فیلمبرداری چشمنواز امانوئل لوبزکی
ترجمه اختصاصی سلام سینما
فیلمهای دیوید او راسل تاکنون به شدت در گیشه شکست خوردند، شخصیتهای او به سختی میتوانستند رویاهای بزرگ و حتی شخصیتهای بزرگتر خود را حفظ کنند. اما چنین انرژی افسارگسیختهای مستلزم اجرای دقیق است تا روند رسیدگی به نقطهی مطلوب طاقتفرسا نشود؛ تمایزی که در آمستردام دیده نمیشود. این معمای دهه 1930 اگرچه مملو از جاهطلبی و لحظههای گاه و بیگاه است، اما روحی آزاد را به رخ میکشد که از داستان پیچیده و قهرمانان آن به طرز چشمگیری پیشی میگیرد. این تصویر به لطف جزئیات امانوئل لوبزکی نمیتوانست بهتر به نظر برسد اما ماکسیمالیزم احساسی کارگردان و نویسنده خیلی بالا رفته و به اندازه کافی تأثیرگذار نیست.
اولین فیلم راسل پس از جوی در سال 2015 ، در 7 اکتبر در چندین منطقه از جمله بریتانیا و ایالات متحده (پس از پیشنمایش IMAX در ایالات متحده در 27 سپتامبر) اکران شد و دارای مجموعهای از ستارههای برنده جایزه ازجمله کریستین بیل، مارگو رابی، جان دیوید واشنگتن، رامی ملک و رابرت دنیرو است. آمستردام از نظر زرق و برق و شکوه شبیه به نامزدی اسکار کلاهبرداری آمریکایی است، یک موفقیت قابلتوجه (251 میلیون دلار در سراسر جهان) که بر اساس رویدادهای واقعی اتفاق افتاد. بااینحال، احتمال تکرار آخرین موفقیت راسل، بعید به نظر میرسد.
«بسیاری از آنها واقعاً اتفاق افتاده است» اولین نمایشنامه «آمستردام»، داستانی از دیوید او راسل درباره ماجرای عجیب ژنرال، است. گفته میشود که گروهی از مدیران کسبوکار ثروتمند به اسمدلی باتلر (که در سال 1933 درگیر چیزی شد که بهعنوان نقشه تجاری شناخته میشود) نزدیک شدند تا از او بخواهند چهرهای برای یک کودتا باشد که در آن قصد داشتند رئیسجمهور فرانکلین دی. روزولت را سرنگون کنند.
برداشت خارقالعاده راسل از این اپیزود که در آن واقعیت و داستان را با رهایی عجیب و غریب مخلوط میکند، را نمیتوان موفقیتآمیز نامید. این مسئله خیلی پراکنده است، بیش از حد شیدایی رفتاری دارد و نمیتواند بهعنوان یک روایت منسجم و قانعکننده واجد شرایط باشد. اما «آمستردام» ادای احترام مناسبی را به دورانی که درگذشته و حال فرامیخواند، میکند. بسیار وحشی، رؤیایی و کاملاً مضحک است و فقط میتواند کمی حقیقت داشته باشد.
در سال 1933 و در نیویورک، دکتر برت (بیل) و وکیل هارولد (واشنگتن) بهترین دوستان دیرینهای هستند که در زمان جنگ جهانی اول در فرانسه باهم آشنا شدند. اما هنگامی که جنازه فرمانده سالخورده آنها بیل میکینز (اد بیگلی جونیور) پیدا میشود - و کالبدشکافی نشان میدهد که او به قتل رسیده است - برت و هارولد تصمیم میگیرند تا به ته ماجرا برسند. تحقیقات آنها منجر به پیوستن آنها به والری (رابی) میشود که آنها را در جنگ دخالت داد، عاشق هارولد شده و سپس ناپدید گشت.
آمستردام با در نظر گرفتن فاشیسم تا نژادپرستی به گذشته نگاه میکند تا داستانی را درباره مصائب امروزی تعریف کند و سه قهرمان ما را در داستانی پر از دسیسه، عاشقانه و کمدی سیاه غوطهور کند (به دلیل جراحات شدید برت در میدان نبرد، او در نامناسبترین زمان ممکن به یک چشم شیشهای نیاز دارد). اما راسل دغدغههای جدی فیلمش را با ظاهری شیک پوشانده است و آنها را با لباسهای پرزرق و برق جیآر هاوبکر و آلبرت وولسکی برجسته میکند. این مسئله فقط یکی از راههایی است که در آن آمستردام مست از نمایشگریهای خودش است، با اطمینان در بین دورههای زمانی جا به جا میشود، صدای دو شخصیت مختلف را به صدا درمیآورد، و هرچند وقت یکبار سرعت حرکت رو به جلو را کاهش میدهد تا بر جذابیت هارولد و والری تمرکز کند (دوربین شناور لوبزکی برای داستان عاشقانه مفید است و کمی جادوی افسانهای به شما میدهد).
برت برندسن (کریستین بیل) یک پزشک اهل نیویورک در سال 1993 است، جایی که تمرین او به کاهش رنج جانبازان جنگ جهانی اول مانند خودش اختصاص دارد. وقتی دوست جنگی و بهترین دوستش هارولد (جان دیوید واشنگتن) به او نزدیک میشود تا یک عمل پزشکی مرموز را روی یکی از رهبران نظامی خود انجام دهد، آن دو درگیر نقشهای عجیب و پیچیده میشوند، طرحی که آنها را با چند طرح مرموز آشنا میکند که عبارتاند از: چند تماشاگر مرموز (مایک مایرز و مایکل شانون)، یک میلیونر عجیب و غریب و همسرش (رامی ملک و آنیا تیلور جوی)، ژنرال گیل دیلنبک و یک آنالوگ باتلر با بازی رابرت دنیرو.
داستان سگ پشمالو که برت و هارولد در آن قرار میگیرند، آنها را به جنگ بزرگ باز میگرداند، زمانی که در بیمارستانی در بلژیک در حال بهبودی با پرستاری به نام والری (مارگو رابی) ملاقات کردند. "آمستردام" عنوان خود را نه از نیویورک قدیم، بلکه از شهری اروپایی گرفته است که برت، هارولد و والری در دوران پس از جنگ اکتشاف و جوشش هنری خود را در آن انجام دادند.
شور و شوق «آمستردام» میتواند راسل و بازیگران باروحیهاش را بهجایی برساند. پیوند بین برت و هارولد همیشه سطحی به نظر میرسد، و علیرغم تصویر فوقالعاده شیک رابی از این پرستار مهربان که هنرمندی است که از سرگیجه رنج میبرد، او نمیتواند بر شخصیتی غلبه کند. در واقع به نظر میرسد که بسیاری از اعضای گروه عظیم تشویق شدهاند تا اجراهای کمی اغراقآمیز و خودآگاهانه «قدیمی» اجرا کنند. ملک و آنیا تیلور جوی نقش یک زوج متأهل عجیب و غریب را بازی میکنند که رابطهای غیرمنتظره با والری دارند، در حالی که آندریا رایزبورو به طور ناامیدکنندهای در نقش همسر بداخلاق و طبقهی بالای برت ظاهر میشود. به استثنای دنیرو که ژنرالی غمانگیز را به تصویر میکشد و بهعنوان قطبنمای اخلاقی فیلم ظاهر میشود، بازیگران نقش مکمل «رنگارنگ» هستند.
گفته میشود که آمستردام گاهی اوقات میتواند سرگرمکننده باشد، غیرقابل پیشبینی بودن داستان و تمایل علنی شخصیتهای اصلی برای یافتن جایگاه خود در جهان - یک ویژگی آشنا در قهرمانهای راسل - به طور متناوب است و اگر چه بیل هنگام کار با کارگردان اغلب افراط میکند و کلاهگیسهای ظالمانه میبندد در حالی که روحهای احمق را به تصویر میکشد، اما در برت مردی را میبیند که از نظر جسمی (و روانی) در اثر جنگ شکسته شده بود، اما حاضر نیست خوشبینی خود را نسبت به مردم کنار بگذارد. شیرینی و آسیبپذیری برندهای برای نقشی وجود دارد که نقشهکشی بیش از حد شلوغ و پیچیده آمستردام نمیتواند آن را کاملاً تحمل کند. در عوض، برت و دوستانش در حین تحقیق درباره قتل میکینز از سوراخ خرگوش پر از توطئه پایین میروند که منجر به افشاگری سنگین - البته ظاهراً مبتنی بر واقعیت - میشود که راضیکننده نیست.
راسل و گروه طراحی کرک او (طراحی تولید توسط جودی بکر است؛ جی آر هاوبیکر و آلبرت وولسکی لباسها را طراحی کردهاند) انرژی و جزئیات چشمگیری را برای خلق جهان اثری غرق در سورئالیسم به ارمغان میآورند - تنها پاسخ زیباییشناختی قابل تصور، میتواند غیرمنطقی بودن رنج فرضی کاراکتر اصلی باشد. لحظاتی وجود دارد که «آمستردام» را بین سالهای 1918 و 1933 نشان میدهد، زمانی که شبیه «راگتایم» روی سیلوسایبین است. راسل که نویسنده فیلمنامه است، موضوعات مشابهی از نژاد، طبقه، تحرک اجتماعی و قدرت را در برمیگیرد، البته در فضایی تخیلی که منطق رؤیا در تضاد دائمی با داستان در دست است. شخصیتها بدون توضیح ظاهر میشوند. خطوط گفتگو بدون دلیل تکرار میشوند. پروازهای فانتزی در برابر لحظات غم گرافیکی انجام میشود. یکی از شخصیتها قبل از نتیجهگیری میگوید: «رؤیا قبل از اینکه خودش را فراموش کند تکرار میشود.»
کاراکترهای خوبی در «آمستردام» وجود دارد که راسل آنها را با برخی از بهترین چهرههای سینما پرکرده است. او علاوه بر رابی و تیلور جوی، زویی سالدانا را برای بازی در نقش یک پاتولوژیست که با برت بر روی یک حفره باز قفسه سینه حرفهای عاشقانه میکند، به کار گرفته است. آندره آ رایزبورو نقش همسر برت، بئاتریس، یک کوهنورد اجتماعی بیرحم را بازی میکند که برای اثبات آن، پنجههایی را در دست دارد.
این مسائل اگر پایدار نباشند، انحرافآور است. اگرچه بازیگران کاملاً متعهد هستند، در حالی که «آمستردام» راه خود را به سمت ژانر هیستریک میپیماید، گاهی اوقات احساس میشود که درون یک فیلم، دو فیلم بسیار متفاوت را شاهد هستیم. تجزیه و تحلیل عملکرد بیل سخت است: جای تعجب نیست که او میتواند لهجه بریتانیایی خود را کاملاً زیر پا بگذارد، اما لهجه و شخصیتپردازی باعث حواسپرتی میشود. آیا او پیتر فالک را کانالیزه میکند؟ آل پاچینو؟ جان تورتورو؟ ویلم دافو؟
این موارد نشاندهنده حواسپرتی «آمستردام» است، سخنرانیها و محافلش واقعاً جالب هستند، اما با گذشت زمان، خودآگاهتر و دلپذیرتر میشوند. اشتیاق این فیلم مسری آن است و شامل تز ناگزیر راسل میباشد؛ همانطور که چرخههای تاریخی پیش میروند، چیزی که ما در حال حاضر در آن قرار داریم، بدبختی است. عوامفریبیها دوباره در حال افزایش هستند و سخت است که بدانیم چه کسی میتواند با آنها مبارزه کند، وقتی همه ما زخمی هستیم.
همانطور که در کلاهبرداری آمریکایی، کارگردان نویسنده میخواهد روایتی متحیرکننده را با تفسیری متفکرانه درباره آمریکا پیوند بزند، و پرترهای نامطلوب از ملتی ترسیم کند که به راحتی کسانی را که در جنگهایش جنگیدهاند را فراموش میکند و در عین حال اسطورهای از عظمت بیرقیبش را میخرد. بسیاری از افرادی که برت، هارولد و والری با آنها روبرو میشوند بدبین یا فاسد هستند، اما شخصیتهای اصلی راسل خط ایدئالیستی خود را حفظ کردهاند. لذت بردن از «آمستردام»، به معنای تجلیل از آن است و تبدیل به یک غوغای فراگیر میشود. اما چیزی که زمانی در آشفتگی سازماندهی شده راسل در اینجا بیدردسر به نظر میرسید، به نظر میرسد سخت باشد.
منبع: اسکرین دیلی
مترجم: وحید فیض خواه
آمستردام Amsterdam 2022
تاریخ اکران: 7 اکتبر 2022
کارگردان: دیوید او راسل
نویسنده: دیوید او راسل
توزیعکننده: Century 20th Studio
بازیگران: کریستین بیل، مارگو رابی، جان دیوید واشنگتن، رامی ملک، کریس راک، زوئی سالدانیا، آنیا تیلور-جوی، مایکل شنون، تیلور سوئیفت، تیموتی اولفینت، آلساندرو نیوولا، ماتیاس خونارتس، آندرهآ ریزبورو، مایک مایرز، رابرت دنیرو
فیلمبرداری: امانوئل لوبزکی
تدوین: جی کسیدی
موسیقی: دنیل پمبرتون
خلاصه داستان: فیلم «آمستردام» در دههی 30 میگذرد. سه دوست که شاهد یک قتل هستند خود مظنون به قتل میشوند و با کمک هم از یک توطئه پرده برمیدارند.