جستجو در سایت

1400/12/24 16:43

حرف های خاص شهاب حسینی: برای حذف من خود را به زحمت نیفکنید!

حرف های خاص شهاب حسینی: برای حذف من خود را به زحمت نیفکنید!
شهاب حسینی با انتشار نامه‌ای شفاهی در اینستاگرام خود گفت: بیش از یک دهه است که به فکر کناره‌گیری از این حرفه‌ هستم.

به گزارش سلام سینما، شهاب حسینی با انتشار نامه‌ای شفاهی در اینستاگرام خود درباره حواشی پیرامون او گفت.

در ادامه صحبت‌های شهاب حسینی در این ویدیو رو می‌خوانیم:

"سلام، انشالله هر جا که هستید حال دلتان آنقدر خوب باشد که دقایقی چند، این بنده کوچک را تحمل بفرمایید و به عرایض بنده توجه بفرمایید، هرچند که در این روزگار گویا تحمل این بنده حقیر برای خیلی‌ها سخت و البته برای خود بنده بسیار سخت‌تر شده است.

نامه‌ای برای شما مخاطبان عزیز نوشته‌ام که مایلم آن را به طور شفاهی برای شما بازگو کنم. امید که شعاع نوری باشد از میان ابرهای ابهام."

«با یاد و مدد یگانه پروردگار زنده، حاضر، بینا، شنوا و دانا

دیر زمانی است برآنم تا در حضور مخاطبان و هموطنانم پرده از دل بردارم. به ندای دل هاتفی برآن شدم که آن دم و آن هم این لحظه است.

در آستانه ورود به سالی نو برآنم تا فصلی از زندگی خود ورق بزنم و بهتر آن دیدم که گزارشی به اجمال به محضرتان تقدیم و عرضه دارم:

عزیزان! در روند سینما از آغاز در پی فتح قله‌ی آن بودم غافل از آن که در پس هر قله‌ای، قله‌ای دیگر است.

شاید اگر تیتروار بخواهم به آن اشاره‌ای داشته باشم قله را برای خود در ابتدا سطح اول بازیگری، پس از آن کارگردانی، پس از آن فیلم سازی به معنای تهیه شرایط تولید آثار خوب و سطح اول اطلاع‌رسانی در روند ارائه و پخش آثار به بستر جامعه مدنظر داشتم، که شاید در سینما دستیابی به آن را بتوان موفقیت به ثبت رسیده برای هر سینماگری دانست.

اما چنین نبود، قله‌ی بلند دیگری پس از آن خود را نمایان کرد. قله‌ی رفیع تماشاگر بودن. سلاطینی که تمام فعالیت‌های ریز و درشت ما در جهت ارائه دستمایه‌ای درخور در پیشگاهشان و جلب توجه و رضایت آنان معنا می یابد و چه بسا پشتم لرزید وقتی دریافتم حقیقت بزرگ تر آن است که ذات اقدس یگانه پروردگار سرآمد تمامی تماشاگران است و ناظر بر آن بخشی از عملکرد ما که از دیده‌ی تماشاگران زمینی ما پنهان است.

پس نقطه اوج تعالی حرفه‌ای خود را در دستیابی به جایگاه شخیص و رفیع تماشاگر یافتم. تماشاگری که فارغ از تعلق به هر یک از اقشار فکری جامعه همین که با پرداخت بهای از عمر گرانمایه خود به تماشای اثرم می نشیند، مرا مرهون لطف و رهین منت خود کرده است چرا که از زمان غیرقابل بازگشت خود برای این رعیت کوچک خدا هزینه می‌کند.

پس نقطه اوج تعالی حرفه‌ای خود را در تبدیل شدن به تماشاگری باهوش و موشکاف و اصطلاحاً حرفه‌ای یافتم.

شاید بهتر باشد به جای واژه تماشاگر از واژه مخاطب استفاده کنم که عمومیت بیشتر و فراتر از هنر را در تمام احوال زندگی شامل شود، چرا که اساسا تمامی ما از بدو تولد مخاطبیم و آنچه کنش ما را شکل می‌دهد واکنش‌های ما به آن آگاهی است که از جهان اطراف دریافت می‌کنیم.

پس جمله خود را اصلاح می‌کنم: اوج تعالی در حرفه‌ی خود را در تبدیل شدن به مخاطب حرفه‌ای می‌دانم که روند مطالعه و تحقیق را تنها راه آن می‌دانم.

پس از این کشف، دیگر هیچ‌گاه به عنوان بازیگر یا کارگردان یا اثرگذار وارد صحنه نشدم بلکه، به عنوان مخاطبی جوینده و پرسشگر در پروژه‌ها حاضر شدم.

پذیرفتن وکالت حق مخاطب به صورت خویش‌فرما روش مرا در مواردی در تضاد با دیدگاه حرفه‌ای دیگران قرار داد و از آن روز، بر شمار معترضان و حتی دشمنانم در این حرفه افزود.

به حدی که به انواع کارشکنی‌ها متهم شدم و در پس هر اراده‌ای برای همکاری با بنده، شبکه‌ای منظم از بدخواهان در اشاعه تصویری هولناک از بنده و ایجاد لطمه و ضربه به قرارداد موجود، از آن‌چه می‌توانستند فروگذار نکردند. غافل از آن‌که عزت و ذلت تنها در دست صاحب آن است. بدهد یا بگیرد مشیت اوست.

گر تیغ بارد بر کوی آن ماه/ گردن نهادیم الحکم لله

ویدیوی شهاب حسینی

شهاب حسینی: دنبال راه نجات هستم

خدمت تمامی دشمنان گرامی‌ام،

چرا گرامی؟ چون وجودتان تجلی بخشی از اراده پروردگار و یگانه کارگردان عظیم آفرینش است و برای بنده کوچک به مثابه بته‌ی امتحان. پس آن را به رسمیت می شناسم.

 خبر خوشی برای شما دارم شاید که کارتان آسان‌تر شود بنده بیش از یک دهه است که خود به فکر کناره‌گیری از حرفه‌ای هستم که ابتدا در آن در باغ سبز نشان می دهند و پس از آن شما را به وادی خارستان می‌کشانند. پس برای حذف بنده زیاد خود را به زحمت نیفکنید! این کوچک، خود دیر زمانیست که به دنبال راه نجات است.

 

مشکل اساسی سینما از نظر شهاب حسینی

و اما چرا؟  آیا اشکال در ذات این حرفه است؟

ابدا! سینما حرفه‌ای بسیار عمیق و مقدس است که در آن می‌توان مولد حماسه در اندیشه مخاطب بود.

حرفه‌ای که اگر تکنیک و روش آن در زمان تمام پیامبران و اولیای خدا وجود داشت، شاید بهترین وسیله انتقال پیام برای منقلب کردن دلها و راهنماییشان به سوی حقیقت بود.

اما این خود بیش از رویایی شیرین برای بنده نبود که در معدود دفعاتی شاید به آن کمی نزدیک شده باشیم اما در باقی مواقع تنها غم نان و ارتزاق، رنگی بر روزمرگی و گذران عمر و اگر دست داد صید و شکاری منظور نظر بوده است و برای این ادعا مشاهدات و مستندات بسیار دارم.

این تلقی با ذات این هنر همخوانی ندارد. نه تنها در این سرزمین که در هیچ کجای دنیا!

مشکل اساسی این حرفه در نظر بنده‌ی جوینده اینطور فهم شد که اصل مشکل از دو گونه نگاه کاملا متفاوت به این حرفه در ایران عزیز من نشات گرفته است.

وجود دو گونه کاملا متضاد در یک عرصه، بدون وجود نقطه متعادل و توازن‌بخش در میان آنان و  این دو گروه عبارتند از: متخصصان غیر متعهد و متعهدان غیر متخصص، که هر کدام سعی در نواختن تنها ساز خود دارند بدون در نظر گرفتن شان شخیص مخاطب.

در حالی که تعهد به انجام بی نقص کار برای ارائه به مخاطب و خدای مخاطب شاید چاره دسته اول و تعامل با متخصصین امر و مخاطب شناس و دعوت از ایشان برای همکاری در جهت نیل به انتقال مفاهیم و معانی عظیم به قلب مخاطب بر اساس استانداردهای مورد نظر وی شاید چاره کار دسته دوم باشد.

و به چه دلیل، جلوگیری از معدوم شدن تمامی سرمایه‌هایی که به مراتب اگر در راه‌های دیگر نیازهای عمیق و بنیادی جامعه صرف شود به مراتب مفیدتر مشکل گشاتر خواهد بود.

می‌گویند شهاب حسینی بداخلاق است! تصحیح می‌کنم: از آنچه امروزه در حرفه‌ی خود می‌بینم خشمگینم که متاسفانه به قول فرمایش مولا علی علیه السلام: «خشم کلید هر بدی است.»

می‌گویند اهل غیبت است! می‌پذیرم و شرمسارم. اذعان دارم که روشم اشتباه بوده است اما اگر به آن آلوده شده‌ام با این نیت بوده که به گوش شخص مورد نظر برسد تا حتی الامکان سر راه هم قرار نگیریم چون اساسا خاصیت فضای این حرفه همین است. اگر هر راه دیگری بود که می‌شد انسان دیگران را در جریان نظر خود نسبت به آنان قرار دهد، من حتما آن راه را انتخاب می‌کردم با این حال در این لحظه از کرده خود ابراز پشیمانی کرده و توبه می کنم و راه دیگری را جهت نقد دنیای اطراف خواهم جست.

 

شهاب حسینی: دیگر علاقه چندانی به حضور در پروژه‌ی دیگران ندارم

و اما سخنی با همکاران عزیزم: دوستان! در مرز ۵۰ سالگی خود را در بسیاری از اموری که می‌بایست به آن می‌پرداختم و زمانش را صرف سینما کرده‌ام به شدت خود را جا‌مانده از قافله‌ می‌بینم بنابراین مشتاقم ادامه‌ی مسیر را در یافته‌های خود در قالب نوشتار، کارگردانی و بازیگری جاری و اجرا کنم.

اساسا دیگر علاقه چندانی به حضور در پروژه‌ی دیگران ندارم، مگر این که معنای این سروده زیبا در پیشنهاد همکاری ایشان متجلی باشد:

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

اگر غیر از این است، تقاضای این بنده کوچک و حقیر این هست که بنده را معاف بفرمایی و اساساً برای پروژه‌های خودتان دیگر به سراغ من نیاید.

شهاب حسینی از سینما خداحافظی کرد

مطلبی بسیار مهم در صحبت‌های شهاب حسینی

اما مهم‌ترین مطلبی که شاید تا به حال در عمر خود تصمیم به عنوان کردنش گرفته‌ام، الهی به امید تو

اینجانب سیدشهاب‌الدین حسینی، متولد ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ هجری شمسی مصادف با سوم فوریه ۱۹۷۴ میلادی و به لطف الهی متولد دهم محرم ۱۳۹۴ هجری قمری، تکرار می‌کنم: دهم محرم ۱۳۹۴ هجری قمری، در این لحظه با قلبی آکنده از اطمینان و امید اعلام می‌کنم که از این پس، نه تنها اسماً بلکه رسماً و قلباً به دین جدم آقا امام حسین بن علی علیه السلام گرویدم و سوگند یاد می‌کنم که در راه مرام و آرمان او بکوشم.

و همانا در زندگی همواره در برابر جهل، که نشانه کفر است و در برابر جاهل، که حامل روح کافر است و در برابر جهالت، که تجسم عینی رذالت است تا آخرین دم ایستادگی کنم در هر لباس و کسوت و منسبی که نمود کند.

با استناد به فرموده‌ مولایم آقا امام حسین علیه السلام مبنی بر اینکه اگر دین ندارید آزاده باشید در راه نیل به دین ناب ایشان در طول عمر همواره مشق آزادگی کنم به مدد الهی آمین یا رب العالمین.»

چون خدا خدایی‌اش را در حق ما تمام کرد حال نوبت بندگی ماست.

 

احساسات شهاب حسینی و شعری از مولانا

در ادامه مایلم شعری از حضرت مولانا تقدیمتان بکنم که به شرح بهتر احوال دلم برای شما و آن چیزی که امروز در وجود اندک خودم احساس می‌کنم بهتر شما را واقف احوالات خودم بکنم:

بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم

وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم

هفت اختر بی‌آب را کاین خاکیان را می خورند

هم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنم

از شاه بی‌آغاز من پران شدم چون باز من

تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم

ز آغاز عهدی کرده‌ام کاین جان فدای شه کنم

بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم

امروز همچون آصفم شمشیر و فرمان در کفم

تا گردن گردن کشان در پیش سلطان بشکنم

روزی دو باغ طاغیان گر سبز بینی غم مخور

چون اصل‌های بیخشان از راه پنهان بشکنم

من نشکنم جز جور را یا ظالم بدغور را

گر ذره‌ای دارد نمک گیرم اگر آن بشکنم

هر جا یکی گویی بود چوگان وحدت وی برد

گویی که میدان نسپرد در زخم چوگان بشکنم

گشتم مقیم بزم او چون لطف دیدم عزم او

گشتم حقیر راه او تا ساق شیطان بشکنم

چون در کف سلطان شدم یک حبه بودم کان شدم

گر در ترازویم نهی می دان که میزان بشکنم

چون من خراب و مست را در خانه خود ره دهی

پس تو ندانی این قدر کاین بشکنم آن بشکنم

گر پاسبان گوید که هی بر وی بریزم جام می

دربان اگر دستم کشد من دست دربان بشکنم

چرخ ار نگردد گرد دل از بیخ و اصلش برکنم

گردون اگر دونی کند گردون گردان بشکنم

خوان کرم گسترده‌ای مهمان خویشم برده‌ای

گوشم چرا مالی اگر من گوشهٔ نان بشکنم

نی نی منم سرخوان تو سرخیل مهمانان تو

جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم

ای که میان جان من تلقین شعرم می کنی

گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم

از شمس تبریزی اگر باده رسد مستم کند

من لاابالی وار خود استون کیوان بشکنم

شهاب حسینی صحبت‌های خود را با خواندن سوره‌ی «کافرون» به پایان رساند.

فیلم های مرتبط

افراد مرتبط

شهاب حسینی

بیوگرافی شهاب حسینی

سید شه...

logo-samandehi
logo

سلام سینما، بزرگ‌ترین مرجع آنلاین فیلم و سینما سایت سلام سینما با هدف ساخت کامل‌ترین مرجع محتوای سینمایی و تلویزیونی در سال ۱۳۹۲ همزمان با جشنواره فیلم فجر راه‌اندازی شد. در سلام سینما، ما به روش‌های مختلف به شما مخاطبان سینمایی کمک می‌کنیم تا فیلم موردنظرتون رو انتخاب کنید و یا درباره فیلم‌های محبوب‌تون، اطلاعات بیشتری کسب کنید. امیدواریم در کنار شما، نقشی در اعتلا و غنی شدن فرهنگ جامعه در زمینه فیلم و سینما داشته باشیم.