چرا 1994 یکی از بهترین سالهای تاریخ سینما است؟

اختصاصی سلام سینما - آریا قریشی | باور نمیکنید که 1994 یکی از بهترین سالهای سینما بود؟ پس بیایید 9 فیلم درخشان این سال را کنار هم بگذاریم تا یادآوری کنیم که چرا این سال، مجمع شاهکارها بود: از فیلمهای درجه یک جریان اصلی هالیوود تا آثار فیلمسازان مؤلف اروپایی و آسیایی؛ از عباس کیارستمی تا کریشتوف کیشلوفسکی و وونگ کار وای. سال 1994، از لئون تا رستگاری در شاوشنک، فارست گامپ و اد وود، انگار سالی بود که در آن بزرگان حسابی در اوج بودند!
مجمع شاهکارها؛ از «فارست گامپ» تا «پالپ فیکشن»
داستان عامهپسند / Pulp Fiction (کوئنتین تارانتینو)
فیلم دورانساز تارانتینو، کلافی پیچیده از جرم و تصادف با دیالوگهای درخشان و روایتی غیرخطی است که اخلاقیات مرسوم را به بازی گرفت، بهطرز درخشانی از دل خون و چرک به مفاهیمی اخلاقی و حتی مذهبی رسید، و ایدههای جدیدی را به سینمای آمریکا تزریق کرد.
رستگاری در شاوشنک / The Shawshank Redemption (فرانک دارابونت)
فیلم دلگرمکننده و ماندگار دارابونت، روایتی است از امید و رفاقت در دل زندان؛ فیلمی که در زمان اکران بهاندازه شایستگی قدر ندید اما هر چه جلوتر آمد بزرگتر شد و حالا مدتهاست که بر صدر جدول بهترینهای تاریخ سینما به انتخاب کاربران IMDB تکیه زده است.
سه رنگ: قرمز/ Three Colors: Red (کریشتوف کیشلوفسکی)
تأملی شاعرانه درباره همدلی و مسئولیت که پیوندهای ناپیدا میان یک قاضی منزوی و یک دختر جوان را واکاوی میکند. پایانبخش سهگانه درخشان کیشلوفسکی و آخرین فیلم استاد لهستانی سینما پیش از درگذشت.
زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی)
از بهترین فیلمهای کیارستمی است؛ جایی که عشق و سینما در هم میآمیزند. ماجرای پیگیری لجوجانه یک خواستگار میان برداشتهای یک فیلم نهتنها تداوم روح اگزیستانسیالیستی سینمای کیارستمی است بلکه مرز فیلم و زندگی را از بین میبرد؛ ایدهای که چند سال بعد در پایانبندی «طعم گیلاس» به اوج رسید.
شیر شاه / The Lion King (راجر آلرز و راب مینکوف)
سینمای دوستداشتنی دیزنی با «شیر شاه» بالغتر از همیشه به نظر رسید؛ انیمیشنی افسانهای درباره چرخه زندگی و بلوغ، و داستان پسری که بعد از مواجهه با یک تراژدی هولناک باید جایگاهش را در جهان پیدا کند.
لئون: حرفهای / Léon: The Professional (لوک بسون)
محبوبیت این فیلم در ایران احتمالاً از خیلی از نقاط دنیا بیشتر است. این فیلم که به خاطره جمعی نسلی از سینمادوستان تبدیل شد، پیوندی غیرعادی را میان یک آدمکش کمحرف و دختربچهای سرکش بررسی میکند؛ تلفیقی از خشونت و معصومیت که «تلاش برای بقا» وجه مشترکشان است.
اد وود / Ed Wood (تیم برتون)
نامه عاشقانه تیم برتون به فیلمسازی که بهعنوان «بدترین فیلمساز تاریخ سینما» شناخته میشود. «اد وود» فیلمی در ستایش شور و تخیل افسارگسیخته است، حتی اگر نتیجه از دید دیگران فاجعهبار باشد.
چانگکینگ اکسپرس / Chungking Express (وونگ کار-وای)
«چانگکینگ اکسپرس» را با تنهایی، فضای شهری، نور نئون و ترانه کلاسیک و هوشربای «کالیفرنیا دریمین» به یاد خواهیم آورد؛ داستانی از برخوردهای اتفاقی و عشقهایی شیرین و دوستداشتنی که هیچگاه نمیتوانند دلتنگیها و تنهاییها را از بین ببرند.
فارست گامپ / Forrest Gump (رابرت زمهکیس)
فیلمی که در نهایت جوایز اسکار را درو کرد، سفر مردی سادهدل را نشان میدهد که با عزمی راسخ و البته کمک تصادف، بزنگاههای تاریخ آمریکا را طی و معنای امید را از نو تعریف میکند. «فارست گامپ» یادآوری میکند که نگاه اومانیستیِ «فرانک کاپرایی» هرگز کهنه نمیشود.