جستجو در سایت

1397/11/14 00:00

فتیشِ تکنیک

فتیشِ تکنیک

در قالب این یادداشت کوتاهِ جشنواره‌ای درباره «مسخره باز» فقط می‌توان به این نکته اشاره کرد که «فتیشیسم» یا «بت‌وارگی» مفهومی کانونی در خوانش فیلم است که در سطوح مختلف اثر بازتولید می‌شود. در لایه روایی فیلم از همان پلان آغازین و به تناوب، با «موی زنانه» مواجهیم که در تمام فیلم به عنوان یک شیء‌‌ رازآلود حضور دارد که البته این حضور، دالِّ غیاب است: غیاب یا فقدانِ «زن» به مثابه ابژه میل مردانه. همه شخصیت‌های اصلی مرد قصه به لحاظ جنسی در بند نوعی ممنوعیت و نتیجتاً حرمان از ارضای میل‌شان هستند. پرونده‌ معشوقه مشترکِ بازپرس کیانی و کاظم‌خان هنوز به عنوان یک تروما در ذهن هردویشان باز است و شخصیت اصلی داستان، دانش هم که در کودکی محروم از آغوشِ «مادر» بوده مدام از بقیه بابت زشتی‌اش سرکوفت می‌خورد و بنا به موانعی دائما از ابژه میلش یعنی شخصیت هما دور و دورتر می‌شود. همان‌طور که از شمایل قدسیِ این بازیگر زن بر پوسترِ درون کمد دانش و همچنین کاری که طبق گفته شاپور، دانش با آن پوستر می‌کند برمی‌آید، «هما» همانند موی زنانه (شیء جداشده از تن زن) در قالب یک بت‌واره به نمایش درمی‌آید. بعلاوه، کاظم‌خان حساسیت زیادی نسبت به ورود زن به مکانِ ایزوله‌ی مردانه‌ دارد و همواره می‌خواهد زن را در قالب «دیگری» طرد کند. این آرمانی‌سازی و دیگری‌سازی از زن، مولد عقده‌هایی بوده که خود را در ماجرای سادیستیِ بریدن موهای زنان دوره‌گرد و سپس قتل فجیع آنان نمایان می‌کنند. فیلم از جایی به بعد مدام مرز واقعیت و رویا را مخدوش کرده و بدین‌وسیله با پیش کشیدن بحث «ضمیرناخودآگاهِ» شخصیت اصلی‌اش، خوانش مبتنی بر روان‌کاویِ فرویدی-لکانی از فیلم را با چالش‌های جذاب‌تری روبه‌رو می‌کند.

تا این‌جا به نوعی شاهد ابتناء درام‌پردازیِ فیلم بر عنصر «فتیش» بودیم اما از سویی دیگر، نسبتِ فتیشیستی فیلمساز با تکنیک سینما است که جالب توجه می‌نماید. غنی‌زاده‌ی تئاتری سعی دارد در فیلم اولش از اتهامِ «سینمایی نبودنِ فیلمش» بگریزد و تصمیم گرفته این کار را از طریق افراط در نحوه به کارگیری تکنیک‌هایی نظیر تدوین، جلوه‌های ویژه و غیره انجام دهد حال‌آن‌که این افراط در تکنیک کارگردانی در نهایت نمی‌تواند در هم‌آهنگی با سناریو، یک منطق موزون فرمی را خلق کند. فیلم، پاره پاره است و شاهد تکنیکی افراطی هستیم که نتوانسته در خدمت فرم درآید و فراتر از آتش‌بازی‌هایش «معنا»دار شود. تقلیل همه ابعاد هنری به تکنیک مسئله‌ای است که در بسیاری از موارد - از «به وقت شام» گرفته تا «مسخره ‌‌باز» - گریبان‌گیر فیلم‌هایی شده که خواسته‌اند به وسیله رویاپردازی و قهرمان‌سازی، از رئالیسم غالب در سینمای ایران فاصله بگیرند. «فتیشِ تکنیک» عبارتی است که می‌تواند این وضعیت در سینمای ما را توضیح دهد و به این ترتیب، کلیتِ فیلم «مسخره ‌‌باز» همان‌قدر درگیر بت‌وارگی است که کاراکترهای پریشانِ داستانش.

 


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط