جستجو در سایت

1399/01/11 00:00

شطرنج افکار دیوید لینچ در جاده مالهالند

شطرنج افکار دیوید لینچ در جاده مالهالند

این روزها تعدادی سینما دوست از من خواستند چند فیلم خوب به آنها معرفی کنم. (با تاکید: "فیلم هایی که درگیری ذهنی ایجاد کند".) حال فرصت را مغتنم شمردم عبارت "چند فیلم" آنان را اصلاح و بنا به اهمیت، خاص بودن و ادای احترام به #دیوید_لینچ بزرگوار تنها به معرفی یک فیلم یا به عبارتی یک شاهکار سینمایی بسنده کنم. از آنجایی که در نگارشِ معرفی و تمجید از فیلم ها در هیچ نقدی علاقمند به پابلیک محوریِ زمان نبوده ام پیرو عادت دیرینه گریز به فیلم های سالهای پیش میزنم و فیلم " #بلوار_مالهالند "  محصول سال '۲۰۰۱' را توصیه می کنم. یک فیلم #پست_مدرنیسم با عناصر #سورئال که #فرم_گرایی با مهندسی خاصی طراحی شده است، شیوه ی ارجاع یکی از معیار های سینمای پست مدرن که در آن به کرات لینچ رجوع به فیلم ها و سکانس هایی از سینمای کلاسیک (مخصوصا #هیچکاک و #بیلی_وایلدر) می کند. تصوّرِ پاذل گونه صحنه های فیلم برای رسیدن به حل معما را نمی توان در ذهن مخاطب نقض کرد هرچند جابجایی متفاوت افراد در صحنه ها حتی قرارگیری خانه عمه رث در خیابان سان سِت خود بیانگرِ تناقضاتِ واقعیت و آن چیزی است که در خواب می بینیم (در اینجا آنچه رویا پردازی می کنیم و دوست می داریم "میل به رخ دادن آن اتفاق") است. فیلم دارای ساختار پیوسته نیست اما از دو منظر قابل بررسی است از آنجا که فرمگرایی سنگینی می کند لذا این ناپیوستگی روایی محسوس است اما این از منظر سورئال است؛ از منظر رئال ساختار روایی کاملا از نظم و قاعده برخوردار است حال آنکه بنا به ماهیت فیلم پازلی از اتفاقات گوناگون و بی ربط گویا در حال شکل گیری است که این تعبیر اشتباه است. پیشینه درک درست کارگردان از #سینمای_کلاسیک و مدرن چنین شاهکار پست مدرنی را خلق کرده است که در طول فیلم مخصوصا تا نیمه های فیلم با بهره مندی از شیوه های کلاسیک (فارغ از رجوع) پیشروی کرده است. در بلوار مالهالند؛ صحنه های معاشقه دایان و کامیلا نیز بیانگر چند وجه روانشناختی است. '۱') فردیت جنسیتی یا میل به درونگرایی را نشان می دهد که در هیاهوی رسیدن به شهرت انسانی تنها و حتی خود ارضا است هرچند که اشاره مستقیمی به این موضوع نمی شود، کامیلا به لحاظ اناتومی زنانه بر دایان نیز غالب است این غلبه در نمای غیر جنسی سکانس های پایانی که کامیلا  در کنار کارگردان کشر در مهمانی نشسته است و دایان با دیدن این صحنه غمگین می شود مشهود است. #فیلم  به مافیای سرمایه داری هالیوود نگاهی منتقدانه نیز دارد. کامیلا و دایان را با توجه به سکانس اعوجاج صورت دایان می توان یک روح در دو جسم متصور بود.

نویسنده: رامتین سراج پور