جستجو در سایت

1398/02/20 00:00

یک فیلم ورزشی ساده که با تلخی غیرمنتظره ای تمام می شود.

یک فیلم ورزشی ساده که با تلخی غیرمنتظره ای تمام می شود.

اختصاصی سلام سینما-   در فیلم میلاد صدرعاملی تیم تکواندو ایران که برای المپیک تمرین می کنند، درگیر رقابت و بازی های سیاسی شده است. 

رقابت بین لیگ های ورزشی ممکن است امری عادی باشد اما به ندرت آن را در صفحه تلویزیون به صورت شریرانه و خونین مانند آنچه که درام ایرانی سونامی نشان می دهد، دیده ایم. با اینکه تکواندو ورزش غالب کره جنوبی است، جایی که از آن ریشه گرفته است، اما ورزشکاران ایرانی در بازی های المپیک، در این رشته قوی ظاهر شده اند، و فیلم میلاد صدرعاملی آن را از جنبه خشونتش بررسي مي كند. 

در بسیاری از جنبه ها، فیلم از قوانین ژانر پیروی می کند. با ورود یک مربی قدیمی که استخدام شده است تا تیمی ناامید را به قدرت بازگرداند داستان آغاز می شود. این لحظات ممکن است برای بسیاری از مخاطبین سخت بگذرد، اما همانطور که داستان پیش می رود، حس ناامیدی و شکست غالبی در تمامی شخصیت ها رخنه می کند و یک فیلم ورزشی ساده را به چیزی تاریک تر و شخصی تر تبدیل می کند. چنین فیلمی باید برای جشنواره ها بسیار مهم باشد.   

صدرعاملی( پسر رسول صدرعاملی و کارگردان فیلم" سال دوم دانشکده من ")، مسائل خیلی جالبی را یادآوری می کند. درست مانند اولین مستندش" پیاده روهای واراژدین"، که داستان سر مربی تیم فوتبال را به تصویر می کشید، در این جا نیز محوریت داستان رفتار مربی مشهوری است که به وسیله علیرضا شجاع نوری بازیگر و تهیه کننده، به طرز باشکوهی ایفا می شود. او را آورده اند تا تیم بی نظمی را که درحال آماده شدن برای مسابقات است نجات دهد. او سال ها قبل بدنام شده ، زمانی که مجبور بود تا یک بازیکن باهوش، مرتضی( با بازی بهرام رادان، بازیگر فیلم" شمعی در باد" ) را متقاعد کند تا در المیپیک 2002 لندن نتیجه را واگذار کند و از طلای المپیک چشم پوشی کند. چرا که برنده مسابقه باید در مرحله بعد با رقیب اسرائیلی رو در رو می شد و این اتفاق از نظر سیاسی غیرممکن است. 

مرتضی کاری که به او گفته شد را انجام می دهد اما قلبش می شکند و در حرفه اش تنزل پیدا می کند. بهداد( مهرداد صدیقیان )که به او سونامی می گویند، قهرمان جوانی است که نمی تواند خشمش را کنترل کند و آن را سر مرتضی و دوست دخترش خالی می کند. 

فعالیت های ورزشی تنها به مردان محدود نیست. داستان فرعی جالبی نیز درباره دوست دختر بهداد وجوددارد، قهرمان بسکتبالی که برخلاف توانایی هایش، تیم ملی به او اعتنایی ندارد. به این دلیل که با وجود اینکه او در ایران متولد شده است اما یکی از والدینش است افغان است. او متحمل دو تبعیض شده است: هم یک زن ورزشکار است و هم کاملا ایرانی نیست. فرشته حسینی به خوبی نقش آفرینی می کند. تصمیم او برای بازی در تیم ملی حتی اگر به معنای مقابله با فدراسیون بسکتبال باشد، از او یک قهرمان ساخته است.   

از آن طرف دوست دختر مرتضی( رعنا آزادی ور )، خبرنگار پرنفوذ ورزشی است که  به نظر می رسد از اتفاقی که برای مرتضی افتاده عصبی است و برای برگشت او به تیم هر کاری می کند. با توجه به اینکه مرتضی یک ورزشکار درون گرا است که هرشب بعد از دعوا و با سر و صورت خونی بر میگردد، دوستی او با چنین دختری که حرفه ای مشابه وی ندارد اندکی اغراق است. 

اگرچه داستان با یک پیروزی پر سروصدا به پایان می رسد، اما وقتی درباره آن فکر می کنید به چیزی فراتر از پیروزی می رسید. هیچ شخصیتی واقعا برنده نیست. حتی بازیکنی که جایزه را به خانه می برد با چنین افکاری دست و پنجه نرم می کند:  تکواندوکار اسرائیلی بازی خوب داشت. 

فیلم پر از لحظات پرتنش و حرکات سریع است که صدرعاملی از نمایش دادن آنها لذت می برد. او تمامی صحنه های اخرین مبارزه بین مرتضی و بهداد( که فکر می کرد در وزن خودش تنها فرد شایسته مسابقات است )را شبیه به مبارزه محمدعلی کلی و فورمن  به وجود آورده است. 

منبع: هالیوود ریپورتر

مترجم: مهتاب عیوضی