آبادانیِ غیر آبادانی

آبادان یازده شصت،
مهرداد خوشبخت با زاویه ی دید خوبی پا به ژانر دفاع مقدس گذاشت. بخشی از جبهه که شاید کمتر دیده شده بود و حق مطلب در قبال زحماتش ادا نشده بود در آبادان یازده شصت دیده شد، خبر و خبر نگاری!
آبادان یازده شصت حکایت گردانندگان رادیوملی نفت آبادان در روزهای جنگ است. روزهایی که لحظه به لحظه اش با خون و مرگ پایمردی تلفیق شده. فیلم خط روایت صاف و مستقیمی دارد و چند شخصیت را در یک موقعیت تعلیق آور بین رفتن و نجات جان و ماندن بر سر آرمان ها و احتمالا مرگ قرار میدهد، اما فیلمساز راه های آسانی را برای پیشروی فیلم انتخاب میکند.
همه ی کارکتر ها در این موقعیت هم عقیده و همراه هستند و حتی در اندک اختلافاتشان هم کنار می آیند درصورتی که میشد با خورده پیرنگها و داستانکهای جانبی شخصیتها را در چالشهای مختلف پخت و موقعیت های جذابی تری ساخت و ایضا احتمال تشتت عقاید در مواجهه با دفاع مقدس را بررسی کرد.
فیلم خیلی تلاش کرده با استفاده از صدا و تصاویر ارشیوی ، فضا را بیشتر به روزهای جنگ نزدیک کند ، تلاشی که تاثیری چندانی روی ذهنیت مخاطب ایجاد نمیکند و بیننده در پایان فیلم تصویر خاطره انگیزی از روزهای سخت آبادان را با خود به خانه نمیبرد.
فیلم در بهترین حالت تاحد یک خاطره بازی دوست داشتنی برای آبادانی ها یا رزمندگانی که در آبادان جنگیده اند تنزل میابد و بار جذابیتش صرفا روی دوش شوخی های جنوبی و لهجه ی شیرین آبادانی و معدود سکانس های جنگی سوار میشود. فیلمساز در حرکتی سطحی با قرار دادن پوشش بختیاری ، پوشش عربی و روحانیت خواسته ثابت کند همه در دفاع از آبادان حضور داشتند ولی آنقدر کمجان اینکار را کرده که بطری مشروب اریک پررنگ تر از آنها در یاد میماند.
آبادان یازده شصت خیز خوبی دارد و میتوانست به یکی از آثار شاخص دفاع مقدس تبدیل شود اما نفسش در بازی ها ، ضعف سناریو و حتی محتوا آنقدر مشهود است که بعد از خیز ، زمین میخورد. پُر بیراه نیست اگر پوسترش را بیشتر خودش دوست داشته باشیم.
این مطلب بعلت تنظیم در ایام جشنواره ممکن است دارای نواقصی باشد. تیتر از سر مقاله روزنامه ی سازندگی برداشته شده است