فیلمی خاص و فراموشنشدنی

ترجمه اختصاصی سلام سینما
آماده شگفتزده شدن باشید، اما نه آنطور که فکرش را میکنید. “جاودانگان”، 25امین حماسه دنیای سینمایی مارول، درخواستی برای گوناگونی و همدلی است که در قالب فیلمی موفق قرار داده شده و سوپرایزهایی دارد که انتظارشان را نداریم. این فیلم اکنون در سینماها در حال پخش است.
“جاودانگان” وظیفه بسیار بزرگی بر عهده دارد؛ معرفی 10 ابرقهرمان جدید که تا به حال دیده نشدهاند. خوشبختانه بار این مسئولیت بر شانه کلوئی ژائو قرار داده شده است، کارگردان و یکی از نویسندگان چینیتبار فیلم که تا به حال با چیزی در این حجم مواجه نبوده است.
حضور کلوئی ژائو در “جاودانگان” به عنوان کارگردان، دستاورد بسیار بزرگی برای مارول به حساب میآید. فیلمسازان برجسته زیادی به مارول راه پیدا کردهاند اما مارول پیش از هر چیز، استودیویی تولیدکننده-محور است که توسط کوین فایگی اداره میشود؛ شخصی که میتواند آینده استودیو را مثل دکتر استرینج ببیند. کارگردانان میآیند و میروند اما فایگی همیشه هست.
ژائو با دیگران فرق میکند. او که اخیراً جایزه اسکار را هم برای بهترین کارگردانی و هم برای بهترین فیلم دریافت کرده (برای فیلم سرزمین خانه به دوشها)، اکنون با خود پرستیژ و تحسین منتقدان را به همراه آورده است. او فیلمسازی فوقالعاده دستکمگرفتهشده، با اشتیاق و منطقی است. سه فیلم اول او که با دقت مطابق داستان و توسط شخصیتها پیش رفتهاند، مناطق شهری آمریکا را مورد بررسی قرار داده و به افزایش درک جامعه نسبت به افراد طردشده میپردازند. وقتی چنین فیلمساز بشردوستی با ابرانسانها تنها بماند چه اتفاقی میافتد؟
فیلم "سرزمین خانه به دوشها" ژائو را به دومین زن و اولین زن سیاهپوستی تبدیل کرد که اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود کردهاند. فیلمهای او مثل "ترانههایی که برادرم به من آموخت" و "سوارکار" شخصیتمحور هستند. بودجۀ این دو فیلم روی هم به اندازه بودجه یک هفته کارگردانی در فیلمهای مارول هم نمیشود.
با این جود، این سلیقه شخصی ژائوست که “جاودانگان” را نسبت به بقیه فیلمها برجستهتر کرده است. این موضوع بعلاوۀ همکاری مثالزدنی او با بازیگران، از اسطورههایی مثل آنجلینا جولی و سلما هایک گرفته تا ستارگانی مانند ریچارد مدن و جما چان، بر خاص بودن “جاودانگان” افزوده است.
تنشی جالب بین نیروی متوقفنشدنی پروژههای مارول و حساسیتهای هنری و ثابت ژائو وجود دارد. این فیلم از خیلی جهات اصلاً به فیلمهایی که از ژائو دیدهایم شبیه نیست. در اینجا فیلمبردارِ همیشگی او، جاشوا جیمز ریچارد، جایش را به فیلمبردار مارول، بن دیویس داده و جلوههای ویژه بسیاری هم بخاطر ابرقهرمانی بودن داستان به فیلم اضافه شده است. رویکرد مخصوص ژائو یعنی رئالیسم و مستندگراییاش کنار گذاشته شده و جایش را خیالپردازی و رسم و رسوم فیلمهای پرفروش گرفتهاند.
با این وجود، “جاودانگان” از جهاتی به دیگر آثار مارول شباهتی ندارد. به عنوان مثال چیزهایی در این فیلم وجود دارند که برای اولین بار در مارول دیده میشوند: یک سکانس واقعی از بوسه، چیزهایی که تا به حال در مارول دیده و شنیده نشدهاند. ژائو حتی دست به ابتکارات بصری هم زده است؛ عشق او به فیلمبرداری از نمای دور و غروب خورشید، نیاز فیلم به مناظر طبیعی را برطرف کرده است.
موانعی نیز سر راه وجود دارند. حتی ژائو هم نمیتواند جلوی وقوع ناگهانی و سرعتگیر بخشها و حرکات نمایشی یا حملات بیگانگان را که با جلوههای ویژه ساخته شده و حرکتی معمول از طرف مارول است، بگیرد.
2 ساعت و 37 دقیقه زمانی طولانی بنظر میرسد و این زمان به ژستگیری بازیگران در گروههایشان میگذرد. روی کار آوردن 10 ابرقهرمان جدید وقت زیادی میگیرد، این را میفهمیم، اما طرح داستان نیاز به بررسی مجدد دارد.
وقتی کاراکترها وارد عمل میشوند اوضاع بهتر میشود. آنچه باید بدانید این است که جاودانگان 7000 ساله هستند، از سیاره المپیا و توسط سلستیالها (درباره اینها چیزی نپرسید) فرستاده شدهاند تا از انسان در برابر نژادی خطرناک به نام دوینتها محافظت کنند. تمام.
حالا به لندن زمان حال میرویم؛ جایی که دوینتها برای انتقام از جاودانگان به زمین بازگشتهاند. و این یعنی سرسی (جما چان) باید کارش را رها کرده و با کمک اسپرایت (لیا مکهیو) برای جنگ آماده شود.
صبر کنید! اتفاقات دیگری هم در حال افتادن است. ایکاریس (ریچارد مدن)، عشق هزار سال قبل سرسی، با قدرت پرواز و پرت کردن لیزر از چشمهایش برگشته و رابطه عاشقانه سرسی و دین (کیت هرینگتون) را خراب میکند. کیت هرینگتون انسانی جذاب است که بیشتر از آنچه نشان میدهد میداند. راستی گفتم که اسپرایت دورادور ایکاریس را دوست دارد؟ بله همینطور است.
در واقع این موضوع وزنه تعادلی خوبی است زیرا اگر “جاودانگان” بلندپروازانه نباشد دیگر بدرد نمیخورد. به ما گفتهاند جاودانگان نه تنها قدرتمندترین قهرمانان زمیناند بلکه چرخدندههای ضروری موتور تکامل انسان نیز هستند. آنها ما را در نقاط عطف کلیدی تمدن هدایت کرده و الهامبخش اسطورههای باستانی بشر هستند.
به این میگویند داستانسرایی در مقیاسی بسیار عظیم؛ از 5000 سال قبل از میلاد مسیح تا زمان حال همه چیز توسط سلستیالها کنترل شده است. فیلم بیباکانه بین فلشبکها و لوکیشنها در حرکت بوده و جهان را میپیماید؛ از بینالنهرین باستان گرفته تا باغهای بابل تا شهر ازتک و خیابان کمدن.
کار در چنین صحنه بزرگی ناچاراً تمرکز بر مقیاس (ابر)انسانی را دشوار میکند. ژائو برای معرفی همه وقت گذاشته و بیشتر وقت فیلم را به برگرداندن این 10 نفر در کنار هم، پس از قرنها جدایی، اختصاص میدهد (این فیلم با 157 دقیقه، پس از اندگیم طولانیترین فیلم مارول به شمار میرود). بدون شک دیدن چنین تیم متنوعی روح آدم را تازه میکند – این جاودانگان باستانی به زیبایی با لهجه ایرلندی یا زبان اشاره صحبت میکنند – اما برخی کاراکترها نسبت به باقی تأثیرگذاری بیشتری دارند.
همچنین، تینا (آنجلینا جولی بلوند)، الهه جنگ، و محافظش گیلگمش (دان لی) با یکدیگر رابطه دارند. و فاستوس (برایان تایری هنری) و شوهرش (یکی از آن دفعه-اولیهای مارول) با هم خانواده کوچکی تشکیل دادهاند.
همه اینها باعث میشود آجاک (سلما هایک) رهبر جاودانگان، با پیچیدگیهای زیادی روبرو شود، از جمله قیامی از سمت دروگ (بری کیوگن) که نسبت به قانون منع استفاده از کنترل ذهن اعتراض دارد، و ماکاری (لورن ریدلاف) که از تبعید شدن در زمین بیزار است.
در بین جاودانگان به هیچکس به اندازه کینگو (کمیل نانجیانی) خوش نمیگذرد؛ او در این مدت استراحتش به ستارهای بالیوودی تبدیل شده و شخصی به نام کارون شاهکارهایش را ضبط میکند.گنجایش نانجیانی در جلب توجه مخاطب حد و مرزی ندارد.
یقیناً نقاط قوت فیلم کینگوی نانجیانی و تینای آنجلینا جولی هستند. کینگو به عنوان شغل دوم خود به ستاره بالیوود تبدیل شده و تینا هم شخصیتی گوشهگیر دارد. ریچارد مدن و جما چان کارشان پیچیدهتر است؛ این دو به عنوان قهرمانانی پولادین و رهبرانی ظاهری، دیالوگهای زیادی بر سرشان ریخته و باید از خود جدیت نشان دهند.
میزان جدیت “جاودانگان” واقعاً شگفتانگیز بوده و حتی گاهی نسبت به دیگر آثار مارول تضادی خوشایند به شمار میرود. جاودانگان باید از سیاست عدم مداخله پیروی کنند – یا باید با دوینتها مبارزه کنند یا اصلاً کاری نکنند. آیا این اخلاقی است که ابرقهرمانان دست روی دست گذاشته و به انسانها اجازه نسلکشی دهند؟
واقعاً آفرین به ژائو که به هر کاراکتر ویژگی خاص خودش را بخشیده و بینشان تمایز قائل شده است؛ یکی ناشنواست، یکی همجنسگرا، یکی سیاهپوست، یکی لاتین و یکی هم از نژادی آسیایی. بر اساس کامیکهایی که جک کربی در سال 1976 ساخته، فیلم اشارهای هم به مفهوم ذهن واحد دارد که به جاودانگان اجازه میدهد دعوا را کنار گذاشته و به عنوان نیرویی واحد متحد شوند.
همزمان که جاودانگان زمین را از استرالیا گرفته تا آمازون میپیمایند – منتظر سکانس مربوط به تانوس و انتقامجویان باشید – آنچه در نهایت به خاطر خواهید داشت آرامش در عمق طوفان و روابط صمیمیای است که ژائو برایشان بیش از هر چیز ارزش قائل میشود. چیز عجیب و متفاوتی است؟ شک نکنید. اما این همان چیزی است که “جاودانگان” را به فیلمی خاص و فراموشنشدنی تبدیل کرده است.
با این حال بنظر میرسد که فیلم، باز هم در همان تله همیشگی نجات جهان و اهمیت کار تیمی میافتد. هنگامی که نبردی عظیم برای خنثیسازی آخرالزمانی بالقوه رخ میدهد، احساس میکنید همان فرمول همیشگی به کار گرفته شده است. البته این فرمولی خیرهکننده و موفق است اما بدان معناست که با وجود آن نام هیجانانگیز روی صندلی کارگردان، این فیلم هم طبق معمول مارول پیش میرود – یک ادامه، نه جهشی بزرگ.
منبع: ABC
مترجم: وحید فیض خواه
جاودانگان Eternals 2020
تاریخ اکران: 5 نوامبر 2021
کارگردان: کلوئی ژائو
نویسنده: کلوئی ژائو، کاز فیرپو
توزیعکننده: والت دیزنی
بازیگران: ریچارد مدن، جما چان، آنجلینا جولی، کمیل نانجیانی، سلما هایک، لورن ریدلاف، برایان تایری هنری، لیا مکهیو، دان لی، بری کیوگن، کیت هرینگتون
فیلمبرداری: بن دیویس
تدوین: کریگ وود، دیلن تیچنور
موسیقی: رامین جوادی
خلاصه داستان: فیلم پر ستارهی «جاودانگان» و یا «Eternals» محصول جدید شرکت مارول است و داستان حماسی تعدادی از موجودات جاودانه است که بر روی زمین زندگی میکنند و هدف آنها نجات زمین است. آنها باید برای این کار دور هم جمع شوند چون دشمن آنها بسیار قدرتمند است.