حکایتی از رنج های طبقه کارگر

ترجمه اختصاصی سلام سینما
فیلمساز کرهای «لی چانگ – دونگ» و رمان نویس ژاپنی «هاروکی موراکامی» دارای تعلق خاطر مشترکی به مضامینی همچون تنهایی و تمنا هستند. به همین دلیل به نظر می رسد که طبیعتا ترکیب این دو استعداد باید به نتیجه ای مساعد ختم شود. بنابراین شگفت زده نشوید اگر بدانید که که «سوختن» ، فیلم تازه چانگ – دونگ که بعد از هشت سال ساخته شده، داستان کوتاه «سوختن انبار» موراکامی را به نمایشی درگیرکننده برای نگاهی نزدیکتر به زندگی سخت طبقه کارگر تبدیل می کند. فیلمی که در آن، یک شخصیت غم زده در جستجوی احتمالات گریزان زندگی اش می گردد.
لی همچون فیلم های قبلی خود مانند «آفتاب پنهان و شاعری» ، این بار فیلمنامه ای را انتخاب کرده که به بیان غم وصف ناپذیر آدم ها، در جهانی بی رحم می پردازد که حاصل ، یک شعر فراموش نشدنی با لحنی دلنشین است. چانگ-دونگ شخصیت غم زده ی فیلم خود را به مکان هایی باورنکردنی می برد و به این ترتیب، مخاطب را با مسائلی آزاردهنده روبه رو می سازد.
سبک روایت انتزاعی موراکامی ، الگویی ایده آل را برای تعلق خاطر همیشگی چانگ-دونگ فراهم می کند که نتیجه ی آن نگاهی سیاه و درگیرکننده به مصیبت جان گداز یک جوان منزوی است. این جوان «لی جانگسو»(یو آه این) نام دارد. فردی درون گرا که در دنیای ساکت خود زندگی می کند و در هر پیچ و خمی که زندگی در مقابل او قرار می دهد ، به دنبال راه فرار است. زندگی او با احتمالاتی پر شده که همیشه دستش از آنها کوتاه مانده است که آنها نیز علم و ثروت هستند. این دو احتمال به شکل دو شخصیت جذاب در زندگی او تجسم می یابند تا به چرایی اینکه چرا دست او همواره از احتمالات زندگی اش کوتاه می ماند پاسخ دهند.
فیلم های لی چانگ – دونگ معمولا در یک نقطه شروع می شوند و با عمیق تر شدن وابستگی شخصیت ها، به سمت جهت های تازه حرکت می کنند. سوختن قدم به قدم تبدیل به یک تریلر روانشناختی جذاب می شود. به خصوص اوج آن زمانی است «بن»(استیون یئون) درباره ی حمله های روانی خود اعتراف می کند: او راز آتش زدن گلخانه ها را برملا می کند. باز هم جانگسو نمی داند چه چیزی را باور کند: آیا بن واقعا یک دیوانه است یا او را دست انداخته است؟ لی می داند باید پاسخی برای این پرسش پیدا کند و به همین به دنبال گلخانه های آن حوالی می رود تا مطمئن شود آیا بن قصد آتش سوزی در آن ها را دارد یا خیر، و این که آیا خودش هم از این آسیب های روحی ویرانگر رنج می بیند یا نه. این بخش های دلهره آور که از نظر فضای ترس و شاعرانگی بی شباهت به فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک نیستند، ادامه می یابند و در جایی که نقطه اوج داستان موراکامی هم هست، به یک منطقه ناشناخته می رسیم.
از این جا به بعد، «سوختن» دوباره داستان خود را توسعه می دهد. فیلم کم کم از سبک با حوصله و طبیعت گرایانه اش فاصله ی گیرد و قبل از اینکه اتفاقات با سرعت اتفاق بافتد ، لحظاتی اکسپرسیونیستی را در روایت خود جاری می سازد . صحنه های تاثیرگذاری در فیلم وجود دارند که واقعی بودن آنها مشخص نیست. شاید صرفا داریم آنها را از نگاه لی به کاراکترهایش می بینیم.
نقطه اوج فیلم بازتابی از هنر کارگردانی چانگ-دونگ است. او اغلب با استفاده از زمان فیلم را به جلو می برد و از نشان دادن صحنه های تیره و تار امتناع می کند. این نقطه ی اوج شاید در راضی کننده ترین حالت خود نباشد اما همه چی با هم در می آمیزند و به نتیجه ای می رسد که راه را برای هرگونه احتمالی باز می گذارد. «هائمی»(جئون جونگ سئو) شاید یک دختر رویایی دیوانه کننده باشد که از اعماق رویاهای لی نشات می گیرد. بن شاید همان اعتماد به نفس دست نیافتنی باشد که لی همیشه دنبالش می گردد. ما با یک راوی غیرقابل اطمینان طرف هستیم (روانپزشکش در جایی می گوید: «آیا قهرمانان داستان همه شان دیوانه نیستند؟»). «سوختن» شما را مجبور می کند که وقایع را به همان صورتی که لی می گوید، مشاهده کنید.
بن به جانگسو می گوید: «جدی بودن اصلا جالب نیست.» شاید «سوختن» هم برخی اوقات می توانست از این نصیحت استفاده کند. سینمای لی چانگ – دونگ لحظات تاریک و درگیرکننده فراوانی دارد. بنابراین این مسئله که او مسیر خود را تغییر داده و شخصیتی خلق می کند که فیلم را بر اساس جدیت خود جلو می برد، جای خوشحالی دارد. ولی سوختن مرتب به خودش باز می گردد و راه را برای مردی هموار می کند که دنیا را آگاهانه درک می کند، و فقط می خواهد مطمئن شود که دنیا قصد بازی با او را ندارد.
منبع : ایندی وایر
مترجم : وحید فیض خواه