جستجو در سایت

1399/11/19 00:00

سمفونی قناعت

سمفونی قناعت


"غذا معده را فاسد می‌کند" این یکی از جملاتی است که لابلای سکانس های فیلم شیشلیک بدجوری توی چشم میزند. همین جمله در کنار قطار شعارهای جورواجوری که روی در و دیوار نوشته شده، به اندازه کافی خط مشی و سیر روایت فیلم را لو می‌دهد و میگوید ما با ماجرایی سر و کار داریم که هم می‌خواهد برخی سیاستمداران مورد نظرش را در دل مردم جا کند و هم می‌خواهد با پایان بندی سطحی و فیلم فارسی ش از تیغ ممیزی رهایی پیدا کند. 


مهدویان با کار کردن روی سناریوی امیر مهدی ژوله خواسته داستانی جدید را با رگه‌هایی از طنز و با لحنی ملودرام به خورد تماشاگرش بدهد. اما گویا فراموش کرده که دیگر دوران اینگونه نقدهای یکی به نعل یکی به میخ تمام شده و بیننده باهوش متوجه این نوع خط مشی می‌شود و قاعدتاً نمی‌تواند دو طرف را تحت تاثیر قرار دهد. اما پیش از تماشاگر ، این خودِ مهدویان است که در نهایت فیلم باید طرف یک طرف را انتخاب کند: مسئولی که با یقه بسته ، تسبیح و ریش مردم را به قناعت پیشگی توصیه می‌کند یا مردمی گرسنه که هر روز شعارها را تکرار می‌کند و در نهایت می فهمند همه اینها دروغی بیش نبوده است. 


فیلم در تلاش برای افزایش بارِ طنزش، مملو شده از شوخی های مختلفی که اغلبشان را در فضای مجازی دیده بودیم. از اشاره به سخنرانی خانم جلسه ای گرفته تا صحنه های شبهه اروتیک بین دو بازیگر مرد که باعث سؤ برداشت دیگران میشود و موارد دیگر که همه و همه نشان می‌دهد ما با طنز بکر و عمیقی روبرو نیستیم و کما اینکه تلاش دارد خود را عمیق نشان دهد، بسیار سطحی از کار درآمده است.


از جهت دیگر می‌توان شیشلیک را تلاش مهدویان برای عبور از کلیشه شدن در ساخت فیلم های مهم و حماسی و رسیدن به ساخت فیلم های طنز یا طنز سیاسی تلقی کرد. مهدویان با به کار گرفتن تیم جدید ژوله، عطاران وجمشیدی ضمانت گیشه را هم گرفته اما شیشلیک به هیچ وجه انتظارها را از خود مهدویان برآورده نمی سازد. 


بازی جذاب پژمان جمشیدی در تمام فراز و فرودهای نقشش بسیار تاثیرگذار است اما با توجه به اتمسفر فیلم غیر از اینها هم انتظاری از این بازیگر نمی‌رفت. شاید بتوان گفت که برای ایفای چنین نقشی در چنین فیلمی خیلی کار بدیعی صورت نگرفته است. کیفیت میزانسن ها از ابتدا تا پایان فیلم رو به کاهش است و گویا مهدویان آن دقت و ظرافتی که در فیلم‌های دیگرش به خرج داده برای این فیلم هزینه نکرده است. 


من حیث المجموع مهدویان تلاش کرده با استفاده از استعاره هایی نظیر مدیران کت و شلوار پوش که در روز حرف از قناعت می زنند و در شب رستوران های گران قیمت می روند و یا کارگرانی که در فقر و نکبت و بدبختی زندگی می‌کنند ولی در نهایت به این آزادگی از فکر و اندیشه می‌رسند که می‌توانند مثل بقیه شیشلیک بخورند و از قید و بند تفکرات ایدئولوژیکی که مسئولینشان بر آنها قالب کرده اند خود را آزاد کنند ولی فیلم علی رغم تمام تلاش‌های مذبوحانه کارگردان اثر قابل توجهی از کار در نیامده است.


شیشلیکِ مهدویان بیشتر شامل حال مدیران میانی و رده پایین میشود و چندان طعنه ای به مدیران رده  بالایی که از مقام خود استفاده می‌کنند نزده، به همین دلیل ممکن است بیشتر برای مخاطب عوام اثری دوست داشتنی و قابل فهم باشد ولی برای مخاطبان خاص تر اثر قابل توجهی محسوب نمیشود انصافا توقع ها را از مهدویان به شدت کاهش داده است. 


شاید هم بتوان با توجه به همکاری های نزدیک مهدویان در گذشته با موسسه اوج و گام برداشتن در راستای برآوردن اهداف آنها، این فیلم را ادای دینی دانست به خط فکری مقابل که بتواند آنها را هم در جامعه مخاطبین خود حساب کند. این نقد در روزهای جشنواره سی و نهم فیلم فجر و کثرت اکران ها نوشته شده فلذا اشتباهات سهوی را ببخشایید.