شاهکار بیلگه جیلان
ترکیه نیز مانند هر کشور دیگری فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی بسیاری داشته است و تاثیر این تغییرات بر سینمای آن اجتناب ناپذیر است . زمانی که از سال ۱۹۹۰ سینمای ترکیه سوی مثبتی گرفت ، شاید کمتر کسی گمان میکرد که کارگردانانی مانند نوری بیلگه جیلان فیلمهایی را نمایش دهند که نه تنها در ترکیه که در وسعت جهانی تاثیر گذار باشد . درخت گلابی وحشی آخرین فیلم نوری بیلگه جیلان است که در سال ۲۰۱۸ نامزد دریافت نخل طلای کن شد . او که تاثیر به سزایی در احیای سینمای ترکیه داشته است با پنج فیلم آخرش جایگاه ارزشمندی در جشنوارههای بزرگی مانند کن پیدا کرده است .
نوشتن درباره درخت گلابی وحشی اصلا کار آسانی نیست چرا که نه من که سواد سینمایی محدودی دارم و نه شاید دوستان دیگر نتوانند با جزییات کامل به نقد منصفانه این فیلم بپردازند اما از نظر من فیلمهایی مانند این فیلم مظلومانه میان قشر علاقهمند و هنردوست نمایش داده میشوند و سینمای عامه پسند شاید به اصطلاح تره هم برای چنین فیلمهایی خرد نکنند و این جا ، نوشتن است که رسالت نمایش هنر و آگاهی اجتماعی را ایفا میکند .
با اینکه این فیلم را برای سومین بار دیدهام اما به نظر در هربار تماشایش، جزییات و اینکه کارگردان تا چه حد فیلم را زندگی کرده است بیشتر نمایان میشوند . پیشنهاد میکنم اگر فیلمهای پردیالوگ و کم اتفاق با ضربآهنگ داخلی کند شما را از تماشای آن منصرف میکند به هیچ عنوان به سراغ این فیلم نروید اما اگر قصد تماشای واقعی سینما ، تکنیک ، مفهوم و ظرافت را دارید ، این فیلم شما را ارضا خواهد کرد .
پسر جوانی که به تازگی فارغالتحصیل شده است با آرزوهای بزرگ به شهر زادگاهش برمیگردد و انگیزهی اصلی کاراکتر ، چاپ کردن کتابی به نام درخت گلابی وحشی است . در سکانس اول فیلم مشاهده میشود که سینان به شهرش آمده است و با اولین شخصی که برخورد میکند مغازه داری است که مقداری پول از پدرش طلب دارد . شرح موقعیت اجتماعی فیلم درخت گلابی وحشی از این رو با کشور ما همخوانی نزدیکی دارد که ترکیه نیز مانند ایران به معضل بیکاری و اقتصاد فلج برخورد کرده است و کارگردان به خوبی جوانی را در مسیر رسیدن به رویاهایش پس از فارغ التحصیلی به تصویر میکشد .
در ادامه سینان ابتدا با عشق دوران نوجوانی اش دیدار میکند دختری که در دیالوگها مشخص است که بخشی از وجود سینان را فراگرفته است اما میپذیرد که باید فراموشش کند چرا که او هم مانند جامعه ما انتخاب کرده است که رفاه و زندگی از عشق مهمتر است ، تصمیمی که بسیاری از ما آن را درک میکنیم ، تصمیمی سخت و طاقت فرسا . کارگردان در این سکانس با آوردن دیالوگهایی عمیق کاراکتر ها را در مسیری میبرد که گذشته و آینده اشان مقابل و در تضاد هم قرار بگیرند . گذشته ای شیرین و پر احساس در مقابل آینده ای مظلوم اما منطقی . شخصیت اصلی برای رسیدن به آرزویش (چاپ کتاب) باید مانند رستم شاهنامه با هفت خان مبارزه کند و این موضوع به نحوی پرداخته شده است که او مجبور است با تمام بعدهای جامعه روبرو شود و هر رویارویی یک معرفت وجودی را برانگیخته میکند .
برای مثال سینان پس از دیدار با شهردار به سراغ عشقش رفت و این موضوع که عشق جایگاه ویژهای دارد در منظر نویسنده قابل تامل است . پس از آن سیاست ، ادبیات ، خانواده ، اقتصاد و دین کنکاشهایی هستند که به عنوان موانعی ، در نقطه مقابل شخصیت میایستند و در این کنش و واکنش و تلاش شخصیت اصلی برای پیشبرد هدف ، درام شکل میگیرد .
عشق : دیدار با عشق قدیمی . نتیجه : نافرجام
سیاست : دیدار با شهردار برای کمک به چاپ کتاب . نتیجه : نافرجام
ادبیات : دیدار با نویسنده مشهور شهر . نتیجه : تنش و مخالفت
اقتصاد : دیدار با شخص سرمایه گذار برای چاپ کتاب . نتیجه : رد شدن با دیدگاه اقتصادی
خانواده : درگیریهای خانوادگی مخصوصا با پدرش . نتیجه : تنش ، بی اعتمادی
دین : دیدار با دوستان قدیمی و بحث پیرامون نجات دهنده بودن دین . نتیجه : دین پاسخی نمیدهد
شخصیت از هیچکدام از موضوعات پاسخی نمیگیرد و نهایتا به خود میرسد و شاید بازنگری در شخصیت و ارزشهایش . نکته قابل توجه ارتباط میان سینان و پدری است که با اینکه در گذشته فردی بزرگ با اهداف معنوی و اجتماعی بوده است ، حالا متهم به شرطبندی و بیخیالی است و در گوشهای به دنبال آب در چاهی میگردد تا زمینهای اطراف زادگاهش را آباد کند ، گویی که او به دنبال هدفی محال است . در پایان سینان با ناامیدی در برابر پدرش تغییر موضع میدهد و ممکن است نویسنده ، در جامعهای مریض این روزهای ترکیه ، پدر را آینده سینان می داند و این نگاه در نقطه اوج پرده آخر قابل مشاهده است . سکانسی که میبینیم سینان نیز در چاه مشغول به کندن است به امید یافتن آب ، یافتن امید . در صحنهای قبلتر مشاهده میکنیم که پدر ، سینان را درحالی که خودش را به دار آویخته است در خواب میبیند و این خود استعاره ای از نافرجام ماندن رویای سینان به خودش است . او که از تمام موضوعات حیاتی انسان میگذرد (دین ، سیاست ، اقتصاد ، ادبیات ، عشق ، خانواده) ، حالا در هفتمین مواجهه اش خودش را میز زیر پا میگذارد برای امیدی نجات دهنده .
سخن درباره فیلمنامه و درونمایه فیلم نقد را تا بینهایت ادامه میدهد در نتیجه به همین اندازه اکتفا میکنیم و نقد را از زاویهی دوربین ، صحنه ، نور ، صدا ، بازیگری و موسیقی ادامه میدهیم . دوربین کاملا از قواعد کلاسیک پیروی میکند با این نشانه که در نماهایی بسیار با دالی این و دالی اوت به شخصیت نزدیک و یا از او دور میشویم . ارزشمندترین و تکنیکیترین مورد در فیلمبرداری این فیلم حرکتهای آهسته همراه با موسیقی و به اقتضای لوکیشن است . در سکانس دیدار سینان با عشقش دوربین آنچنان میان آن دو در حرکت است که گویی باد آن را تکان میدهد و یا به تعبیر دیگری بیانگر عشقی است که میانشان جاری است و با بوسهای ختم میشود .
موسیقی فیلم یک سمفونی منحصر بفرد است که کاملا در ارتباط با لوکیشنها ، مفاهیم و حرکت دوربین است چنانکه انگار هارمونی موسیقی ، دکوپاژ و تدوین با هم آمیخته اند و ما به عنوان بیننده اثر تدوین را متوجه نمیشویم تا به درک عمیقتری از شخصیت برسیم .
در پایان باید بگویم اینکه نوری بیلگه جیلان را کیارستمی سینمای ترکیه نامیدهاند به دور از انصاف نیست چرا که تماما اثرات عمیقی از کیارستمی و جهانبینیاش در فیلمها به چشم میخورد . درخت گلابی وحشی را باید چندین بار دید خصوصا برای امثال من که سینما را بدون طبیعت و بوسه کمتر واقعی میدانیم ، این فیلم برایمان یک کلاس درس تمام عیار است .