد زیادی حق با اوست.گاسلینگ و فوی در تلاشند تا راهی برای نشان دادن زندگی خصوصی یک زوج خارج از کلیشه های رایج پیدا کنند.
شزل در قرار دادن مخاطب در آن فضای سرد و تنگ فضاپیمایی که آرمسترانگ هیچوقت آن را ترک نکرد ، بسیار موفق عمل می کند - گاهی اوقات ما فقط چند اینچ با صورت او فاصله داریم – به طوری که گاهی ما در اوقات نمی دانیم آن آدمها در حال انجام چه کاری هستند و چرا این اندازه کار آنها مهم است.اگر مایل هستید تا بدانید هدف از پروژه ی جمینی 8 چه بوده حتما قبل از تماشای فیلم درباره ی آن مطالعه کنید. این فیلم مانند یک روایت اول شخص است.
روش شزل بسیار به نفع فیلم است زیرا ما فیلم هایی مثل «آپولو 13» و «افراد درست» را داریم که بیشتر از بعدی تاریخی به این داستان نگاه کرده اند.شزل مانند فرمانده ی یک پرواز گاهی یک اکشن را تبدیل به رقصی در فضا و گاهی آن را تبدیل خشونت پرتاب یک موشک می کند ، این شاید یک دستاورد بزرگ در فیلمسازی نباشد اما یک قدم کوچک دیگر برای این فیلمساز است.
منبع : ایندی وایر
مترجم : وحید فیض خواه