حدس بزن چه کسیسر شام می میرد؟

فیلم «گرگ بازی» اولین ساخته عباس نظام دوست است، فردی که پیشتر در عالم سینمای ایران تجربیات ریز ودرشتی از جمله دستیار کارگردانی تا حضور در تیم تولید را داشته ولی این بار فیلم مستقل خودش را که فیلمنامهآشرا همراه با ۳ نفر دیگر نوشته ساخته است. بودن چهار فیلمنامه نویس در یک فیلم معمولا حکایت آشپز که دوتاباشد غذا یا شور میشود یا بینمک را به همراه خواهد داشت ولی در گرگ بازی این اتفاق نیفتاده و شوری و نمکیکار جور دیگری خودنمایی میکند. فیلم نظام دوست شروع خوبی و از آن مهمتر سوژه نابی در سینمای ایران دارد کهدر بین آثار تکراری درام و اجتماعی دیگر فیلمهای این روزهای سینمای کشورمان خودنمایی میکند.
جسارت ساخت فیلمی تریلر–جنایی–معمایی ستودنیست و از این حیث باید به تیم سازنده فیلم تحسین گفت ولیایکاش این تیم کمی بیشتر روی فیلمنامه کار میکردن تا اثر نهایی در حد یک فیلم جهانی باشد و نه یک اثرسینمایی که دقیقه به دقیقه با نزدیک شدن به پایان فیلم، تحلیل میرود. فیلم به طور حتم نیمنگاهی به آثار مشابهخود در جهان (حتی فیلمهایی چون غریبهها و شام احمقها و…) داشته و وامدار آثار اینچنینی در سینمای اروپا وانگلستان است، اما بومیسازی ایده خوب شکل نگرفته و خود بازی «گرگبازی» حتی اقتباسیست از بازی فرانسویدورهمی «مرد گرگنما». مشکل عدم اصالت در فیلم گرگبازی یک بحث است و مشکلات فیلمنامه یک بحثجداگانه، اما بهطور کلی محصول نهایی برای مخاطبی که چندان ریزبین نباشد، یک اثر نوآورانه و خلاقانه است.
داستان فیلم روایتگر چند جوان هنرمند و فعال نمایشی (تئاتر) هست که یک سوژه ناب دارند ولی هیچسرمایهگذاری پیدا نمیشود که روی سوژه آنها سرمایه گذاری کند. رهبر گروه (با بازی نگار جواهریان) سرانجام بادکتری (با بازی علی مصفا) ملاقات میکند که به او ابراز تمایل کرده تا در تئاتر این بچهها سرمایهگذاری کند. قرار براین میشود که دکتر به همراه همسرش به دیدار تیم نمایشی بیایند و یک بار بازیشان را از نزدیک نظارهگر باشند.بچهها در خانه موروثی رهبر گروه جمع میشوند و با آمدن دکتر و همسرش، هما (با بازی هانیه توسلی) داستاننمایش خود را بازگو میکنند.
نمایشنامه این بچهها اقتباسیست از یک بازی دورهمی نظیر مافیا که نامش گرگبازی است. در این بازی عدهایگرگ هستند، یک نفر ناظر(یا همان خدا در بازی مافیا) و دو نفر هم به ترتیب جادوگر و پیشگو. بازیکنان بازی باید درمراحل مختلف چشمان خود را ببندند و بین اعضای شرکتکننده گرگها را شناسایی کنند، از آنسو گرگها هم بایدسعی کنند جادوگر و پیشگو را شناسایی کنند و بازی به همین روال ادامه دارد. ناظر حق دخالت در روند بازی را ندارد.بازی این بچهها به همراه دکتر و همسرش آغاز میشود ولی گویا شرکت کنندگان بیشتر از انکه این موضوع را یکبازی بدانند، آن را خیلی جدی گرفتهاند و عقدههای شخصی زندگانی را وارد بازی میکنند. در این بین فلشبکهاییهم دیده میشود که حکایت از روابط شرکتکنندگان حاضر دارد و بیشتر به تماشاگر سرنخ میدهد که این رفتارهایخصمانه از چه سبب رخ میدهد.
همانطور که خلاصه داستان بهظاهر پیچیده فیلم را خواندید، متوجه تفاوت آن با سایر آثار وطنی و تشابه آن بافیلمهای هالیوودی را هضم کردید. بازی گرگ بازی فی نفسه بازی جذابیست ولی دستمایه قرار گرفتن آن در یکفیلم تریلر–معمایی به سطحیترین شکل ممکن صورت گرفته. بسیاری از فلشبکها که قرار است دلایل رفتاربازیبازان را نشان دهد نیز صحنههایی اضافه و زاید هستند (دستگیری کاوه و آزاد شدنش به چه کار داستانمیآید؟) و برخی دیگر نیز با عقل سلیم جور در نمیآید. حتی روایت حال حاضر فیلم نیز دارای صحنههای اضافیزیادیست که معلوم نیست چرا در فیلم قرار گرفتهاند؟ (شکاک بودن مینا به مهران برای هیزبازیهایش چه دردی ازمعمای فیلم دوا میکند؟؟ )
فیلم از اواسط که وارد فاز جنایی خود میشود، رنگ و بوی جدیتری به خود میگیرد که متاسفانه بازهم در مشکلات فیلمنامه جان میبازد. اتفاقاتی که در طول داستان میافتد، جذابیت لازم را دارند ولی جمع کردن و توضیح منطقی دادن برای آنها در دسترس نیست و فیلم در مواردی فقط سوژههای ناب را بدون آنکه بتواند آنها را بشکافد وارد داستان میکند. این موضوع نشان از ضعف چهار فیلمنامهنویس حاضر دارد که صرفا ایدههای خام را توانستند به تصویر بکشند ولی از پرداخت به آنها عاجز ماندهاند.
فیلم گرگ بازی فقط از منظر فیلمنامه ضربه خورده و دیگر موارد اصول فیلمسازی در آن بهخوبی رعایت شده است.بازی بازیگران مطرح و نابازیگران کنار آنها دیدنیست و با اینکه نگار جواهریان کمی از تکراری بودن بازی رنج میبرد، ولی شخصیت خود را به خوبی در فیلم خلق کرده است. فیلمبرداری خاص فیلم باعث شده که آن وهم و اضطراب به خوبی به مخاطب منتقل شود و استفاده از سه صداپیشه مشهور کشورمان در نقش افسران پلیس، از دیگر شیرینکاریهای جالب نظام دوست است.
فیلم گرگ بازی افق بلندی را در سینمای ایران در نظر گرفته که برای رسیدن به آن قدش کمی کوتاه است ولی میتواند چندتایی پله را به خوبی بالا برود و گلیم خودش را به نحوی از آب بیرون بکشد. با این حال به طور حتم فیلمساز بهتر میتوانست در طول ۲ ساعت زمان فیلم خود، سرودستی به فیلمنامه بکشد و آن را کاری بهتر از آب در بیاورد و آن را از یک اثر معمولی به فیلمی درخشان تبدیل سازد.