جستجو در سایت

1398/04/18 00:00

بیشتر از اینکه ترسناک باشد دلهره آور است

بیشتر از اینکه ترسناک باشد دلهره آور است

اختصاصی سلام سینما-  دنباله ای امیدوار کننده که بیشتر از اینکه ترسناک باشد دلهره آور است. 

آری آستر کارگردان فیلم« موروثی »،چند امریکایی را برای تفریح به میان گروهی سوئدی می فرستد. 

آری آستر در فیلم« میانه تابستان »زوجی که دچار مشکل هستند را به محلی ترسناک راهی می کند و درباره آنچه که آنها برای زنده ماندن لازم دارند سوال می پرسد. همان طور که حدس می زنید و نه آنطور که کاملا انتظار دارید، اوضاع بد پیش می رود. نسبت به فیلم قبلی آستر،« موروثی »، ترس کمتری دارد. در این جا وی می خواهد جنبه های بیشتری را نمایش دهد و قصد دارد تا برای بررسی دیدگاه خود هر خطری را به جان بخرد. 

مانند« موروثی »،در این جا هم داستان با مرگ ناراحت کننده یکی از اعضای خانواده آغاز می شود. اما فیلم نمی تواند برای پشت سر گذاشتن این تروما صبر کند و با قراردادن شخصیت اصلی در موقعیتی کاملا متفاوت، وزنه ی احساسی خود را از دست می دهد. فلورنس پیو در نقش دنی، زن جوانی است که جدا از غم از دست دادن عزیزش، همسری دارد( جک رینور در نقش کریستین )که به سختی می تواند بین حقیقت و خیال تفاوت قائل شود. 

کریستین و دوستان صمیمی اش را می توان دسته بندی کرد: جوانان نه چندان حساسی که به جای درس مالیات، مردم شناسی می خوانند، و همگی فکر می کنند که کریستین باید دنی را ترک کند. جاش( با بازی ویلیام جکسون هارپر )برروی تزی درباره مراسم میانه تابستان اروپایی ها کار می کند، پله( ویلهم بلومگرن )پیشنهاد سفر به یکی از مناطق سوئد را می دهد، جایی که وی در آن بزرگ شده است. کریستین از دنی می خواهد تا وی را در این سفر همراهی کند. 

در حالیکه آنها در یکی از مناطق دورافتاده سوئد شمالی هستند( در واقع حومه مجارستان )مردها اهمیتی به حضور دنی نمی دهند و بیشتر سرگرم محیط اطراف خودشان هستند. در این دو ساعت و نیم از فیلم، اتفاقی با عجله رخ نمی دهد اما به اندازه کافی به کنجکاوی شخصیت اصلی داستان می پردازد: نقاشی های خانه کارگران مزرعه را می بینیم، مراسم محلی را بررسی می کنیم، و توجه مان به زمین جلب می شود- چرا شراب در آن قسمت گذاشته شده است؟ توهمات زیادی به کار گرفته می شود و آستر از انحراف طبیعت با استفاده از جلوه های بصری لذت می برد: علف ها از میان سر دنی رشد می کنند، چهره ها تغییر می کند و تپه مواج می شود. 

امریکایی ها شاهد فستیوال نجومی هستند که هر نه سال یک بار در این منطقه اتفاق می افتد. پله آنها را برای چنین جشنواره ای آماده نکرده است اما غریبه های جوان تلاش می کنند تا خود را با شرایط وفق دهند. ممکن است مخاطبان با دیدن برخی سکانس ها شوکه شوند: مارک( با بازی ویل پولتر )اعتقاد دارد که یکی از زن ها از او خوشش آمده، اما او دچار سوء برداشت شده است. 

تصور آستر از چنین اجتماعی، ناشی از توجه به جزئیاتی است که در دنیای واقعی، برخی از خیالات را توجیه می کند. غریبه ای به اتاقی مخفی برده می شود که دیوارهای آن پوشیده از تصاویری است که یادآور کارتهای مکزیکی است، جایی که در آن سرنوشت تعیین می شود. زنی که شاهزاده نامیده می شود تاجی از گل بر سر خواهد گذاشت و آنقدر مورد ستایش قرار می گیرد تا در نهایت تصمیم می گیرد که چه کسی خواهد مرد و چه کسی زنده می ماند. 

تصاویر با دقت گرفته می شود و فیلم گاهی نشان می دهد که تا چه اندازه تلاش می کند تا هدف داشته باشد. دنی در حالی که زیر پتویی چمباته زده است که شبیه به فرش فیلم « درخشش » است کابوس هایی می بیند که سرشار از تخیلات کوبریکی است. « میانه تابستان » به واسطه مراسمی که نشان می دهد آنقدر جذاب باقی می ماند تا به داستان ارزشمندی تبدیل شود. بیشتر از آنکه ترسناک باشد دلهره آور است اما سفری است که پا گذاشتن به آن ارزشش را دارد. 

منبع: هالیوود ریپورتر

مترجم: مهتاب عیوضی