گفت و گو با امیرشهاب رضویان

آقای رضویان از نظر شما تعریف یک مجتمع سینمایی استاندارد چیست؟
مجتمع سینمایی استاندارد، یک تعریف جهانی دارد و شامل قوانینی چون؛ اندازهی پرده، کیفیت تصویر، کیفیت صدا، کیفیت صندلی و رابطهی تعداد تماشاگر با متراژ، فضاهای انتظار و خدمات جانبی می شود. اگر این قوانین را رعایت کنیم می توانیم بگوییم یک سینمای استاندارد داریم. ضمن اینکه استانداردهای جهانی توسط انجمن جهانی مهندسین سینما و تلویزیون SMPTE تعیین می شود و با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک تغییر می کند. در حال حاضر پردیس سینمایی کورش استانداردترین مجتمع سینمایی ایران است که با کمک مشاوران متنوعی ساختهشده و همچنین از سیستمهایی همانند تهویه هوا، گرمایش و سرمایش مناسب هم بهره می برد.
پس با این تعاریف در حال حاضر ما در ایران مجتمع استانداردی بهجز کورش نداریم؟
نه منظورم این نیست که وجود ندارد ولی کورش جزو بهترینهاست.
فکر میکنید دلیل اصلی کمبود چنین فضاهای استانداردی در ایران باوجود سابقهی طولانی سینما در ایران چیست؟
ببینید اگر سینما یک صنعت پولساز باشد و سینماداری یک حرفهی پولساز محسوب شود قطعاً بخش خصوصی جذب آن خواهد شد. طبق یک تجربهی تاریخی بعد از سال 1345 پس از اینکه فیلم «گنج قارون» ساخته و پخش شد ، صدها سالن سینما در ایران ساخته شد، چراکه صاحبان سرمایه متوجه شدند سینماداری می تواند پولساز باشد. اما وقتی تولید سینمایی به بخش دولتی وابسته می شود نتیجهای جز اخلال در گردش سرمایه ندارد. تجربه نشان داده دولت هر جا که در اشکال تولید صنعتی ورود کرده با شکست مواجه شده است. همانطور که اکثر کارخانههایی که بعد از انقلاب مصادره شد طی چندسال ورشکسته و تعطیل شدند، سینما هم مستثنا نیست، وقتی بودجهاش تابع دولت باشد یعنی تابع بازگشت سرمایه از جانب تماشاگر نیست و در نتیجه فیلم هایی با سلیقه دولتی ساخته می شود که نمی توانند به فروش خوبی دست پیدا کنند. در نهایت بخشی که آسیب می بیند سینمادار است. جالب این است که دولت بخش سینماداری را به بخش خصوصی واگذار کرده و آسیب اصلی این مسئله برمی گردد به سینمادار که نتیجهی آن هم می شود بیرغبتی برای ساخت سینما.
به نظر من معضل اصلی سینمای ایران دولت است. اگر دولت در یک دورهی طولانی تنها نقش نظارتی ایفا کند و سایر بخش های سینما را به بخش خصوصی واگذار کند آن وقت پروسه ی ساخت، توزیع و نمایش همخوان خواهد شد.
خوب ببینید الان مسئلهای که در اینجا به وجود می آید این است که در مجتمعهایی مثل کورش، بخش تجاری به بخش فرهنگی غالب شده است. فکر نمیکنید این اتفاق باعث خواهد شد صاحبان این مجموعهها برای جذب مخاطب دست به هر کاری بزنند؟
متوجه نمی شوم که این نکته بهعنوان یک نکتهی منفی مطرح می شود یا مثبت؟
قاعدتاً بهعنوان یک نکتهی منفی محسوب می شود.
یعنی چی؟
مثلاً در حال حاضر مجموعههای سینمایی وجود دارد که استاندارد هستند و امکانات خوبی هم دارند و کاملاً مشخص است که هزینه و سرمایهگذاری انجامشده در اینها با میزان فروش فیلم های ایرانی جبران نمی شود در نتیجه دستبهکارهایی از قبیل اجرای نمایشهای آزاد یا نمایش فیلم خارجی در قالب بهاصطلاح سینماتک میزنند، به نظر شما این اتفاق باعث از بین رفتن هویت سالن های سینمایی نمی شود؟
ببینید اینکه در سالن های سینما، تئاترهای آزاد هم اجرا بشود منافاتی با اصلیت سالن سینما ندارد به خصوص وقتی که سالن اضافه دارید و می توانید مخاطب جلب کنید. سینماتک آسیبی به نمایش فیلم ایرانی نمی زند، مثلاً در حال حاضر در کورش 12 سالن وجود دارد و به طور متوسط هر شش هفته 5 فیلم جدید وارد چرخه نمایش می شوند. پس تعدادی سالن خالی می ماند، اتفاقاً من موافق هستم که سالن های خالی به سینماتک و برنامه های جانبی اختصاص داده بشود.
پس شما معتقدید این نوع تقسیم بندی آسیبی برای سینمای ایران نخواهد داشت؟
نه. چون سینما ترکیبی از فرهنگ، تجارت ، صنعت و هنر است پس باید وجه تجاریاش حتماً در نظر گرفته بشود.
مسئلهای که اینجا به وجود می آیدد این است که بخش تجاری سینما خیلی مهم است و در تمام دنیا بدنهی اصلی سینما برمبنای اقتصاد بناشده است. با توجه به اینکه اقتصاد سینمای ایران بیمار و ضرر ده شده، فکر نمیکنید با این تعاریف اگر مولتی پلکس ها بهجای سالن های سینما، رستوران افتتاح کند از لحاظ اقتصادی برایشان بهصرفه تر است؟
مطمئناً همینطوره.
خب پس فکر می کنید چه دلیلی باید وجود داشته باشد که بخش خصوصی رغبت به ساخت سالن سینما داشته باشد؟
نکته اینجاست که بعضی افراد میخواهند روی سینما سرمایهگذاری کنند، ولی همین وضعیت اقتصادی باعث ترس آنها می شود. اگر دقت داشته باشید در سال گذشته چندتا فیلم پرفروش داشتیم که نشان میدهد مخاطب توانسته با آنها ارتباط برقرار کند.پس مخاطب با سینما قهر نیست، اگر اجازه بدهیم سینما در گونههای مختلف تولید و اکران داشته باشد صنعت سینما می تواند صنعت سودآوری باشد و سینما داری هم می تواند سودآور بشود. از سوی دیگر همین اواخر شهرداری کار مثبتی انجام داد که در ازای هر مترمربع ساخت فضای فرهنگی معافیت مالی برای ساخت یک متر مربع فضای تجاری را صادر کرد. خوب همین باعث می شود سرمایهگذار راغب به ساخت فضای فرهنگی ولو برای استفاده از همین معافیت بشود.
یکی از اشکالاتی که بعضی مطرح میکنند این است که مجتمعهایی مشابه کورش مربوط به سطح و قشر خاصی از جامعه هستند و ما هیچوقت شاهد شکلگیری آنها در مناطق جنوبی شهرها نخواهیم بود.
فرمایش شما کاملاً غلط است، چون به صورت مشابه در یافتآباد مجتمع تماشا را داریم ، در شاه عبدالعظیم راگا را داریم، در جنوب شهر چند مجتمع دیگر هم داریم.
البته هیچکدام باکیفیت امکانات جایی مثل کورش نیستند.
از این صحبت که بگذریم نکتهی جالبی در این مجتمعها وجود دارد و آن سیستم پخش فیلمهاست که به نظر خیلی به درد سینمای ایران نمی خورد
ببینید الان استودیو بهمن که مرحوم بهنام آن را تجهیز کرد امکان صدای دالبی را به فیلم های ایرانی داده است. اگر تهیهکننده فیلم بداند هزینه کردن برای صدا یا تصویر می تواند به فروش فیلم کمک کند مطمئناً این کار را خواهد کرد، البته اگر همهی سالن های ما مجهز به این سیستم های پخش باشند، این اتفاق باعث می شود هم سینمادار سود ببرد هم تهیهکننده که این هم باز به سازوکار تولید برمی گردد.
حال فرض را بر این بگیریم امکان اکران فیلم خارجی فراهم شد، دستگاه حاکم اجازه را صادر کرد، ابزار هم موجود بود و مردم هم استقبال کردند. این اتفاق چه سود و زیانهایی برای سینمای ایران خواهد داشت؟
من شخصاً موافق اکران فیلم خارجی در ایران هستم ولی بهشرط اینکه به سینمای ملی آسیب نزند. برای این کار باید ظرفیت بندی کرد یعنی 10 یا 20 درصد سالنها، فیلم خارجی نمایش بدهند. البته این اتفاق باید بهصورت درستش پیش برود یعنی فیلم خریداری بشود و ما تابع قانون کپیرایت جهانی بشویم، این اتفاق خیلی به نفع سینما خواهد بود، الآن فیلم های ما در خارج از کشور کپی و اکران می شود و چون ما تابع قانون کپیرایت نیستیم نمی توانیم حتی از آنها شکایت کنیم. به هر حال من موافق نمایش فیلم خارجی هستم ولی مشروط به اینکه جای فیلم ایرانی را تنگ نکند.
خوب این منفعتی که در مورد آن صحبت میکنید به چه شکل بروز خواهد کرد؟
به این شکل که تماشاگر را به سینما می کشاند. تماشاگر ایرانی با فیلم ضعیف ایرانی قهر کرده، به طوری که سنت سینما رفتن در خانوادهها در حال فراموشی است. به دلیل اینکه فیلم های فرمایشی و سفارشی با بودجهی دولتی ساخته شده و بهعنوان فیلم خوب به مردم تحمیل شده و از سوی دیگر بخش خصوصی هم با تولید فیلمهای کم مایه و داستانهای پیش پا افتاده، باعث بی اعتمادی مردم و بهاصطلاح قهر نسبت به فیلم ایرانی شده است. من می گویم شما فیلم خوب تولید بکنید مردم هم از سینما استقبال می کنند.
پس قاعدتاً اگر ما اکران فیلم خوب داشته باشیم سینماگر مجبور به رقابت با آن و قوی کردن خودش می شود که حاصل آن در درازمدت قوی شدن سینمای ایران است؟
بی تأثیر نیست ولی مشروط به اینکه اجازه ندهیم فیلم خارجی بیاید و سینمای ما را ببلعد، ببینید یک کاری که دولت ترکیه در زمینهی خودروسازی کرد این بود که واردات خودرو را آزاد کرد و ورود خودروی باکیفیت خارجی باعث شد خودروساز ترک هم برای رقابت خودش را به سطح استاندارد برساند و همین باعث تحول در صنعت خودروسازی ترکیه شد، من معتقدم که به شکل کنترلشده باید با فیلم خارجی برخورد کرد. به نظرم اول باید به شکل امتحانی با موضوع مواجه بشویم بعد گسترش بدهیم، این نیازمند برنامهریزی حساب شده است چون باز هم با عدهای منفعتطلب روبه رو خواهیم شد که فیلم خارجی را بیمنطق اکران می کنند و اصلاً برایشان مهم نیست چه بلایی سر سینمای ایران می آید.
مانند حرکت منفعت طلبانه ای که الآن در بهاصطلاح سینماتک ها شاهد هستیم.
سینماتک اصلاً رقیب فیلم ایرانی بهحساب نمی آید، چون سینماتک موضوعش کلاً فرق دارد. شما در بین چهارصد تا سالن سینما دو سه تا سینماتک پیدا میکنید که فیلم خارجی پخش می کنند. این کجایش خطرناک است؟
خوب نود درصد فروش سینمای ایران متعلق به تهران است و ما در تهران تقریباً سه سینماتک داریم که فیلم های روز دنیا را بیحساب و بدون پرداخت کپیرایت پخش میکنند.
خوب فکر میکنید چقدر درآمد دارند؟ از فروش اینها باید با آمار صحبت کنید.
آن چیزی که از صحبت های صاحبان این مجموعهها و یک حساب سرانگشتی می شود فهمید سینماتک ها در حدود 200 میلیون تومان در ماه درآمد دارند.
مطمئن باشید قطعا کمتر ازاین مبلغ است و در مقابل فروش کلی سینمای ایران چیزی نیست.
بحث بر سر یک نمونهی آماری است، ما می گوییم اگر فیلم خارجی در این ابعاد کم، آن قدر فروش دارد وقتی به اکران گسترده برسد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
خب بحث کنترل همینجاست، ببینید در دههی شصت یک قانونی وضع شد که انحصار واردات فیلم خارجی را در اختیار بنیاد فارابی قرار داد، آن زمان این قانون به خاطر حمایت از توسعهی سینمای ملی وضع شده بود. اما این قانون سالهاست عوض نشده و این اشتباه است، این قانون باید تغییر کند. فیلم خارجی میبایست درصدی از اکران را بگیرد نه اینکه 100 درصد یا 80 درصد را اشغال کند. اگر اکران فیلم خارجی باعث شود که 10 تا 20 درصد تماشاگری که فیلم خارجی را می بیند فیلم ایرانی را هم ببیند خوب است، یعنی به این شیوه تماشاگر با سینما آشتی می کند.
یک نکتهای که شما در خلال صحبت هایتان چند بار به آن اشاره کردید و امروز نقل محافل سینمایی شده، بحث بخش خصوصی است، به نظر شما با توجه به تجربهی موفق سینماداری توسط بخش خصوصی چرا دولت اجازهی ورود بخش خصوصی به تولید را نمیدهد؟
مساله این نیست که دولت آگاهانه مانع بشود، این مربوط به قوانین دولتی است که دست و پاگیر شده است، این قوانین باید بازنگری بشود حالا چه در واردات فیلم چه در تولید.
منظورتان این است که دولت از قوانین خودش اطلاع ندارد؟
قوانین آنقدر اضافه و روی هم انباشت شده که یک نفر باید اینها را بازنگری کند، در حال حاضر حتی یک منشور سینمایی در ایران تنظیم و تصویب نشده است و معلوم نیست وقتی من کارگردان فیلم میسازم مسئول ناظر بر من کیست؟ در آن واحد ارشاد ، قوه قضائیه ، مجلس، نیروی انتظامی ، انواع صنوف حتی نظام پزشکی هر وقت بخواهند به این بخش ورود می کنند! یک نفر در مورد سینما نظر نمی دهد و این همان چیزی است که تهیهکننده را از فیلم ساختن می ترساند.
ببینید ما اگر بپذیریم دولت از روی ناآگاهی مانع ورود بخش خصوصی به سینما شده پس تصمیماتی مثل افتتاح گروه هنروتجربه که حاصلش باز هم بازگشت به سینمای دولتی است را چطور می شود توجیه کرد؟
به نظر من هنروتجربه در ذات خودش کار درستی هست، ببینید هنروتجربه به شکل سنتی در سینمای ایران وجود داشت، سینمای عصر جدید با مدیریت زنده یاد کاوه سینمای هنروتجربه بود، شما فیلم متفاوت را آنجا میدیدی، شهر قصه و سپیده هم سینمای هنروتجربه بود، اما نابودش کردیم. حالا دولت دوباره می خواهد کمک کند تا این روند شکل بگیرد و من امیدوارم هنروتجربه با کمک دولت شکل بگیرد و بعد روی پای خودش بایستد. من با ذات هنروتجربه موافقم ولی از طرفی هم معتقدم هر فیلم ضعیفی را نباید در هنروتجربه نمایش داد، باید کمک کنیم یک سینمای خاص برای هنروتجربه شکل بگیرد و باقی بماند تا تماشاگر بداند باید کجا فیلم متفاوت ببیند، در شروع خوب است که کمک دولت وجود داشته باشد ولی در ادامه باید بدون کمک دولت خودش را حفظ کند.
خب پس فکر میکنید هنروتجربه فیلم های بدی نمایش میدهد؟
نه من این را نگفتم، گفتم هر فیلم ضعیفی را نباید نمایش داد، بهتر است در گزینش فیلمها درست عمل بشود تا مخاطب این نوع سینما جذب بشود.
برگردیم به بحث مولتی پلکس ها، به نظرتان آیندهی مولتی پلکس ها در ایران چگونه خواهد بود؟
به نظر من کورش باعث جلب و جذب نظر بخش خصوصی شده تا سرمایه دارها وارد این سرمایهگذاری بشوند.
پس باید در آینده نه چندان دور شاهد افزایش این مجموعهها باشیم؟
قطعاً
به نظرتان این مجموعهها می تواند در شهرستانها هم پاسخگو باشد؟
قطعا بله. دو مساله مهم از جمله احترام به مخاطب و سرویس مناسب در ایران وجود ندارد، به طور مثال شما به یک رستوران می روید، غذا خوب است اما گارسون با اخم با شما برخورد می کند، این باعث می شود که دوباره به رغم کیفیت غذا آنجا نروید. اما در کورش سعی کردیم با آموزش مشتری مداری پیشبریم که مردم احساس کنند به آنها احترام گذاشته می شود و نتیجه هم گرفتیم.
با توجه به تجربیات و فعالیت هایتان در این سالها، آیندهی سینمای ایران را از لحاظ اقتصادی به چه شکل میبینید؟
اصطلاحی داریم به نام سینمای میانه، سینمای تجاری ولی خوب. اگر به آن سمت بریم موفق خواهیم شد، نه سینمایی که به یکباره به تعدادی فیلم بهاصطلاح مخاطب خاص که تماشاگر عام ندارد محدود بشود و نه اینکه برویم به سمت ورطهی همانندسازی و دوبارهسازی یه سری فیلم های عامهپسند که آن هم بعد از مدتی باعث فرار تماشاگر بشود. سینمای میانه یعنی سینمای تجاری آبرومند. در کنار این باید فیلم های خاص را هم با یک درصدی بسازیم و یک سهمیهای برای هرکدام از اینها بگذاریم آنوقت سینمای ما موفق خواهد شد.
ممکن است مثالی از سینمای میانه بزنید؟
مشخصاً هالیوود. هالیوود یک سینمای میانه است که در آن فیلم نازل هم ساخته می شود. البته تعدادش زیاد نیست یعنی تعداد هر فیلم برای مخاطب آن تعریفشده، هالیوود می داند هر سال باید چه تعداد فیلم خوب و با سرمایه چند صد میلیونی بسازد و چه تعداد نازل بسازد، در آنجا بازار تعیین می کند که چه تعداد از هر نوع فیلم لازم است و بر همین اساس اقسام فیلم ساخته می شود. ببینید در سینمای مصر که من همیشه مثال زدم زمانی بالای صدتا فیلم در سال تولید میشد و کل منطقهی خاورمیانه را تغذیه میکرد، سقوط این سینما زمانی بودکه شروع کرد به ساختن فیلم تجاری صرف و همین باعث شد فیلم تجاری آنقدر افت کند که تماشاگر مصری دیگر رغبتی برای دیدن سینمای مصر نداشت. به همین دلیل سینمای مصر امروز کاملاً ورشکسته شده است.
در اینجا یک نکتهای که پیش می آید این است که ما زمانی تجربهی سینمای نازل فیلمفارسی را داشتیم که اتفاقاً گردش مالی بالایی هم داشت و تا زمان انقلاب متوقف نشد، خب چطور این اتفاق برای ما نیفتاد و اگر انقلاب نمی شد همینطور آن سینما بهکارش ادامه میداد؟
اتفاقاً یک دلیل داشت، بدون در نظر گرفتن محتوا، روند آن زمان در ساختار تولید فیلم درست بود، در آن سینما، بخش خصوصی خودش فیلم را تولید میکرد خودش هم نمایش میداد و می دانست باید چه کار کند. اما زمانی که دولت وارد شد و خواست مسیر را تعیین کند این اتفاق افتاد، در دل همان سینمای فیلمفارسی هم دیدیم که یک سینمای متفاوت داشت شکل میگرفت، جریان نوی سینمای ایران را که دولت ایجاد نکرد. سینماگرانی بودند که توی همین بخش فیلمفارسی شروع بهکار کردند و کم کم تغییر جهت دادند. الان هم اگر اجازه بدهیم سینما با قواعد بخش خصوصی در بخش تولید توزیع و نمایش فعال بشود. پس از یک دوره تنش سینما خودش را با شرایط روز و سلیقه مخاطب هماهنگ می کند و متحول خواهد شد. دولت فقط باید ناظر باشد و قوانین را اجرا کند.
یعنی یک سینما پوستانداخته که هم اقتصاد را بلد است و هم می تواند فیلم خوب بسازد.
دقیقا،باید این نکته رو در نظر گرفت الان سلیقهی مخاطب ما متفاوت شده، سطح سلیقه ها بالا رفته، فیلمی باید ساخته بشود که فیلم خوبی باشد و پاسخدهندهی نیاز و علاقهی مردم باشد، این شکل از سینمای تجاری خیلی هم خوب است و اگر سینمای ایران به این سمت برود موفق خواهد شد. ، نباید فراموش کرد سینمای مخاطب خاص پاسخگوی نیاز تمام جامعه نیست،دلیلی بر این مسئله می تونه تجربه ی فیلم مغول ها باشه که در اون سالها مردم بعد از تماشای فیلم صندلی های سینما کاپری رو پاره کردند! فیلمهای نازل که تماشاگر را فراری می دهند و فیلمهای به اصلاح فاخر که بخش بزرگی از بودجه دولتی سینما را می بلعند دشمنان اصلی توسعه سینمای ملی ایران هستند. ما نیازمند یک سینمای ملی و کاربردی هستیم.