یاداشتی برای مانی حقیقی عزیز : تفریق
مادرت اگر لیلی گلستان باشد و پدر بزرگت اگر ابراهیم گلستان و پدرت اگر نعمت حقیقی باشد احتمالا شما فرزندی خواهید بود که علی رقم داشتن استعداد، در محیطی رشد خواهید کرد که بسیاری از امکانات و موقعیت هایی که برای شما فراهم است برای دیگران فراهم نخواهد بود و به این دلیل شما می توانید مانی حقیقی شوید و خیلی های دیگر نه!
به عقیده من مانی حقیقی از آن دست آدم هاست که تقریبا همه چیز دارد برای خوب شدن اما هرچه تلاش می کند نمی شود که نمی شود. تازه به این عقبه ژنتیکی و محیطی میبایست دوستان هنرمندش را نیز اضافه کرد که برایش از جان مایه می گذارند. چون او انسان خوبی است اما نمی دانم چرا تلاشش برای تبدیل شدن به انچه که باید بشود نتیجه نمی دهد. همه ی فیلم هایش بهترین تیم را دارد . خودش هم در استعداد کارگردانیش نمی توان شک کرد و همه چیز را خوب می چیند اما این تسبیح های دانه درشتی که می سازد همیشه یک طناب محکم کم دارد. برای من ( کاملا نظر شخصی من است) مانی حقیقی درست مانند آقای دکتری می ماند که چون در خانواده ی پزشک متولد شده است خود را مجبور دیده است که پزشکی بخواند و پزشک شود و کم کم هم به آن علاقه مند شده است اما نمی شود که نمی شود که نمی شود. تفریق به مانند اژدها وارد می شود یک چیز پا در هوایی شده است که فکر کنم یک عقب گرد کامل برایش به حساب می آید. نمی دانم چه اصراری دارد این آقای حقیقی در این ژانر فیلم بسازد. انتخاب داستان ها خاص و تقریبا سورئالی که شاید به عقل جن هم نمی رسد. به عقیده من این کار نه تنها از مانی حقیقی کارگردانی خاص نساخته است بلکه ژن خوبش، محیط عالی اش و دوستان عالی ترش را هم نیز خراب کرده است. فکر می کنم این اصرار بر خاص بودن و خاص ساختن بیش از اندازه، یک مانی حقیقی خوب را از سینمای ایران گرفته است. کسی که اگر به داشته هایش توجه کند و اندکی هم دست از این اصرار بی اندازه به خاص ساختن بردارد، گمان میکنم بتواند او را در جایگاه واقعی اش بنشاند. تفریق علی رقم اینکه یک کپی برداری بومی شده است ازEnemy است اما هرگز در هیچ کجای فیلم موفق نمی شود چرا که منطق روایی داستان به هیچ شکل جور نمی افتد. مانند بقیه فیلم های مانی حقیقی، فیلم به شدت از منظر داستان و نویسندگی ضربه می خورد و این چیزهای عجیب و غریبی که در ذهن نویسنده است و برای خودش قطعا معقول، به بار نمی نشیند و ما را با فیلمی بی منطق، کسل کننده، بی محتوا، سرگرم " نکننده" و آسمان ریسمان مواجه میکند. در برخی از یاداشت ها درباره فیلم خوانده ام که گارگردان به دنیاهای موازی پرداخته است که واقعا نمی دانم چقدر آقای حقیقی به این مساله فکر میکرده و در کجای فیلم نشانه های از آن را آورده است؟ من که چنین برداشتی مطلقا نداشتم و اگر هم بوده نویسنده دربیان آن درچهارچوب فیلم نامه، ناموفق بوده است.
دو زوج دقیقا همسان (از نظر قیافه) در دو جای تهران با هم برخورد می کنند و اتفاقات خنده داری را رقم می زنند. فیلم بیشتر به جای اینکه ما را همراه کند و معمای مطرح شده را پیش روی مان واشکافی کند، سکانس های سر درگم با بازی های بسیار معمولی (که گمان میکنم بی منطقی فیلم نامه اجازه بازی بهتری را به بازیگران نداد) و ضرباهنگ و ریتم کند شما را درگیر ماجرایی می کند که شاید ابتدایش برایتان جالب باشد اما کم کم با بی حوصلگی شما را همراه خود به زور می کشد و درنهایت هم تبدیل به یک کمدی می شود. شخصیت های داستان علی رقم کم بودن، هیچ عمقی ندارند و شما هیچ چیز از آنها و دلیل رفتارشان نمی یابید، جلال که در کمتر از دو برخورد عاشق بیتا میشود و جان فشانی می کند، بیتا که انگار منتظر است یک نفر از در بیاید و او نفرتش از شوهر مردسالار کله شق اش را جار بزند و اغوش عاطفی اش را باز کند یا محسن و فرزانه که آنگونه در توافقی نانوشته با هم دست به اقدام آخر فیلم می زنند!. یک مشت چیزهای عجیب و غریب که احتمالش از صفر کمتر است و فقط در ذهن نویسنده و کارگردان منطقش پیش می رود و مخاطب به زور هم نمی تواند همراهش شود. سکانس اخر فیلم هم آنقدر کلیشه ای و نچسپ درآمده است که شما وقتی فیلم تمام می شود مجبورید خودتان را سرزنش کنید که چرا وقت تان را هدر داده اید. من فکر می کنم اینهمه اصرار آقای حقیقی در عجیب سازی، هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است اما بهتر است برای نوشتن این اتفاق ها و موضوعات عجیبی که در ذهنش شکل می گیرد و اصرار دارد بیاوردشان جلوی دوربین، حداقل سراغ چند نویسنده خوب برود و یا از نوشته های خارجی استفاده کند. البته در این فیلم خواست همچین کاری بکند و نسخه فیلم Enemy را گذاشت روبرویش اما بازنویسی اش بدتر از آن چیزی شد که فکرش را بتوانید بکنید. شاید بهترین پیشنهاد برای این استعداد خوب سینمای ایران این باشد : آقای حقیقی عزیز شما که اینهمه استعداد، اینهمه امکانات، این همه دوستان همراه و یار و این همه تکنیک های سینمایی دارید لطفا یک کار، فقط یک کار غیر خاص با داستان معمولی ولی خوب بسازید و برای یک بار هم شده خودتان را به شکل دیگری امتحان کنید. ایده و خوب بودن ایده قشنگ است اما پرداختن و نوشتن آن هزار برابر از خود ایده مهم تر است. به عقیده من شما در ایران نویسنده ای را پیدا نخواهید کرد که بتوانید انطور که باید این ایده ها را پرداخت کند. فیلم های شما می شود یک عالم لوکیشن زیبا با فیلم براداری خوب و بازیگران خوب و کارگردانی خوب که واقعا به سختی ارزش یک بار دیدن را خواهد داشت در حالیکه بنا به هزار دلیل، شما "باید" یکی از فیلم سازان خوب ایران می شدید. شاید اصرار بر خاص بودن، شما را به بیراهه بیشتر ببرد و ما را از نعمت چند فیلم خوبی که می توانید بسازید محروم کند.