جستجو در سایت

1393/03/25 00:00

از نفس افتاده

از نفس افتاده
فيلم اشباح آخرين ساخته داريوش مهرجويي را مي شود از زواياي گوناگوني نگريست و به نتايج كم و بيش يكساني رسيد. اگر قرار باشد كه اين فيلم را با كارنامه فيلمساز قديمي سينماي ايران مقايسه كنيم، مسلما اين اثر را مي شود جزو ضعيف ترين فيلم هاي سازنده گاو و هامون و اجاره نشين ها و درخت گلابي قرار داد اما خب اين مقايسه كار مقاله هاي مفصل و تحليلي است و بر خلاف نظر آقاي مهرجويي كه مقايسه آثارشان را كاري غلط مي پندارند، اين حق هر تحليلگري است كه با واكاوي اثر يك هنرمند آن را در مقايسه با كارنامه او هم بسنجد و به اين طريق به ديدگاهي روشن از مسير كاري هنرمند دست پيدا كند. اگر قرار باشد اشباح را با چند فيلم اخير مهرجويي مقايسه كنيم (كاري كه بسياري از منتقدان عزيز انجام داده و آن را بهتر از آثار قبلي دانسته اند) باز هم به اين نتيجه مي رسيم كه اشباح به هيچ وجه فيلم خوبي نيست. در چند سال اخير فيلمساز بزرگ سينماي ايران با ساختن آثاري چون آسمان محبوب، نارنجي پوش و چه خوبه كه برگشتي تيشه به ريشه يك كارنامه پربار زد. فيلم هايي عميقا پا در هوا، شتابزده و مغشوش با فيلمنامه هايي بسيار عجيب و دور از ذهن كه نتوانستند با هيچ طيفي از تماشاگران ارتباط برقرار كنند. پيش از ساخته شدن اشباح اخباري به گوش مي رسيد كه مهرجويي بار ديگر قصد دارد با اين فيلم به حال و هواي آثار پيشينش بازگردد اما اشباح اگر چه در پاره يي از صحنه ها از فيلم هاي اخير فيلمساز كهنه كار سينماي ايران بهتر است، در كليت هيچ تفاوتي با آثار مذكور ندارد. همان قدر آشفته و بي حوصله و سرسري و همان قدر مغشوش و غير قابل تحمل. اما راه سوم اين است كه خود فيلم را نگاه كنيم و به مقايسه كاري نداشته باشيم تا خداي ناكرده مفتخر به لقب بزرگي كه فيلمساز عزيز نثار جماعت قلم به دست كرد، نشويم! پس چشم ها را مي بنديم و نگاه مي كنيم به فيلمي به نام اشباح كه كارگردانش را نمي شناسيم و مي خواهيم از لابه لاي تصاوير فيلمش جهان ذهني اش را كشف كنيم. 1- اقتباس آزاد يا چگونه متن هاي بزرگ را از اعتبار بيندازيم اشباح هنريك ايبسن از مهم ترين آثار اوست. در اين اثر بزرگ ايبسن از طريق بررسي يك خانواده فروپاشيده دست روي اخلاقيات پوسيده يك جامعه در حال فنا مي گذارد و به افق هاي بزرگي دست پيدا مي كند. از طرفي ديگر با بيماري موروثي كه از پدر به پسر مي رسد (سفليس) از طريق نشانه يي جنسي، بحران را بسيار عميق و پيچيده مي كند اما در فيلم اشباح روابط برخي افراد داستان كاملاحذف و بيماري هم عوض شده است. نكته مهم اين است كه آيا در اقتباس آزاد نبايد روح اصلي اثر حفظ شود؟ در كجاي اين فيلم آن جهان بيني عميق ايبسن ديده مي شود؟ وقتي متني به علت هنجارها و عرفيات و شرعيات جامعه ما قابل اقتباس نيست، چه دليلي وجود دارد كه اقتباس صورت پذيرد؟ علاوه بر اين نقش كاراكتري كه همايون ارشادي آن را بازي مي كند در كجاست؟ آيا او قرار بوده جاي كشيش متن اصلي ظاهر شود؟ پس اين همه انفعال از كجا مي آيد؟ در عين حال اين خواهر و برادر بودن و عشق نافرجام مازيار چه ربطي به جهان اشباح دارد؟ اگر هم قرار بوده كه ربطي هم نداشته باشد، چرا فيلمساز به اين عشق آنقدر پيش پا افتاده و سطحي نگاه مي كند؟ سوال ها همين طور ادامه دارند. وقتي فيلمنامه درستي نداريم تنها با يك سري ايده و مفهوم سر تماشاگر را گرم مي كنيم. 2- وقتي حوصله خارج شدن از لوكيشن مان را نداريم چرا فيلم بسازيم؟ فيلم به شدت از نبود لوكيشن هاي متنوع لطمه خورده است. استفاده از يك خيابان و يك خانه بيشتر از اينكه در راستاي متن اصلي اقتباس شده يا ساختن فضايي استريليزه باشد، نشان دهنده بي حوصلگي فيلمساز است. با چند تصوير و چهار المان نمي توانيم باور كنيم كه در دوران پيش از انقلاب هستيم و بعد به سرعت به زمان حال برسيم و چند بار يك خيابان را نشان دهيم و خلاص ! 3- وقتي بازيگر خوبي نداريم فيلم خوبي هم نخواهيم داشت بازي هاي به شدت بد امير علي دانايي در نقش اصلي يكي از آسيب هاي بزرگ فيلم اشباح است. شيوه نگاه كردن و بي حس و حال بودن او آن قدر مصنوعي است كه در بيشتر صحنه ها باعث خنده مي شود. از طرفي ديگر هنگامه حميد زاده از زماني كه آل را بازي كرد تا به امروز سعي دارد با تقليد از مدل و حتي افه ها و حركات ريز گلشيفته فراهاني بازي كند. بازي بد او مكمل بازي بد دانايي است و نشان مي دهد كه كارگردان كوچك ترين كنترلي بر بازي آنها نداشته است. بازيگران جواني كه مي توانستند با بازي هايي خوب و درست خود را نشان دهند، يكي از اصلي ترين عوامل ضعف فيلم هستند. 4- عامل پيش پا افتاده يي به نام كارگرداني اشباح در هيچ كدام از تصاويرش نشاني از كارگرداني درست و موثري ندارد. قاب ها در نهايت بي حوصلگي و شلختگي تنظيم شده اند و تصاوير فيلم با يك تله فيلم معمولي تفاوتي ندارد. به ياد بياوريم نحوه عصبانيت و مست كردن تيمسار و باران آمدن و نحوه دكوپاژ آن سكانس تجاوز را كه هيچ فرقي با نمونه هاي مشابه ندارد و به شدت سطحي و پيش پا افتاده است. ما با خود قرار گذاشتيم كه نام كارگردان را نشناسيم، اما بگذاريد براي يك بار هم كه شده بگويم: اين تصاوير چه ربطي به كارگردان درخت گلابي با آن تصاوير تغزلي و زيبا و به ياد ماندني دارد؟ 5- تك ستاره ها در يك اثر بد ديده نمي شوند يك اثر هنري خوب در هماهنگي و نظم بين اجزاي مختلفش است كه اعتبار پيدا مي كند. به تاريخ سينما هم اگر نگاه كنيم تمام بازي هاي خوب در فيلم هاي بزرگ برجسته تر شده اند و به موفقيت رسيده اند. مهتاب كرامتي در فيلم اشباح بازي درست و خوبي انجام داده است اما به خاطر ضعف كلي فيلم تلاش هايش به ثمر نمي نشيند. در كنار كرامتي محمود كلاري با فيلمبرداري چشم نوازش باعث شده كه بسياري از صحنه ها را تحمل كنيم اما او در فيلم جدايي نادر از سيمين است كه كارش ديده مي شود. چرا كه تلاش او در يك فيلم خوب مثمر ثمر واقع مي شود. 6- وقتي لحن نداريم هر كسي به راه خود مي رود بازي اگزجره عامدانه حسن معجوني نشان مي دهد كه هيچ كنترلي روي او وجود نداشته است. او با آن مدل گريم و بازي قرار بوده عامدانه نقشي كاملانمايشي را بازي كند اما حالادر اين پيكره معيوب بازي او به خاطر عدم وجود يك لحن يكدست باعث خنده و حتي اذيت تماشاگران مي شود. در حالي كه معجوني نهايت سعي اش را انجام داده و معلوم است كه كارش را جدي گرفته است. مي شود اين موارد را ادامه داد. مي شود يك مقاله مفصل نوشت راجع به چرايي افت فيلمساز كهنه كار سينماي ايران كه زماني بهترين فيلم هاي اين سينما را مي ساخت. كسي كه به گواه كارنامه اش حق بزرگي به تاريخ سينماي ايران دارد. كسي كه اين روزها بي حوصله است. كسي كه پيش از اين فيلمساز محبوب چند نسل بود. داريوش مهرجويي سازنده گاو و هامون و اجاره نشين ها و...