نظر مخاطبان و کاربران سلام سینما در مورد بامداد خمار چیست؟ + همه حواشی سریال

اختصاصی سلام سینما؛ سریالی که حالا همه چشمها را به خود دوخته است، «بامداد خمار» است؛ اثری اقتباسی از رمان پرمخاطب و جنجالی بامداد خمار نوشته فتانه حاجسیدجوادی. سازندهاش نرگس آبیار است و با بازی ستارههایی چون ترلان پروانه و نوید پورفرج قدم به پلتفرم نمایش خانگی گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به پایانبندی قسمت سوم سریال نرگس آبیار؛ بامداد خمار تازها شروع شد!
نقد قسمت اول سریال بامداد خمار | گامی در مسیر احیای اعتبار آثار عامهپسند؟
این اثر با تمام وعدهها آمده تا یکی از پروژههای مهم سرگرمی کشور شود، اما در همان آغاز مسیرش باید با حواشی، تأخیرها و واکنشهای شدید مواجه شود. در این گزارش، ابتدا به حواشی میپردازیم، سپس خلاصه داستان را مرور میکنیم، و در نهایت واکنشهای متنوع به آن را بررسی میکنیم.
حواشی بامداد خمار
سریال «بامداد خمار» با همه ادعاهایش برای تبدیل شدن به یکی از پروژههای مهم نمایش خانگی، از همان ابتدا با چالشهایی روبهرو شد که بیشتر از جنس پشتصحنه بودند تا متن. این سریال که اقتباسی است از رمان پرفروش فتانه حاجسیدجوادی و با کارگردانی نرگس آبیار ساخته شده، مسیر تولیدی پرپیچوخم و پرحاشیهای را پشت سر گذاشته است.
اولین و شاید مهمترین نکته، تأخیرهای طولانی در روند تولید و انتشار بود. پروژه بارها متوقف شد و آنقدر زمان برد که برخی رسانهها لقب «طولانیترین پروژه تاریخ نمایش خانگی» را به آن دادند. این توقفها نهتنها باعث فرسایش انتظار مخاطب شد، بلکه به لحاظ تبلیغاتی هم ضربه زد؛ چون هر بار وعدهای داده میشد و بعد بیسرانجام میماند.
اما جنجال اصلی زمانی بالا گرفت که نامهای از سوی ساترا منتشر شد؛ نامهای که الزاماتی عجیب برای سریال تعیین کرده بود. از جمله حذف نام تهیهکننده و کارگردان از تبلیغات و بیلبوردها، درج رده سنی، و استفاده از عبارت «بهزودی» به جای اعلام تاریخ دقیق انتشار. این تصمیمها واکنش تند محمدحسین قاسمی، تهیهکننده سریال را در پی داشت. او در مصاحبهای گفت: «حذف نام خالقان اثر نماد آشکار بیهویتسازی هنر است» — جملهای که خیلیها آن را بهعنوان اعتراض به سیاستهای نظارتی بازنشر کردند.
از منظر موسیقی، حضور محسن چاوشی در تیتراژ سریال ابتدا بهعنوان یک برگ برنده دیده شد. اما خیلی زود نقدهایی مطرح شد که میگفتند «آن شور و جسارت گذشته» در صدای چاوشی دیده نمیشود و تیتراژ بهاندازه کافی تأثیرگذار نیست. با این حال، حضور او همچنان یکی از نقاط توجه مخاطبان است.
در مجموع، «بامداد خمار» با ترکیبی از اقتباس ادبی، کارگردانی شناختهشده، و بازیگران مطرح وارد میدان شده، اما مسیر پرحاشیهاش نشان میدهد که در نمایش خانگی، فقط نامها کافی نیستند؛ مدیریت تولید، تعامل با نهادهای نظارتی و کیفیت نهایی اثر، همه تعیینکنندهاند.
خلاصه داستان
سریال «بامداد خمار» با اقتباس از رمان محبوب فتانه حاجسیدجوادی، روایتی کلاسیک و پرحسوحال از عشقی ممنوعه را به تصویر میکشد؛ عشقی میان محبوبه، دختری از خانوادهای مرفه، و رحیم، نجاری از طبقه پایین که در دل تهران قدیم شکل میگیرد. این رابطه، برخلاف میل خانواده محبوبه و در تقابل با ساختارهای اجتماعی زمانه، با موانعی چون اختلاف طبقاتی، فشارهای فرهنگی و انتخابهای دشوار روبهرو میشود.
آبیار در این سریال تلاش کرده با حفظ روح رمان، داستانی بسازد که هم به ریشههای ادبیات عامهپسند وفادار باشد و هم از منظر سینمایی، تجربهای احساسی و تأثیرگذار خلق کند. فضاسازی نوستالژیک، بازآفرینی تهران دهههای گذشته، و پرداختن به ارزشهای اجتماعی و خانوادگی، به روایت عمق و اصالت بخشیدهاند. «بامداد خمار» نهتنها بازخوانی یک عشق نافرجام است، بلکه بازتابی از تقابل سنت و احساس، و تلاشی برای زندهکردن یکی از خاطرهانگیزترین داستانهای عاشقانه ادبیات معاصر ایران در قالبی تصویری و مدرن است.
واکنش های مخاطبان به سریال بامداد خمار
کاربران توییتر واکنشهای متنوعی به سریال «بامداد خمار» نشان دادهاند؛ از تحسین نوستالژیک گرفته تا نقدهای فنی و حواشی نظارتی. بسیاری با خاطره رمان فتانه حاجسیدجوادی به سراغ سریال آمدهاند و حالا درباره کیفیت اقتباس، بازیها و فضای آن نظر میدهند.
واکنشهای کاربران توییتر به «بامداد خمار»
نوید پورفرج در نقش رحیم نجار: یکی از کاربران نوشته: «رحیم نجار این همه سال تو کتاب بامداد خمار مونده بود، بالاخره اومد بیرون همون شکلی با همون موها، لباسها، با همون نگاه. چقدر بدرخشه نوید پورفرج» این توییت بازتابی از رضایت مخاطبان نسبت به انتخاب بازیگر نقش اصلی مرد است.
ترلان پروانه زیر ذرهبین: برخی کاربران بازی ترلان پروانه را «کنترلشده و لطیف» توصیف کردهاند، در حالی که گروهی دیگر معتقدند هنوز به عمق شخصیت محبوبه نرسیده و بازیاش در قسمت اول «بیش از حد محافظهکارانه» بوده است.
موسیقی محسن چاوشی؛ نقطه قوت یا تکرار؟ تیتراژ سریال با صدای چاوشی واکنشهای دوگانهای برانگیخته است. برخی آن را «دلنشین و مناسب فضای عاشقانه» دانستهاند، اما عدهای نوشتهاند: «آن شور و جسارت گذشته در صدای چاوشی نیست».
حواشی نظارتی و حذف نامها: انتشار نامه ساترا و حذف نام کارگردان و تهیهکننده از تبلیغات، موجی از اعتراض را در توییتر به راه انداخت. کاربران این اقدام را «بیاحترامی به خالقان اثر» و «نماد سانسور غیرمستقیم» دانستند. تهیهکننده نیز در واکنش گفته بود: «حذف نام خالقان اثر نماد آشکار بیهویتسازی هنر است».
نقدهای فنی و روایی: برخی کاربران به ریتم کند قسمت اول، دیالوگهای سطحی و فقدان انسجام در روایت اشاره کردهاند. با این حال، بسیاری ترجیح دادهاند برای قضاوت نهایی، قسمتهای بیشتری را ببینند و به سریال فرصت رشد بدهند.
نوستالژی دهه ۷۰ زنده شد: بسیاری از مخاطبان، بهویژه نسلهای بزرگتر، از دیدن محبوبه و رحیم روی پرده ابراز هیجان کردهاند. یکی از کاربران ایکس نوشته: «رحیم نجار این همه سال تو کتاب بامداد خمار مونده بود، بالاخره اومد بیرون همون شکلی با همون موها، لباسها، با همون نگاه. چقدر بدرخشه نوید پورفرج»
نقدهای فنی و روایی: مقالهای با عنوان «آغاز ناامیدکننده بامداد خمار» به ضعفهایی در دیالوگنویسی، ریتم کند و بازیهای ناهماهنگ اشاره کرده است. با این حال، بسیاری از مخاطبان ترجیح دادهاند برای قضاوت نهایی، قسمتهای بیشتری را ببینند.
حواشی حذف نامها از بیلبوردها: واکنشها به نامه ساترا و حذف نام کارگردان و تهیهکننده از تبلیغات، فضای مجازی را داغ کرد. تهیهکننده سریال در واکنش گفته بود: «حذف نام خالقان اثر نماد آشکار بیهویتسازی هنر است».
واکنش های مخاطبان سلام سینما به سریال بامداد خمار








«بامداد خمار» با تمام وعدههایش، اکنون در میانه میدان دیده شدن قرار گرفته است، اما نه صرفاً بهعنوان یک سریال؛ بلکه بهعنوان پروژهای پر از حاشیه، پرچالش از لحاظ تولید و تبلیغات، و میزبان واکنشهای متنوع از سوی مخاطب و منتقد.
«بامداد خمار» نهفقط یک اقتباس از رمانی پرخواننده، بلکه تلاشی است برای بازتعریف عشق، طبقه و سنت در قالبی تصویری؛ روایتی که با وجود حواشی و نقدها، همچنان در مرکز توجه مخاطبان و منتقدان قرار دارد.
در نهایت، آنچه «بامداد خمار» را به اثری قابلتأمل تبدیل میکند، نه صرفاً وفاداریاش به متن ادبی، بلکه جسارتش در بازآفرینی یک عشق ممنوعه در بستری اجتماعی و تاریخی است. نرگس آبیار بار دیگر نشان داده که چگونه میتوان از دل ادبیات عامهپسند، درامی سینمایی ساخت که هم احساس را برانگیزد و هم ذهن را درگیر کند. حال باید دید این مسیر در قسمتهای آینده چگونه ادامه مییابد و آیا «بامداد خمار» میتواند جایگاه خود را در میان اقتباسهای ماندگار تثبیت کند یا نه.

من مهلا رنجبران هستم؛ متولد ۱۳۸۱، فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی نقشهبرداری، و عاشق دنیای خبر و تصویر. خبرنگاری برای من فقط یک شغل نیست؛ چیزیست که باهاش زندگی میکنم، نفس میکشم و ازش لذت میبرم.
از سال 1404 با سلام سینما همکاری دارم و با تمرکز بر سینما، تلویزیون، چهرههای هنری و حواشی فرهنگی، تلاش میکنم خبر را نه فقط منتقل، بلکه حسبرانگیز کنم و با قلمم به کلمات روح ببخشم.