جستجو در سایت

1399/01/26 00:00

وقتی سرمایه‌داری از سرمایه‌داری حرف می‌زند

وقتی سرمایه‌داری از سرمایه‌داری حرف می‌زند

وقتی سرمایه‌داری از سرمایه‌داری حرف می‌زند


ظاهرا ساخته شدن و اکران فیلم‌های پرسروصدایی مانند Joker و Parasite و حالا The Platform در سال 2019 نشان از یک موج دعوت به گفت‌وگو درباره مسائلی همچون سرمایه‌داری و اختلاف طبقاتی دارد. به نظر می‌رسد حالا قرار است بیشتر در سینما از این مسائل حرف زده شود. اما سوالی که پیش می‌آید این است که آیا باید باور کنیم سرمایه‌داری تصمیم گرفته با توده‌های جامعه از طریق سینما حرف بزند؟ بیاییم موردی‌تر درباره پلتفرم حرف بزنیم.


آنچه در پلتفرم (و امثال این فیلم) خودنمایی می‌کند تلاش سازندگانش برای ارائه دقیق معادل تصویری سرگرم‌کننده‌ای از مفاهیم مبتلابه اجتماع، بشریت، هستی و هر امر فلسفی و جامعه‌شناختی است. فیلم مشخصا از صفر تا صد فقط تلاش می‌کند مدلی تصویری (و نه سینمایی) از وضع جهان حاضر بدهد. اما چرا موفق نمی‌شود و به احتمال زیاد هیچ‌گاه هم نخواهد شد؟


انگل، جوکر، پلتفرم و ... (فارغ از اینکه جوکر در عین حال فیلم نسبتا خوبی هم هست) بیش از هر چیز تئوریزه کردن وضع موجود جهان حاضر از زبان خود سرمایه‌داری هستند. گویی کمپانی‌های فیلمسازی که اساسا ابزار دست سرمایه‌داری هستند، مامور شده‌اند مردم را به تماشای وضع حاضر بکشانند تا سرمایه‌داری یک منت جدید هم بتواند بگذارد: «ببینید ما آن‌قدر بزرگواریم که حاضریم درباره وضع موجود جهان با شما توده‌ها حرف بزنیم!».


دقیقا مثل این است که نامه بنویسیم یک متهم اقتصادی و اختلاس‌گر از زندان آزاد شود تا برایمان بیاید درباره وضع موجود و بحث اختلاس فیلم بسازد. تازه حتی اگر سازندگان فیلم پلتفرم‌ را بتوانیم تطهیر کنیم، نگاه حاضر اساسا تقلیل وضع موجود، تخدیر، عادی‌سازی و حکم صادر کردنی از سر تجاهل درباره آن است. چه در انگل که انتهایش طبقه فقیر در سودای سرمایه‌داری هستند، چه جوکر که عاقبت شورش علیه نظم حاضر را منجر به آنارشیسم می‌داند و چه در این فیلم که پایان به شدت فاجعه‌تر و عیان‌تر است رها کردن مخاطب در ابهامات گوناگونی هستند که به طور کلی ختم به حفظ وضع موجود یا عامیانه‌تر چسبیدن کلاه فعلی می‌شوند.


همیشه به این معتقدم که وقتی فیلمسازی، خودآگاهی‌هایش را زیر بغلش می‌زند وارد استودیوی فیلمسازی می‌شود نمی‌توان از او انتظار ساخت یک اثر خوب داشت. وقتی فیلمساز از اول نیت ساخت جهان استعاری دارد از اساس اشتباه وارد سینما شده است. سینما قطعا که عرصه ناخودآگاهی است و نمی‌توان به قصد و نیت جهانی استعاری برپا کرد و نماد ساخت. در پلتفرم از ثانیه صفر تا آخرش می‌توانید شروع به تفسیر و درآوردن نماد کنید که روی همه‌اش فکر شده است. حتی یک تف کردن و اعداد طبقات و کتاب و چاقو در این فیلم را می‌توان تاویل و تفسیر کرد و ما به‌ازایی بیرونی از آن درآورد (چنان که درمی‌آورند).


ایده‌ی فیلم برخلاف آنچه می‌گویند اصلا ایده بکری نیست. وقتی صحبت از ثروت‌اندوزی طبقات بالای جامعه و گرسنه ماندن طبقات پایین می‌کنیم اولین ایده‌ای که به ذهن هر کس برای تصویری کردن آن می‌رسد احتمال خیلی زیاد همین است! به نظرم فیلم در همان دقایق اول پس از توضیحات پیرمرد برای شخصیت اول کاملا تمام می‌شود. بقیه فیلم کاملا قابل حدس و طبق تصورات پیش می‌رود و کار سختی نیست آدم تا تهش را بخواند.


حالا پلتفرم از پس برپایی این جهان استعاری خود چه پیشنهادی طرح می‌کند؟ (اصلا باید پیشنهادی دهد؟ بله، چطور است که مدام آن را به بیرون ارجاع می‌دهید بعد قرار است هیچ چیزی هم درباره جهان بیرون نگفته باشد؟) «منابع در دست صاحبان قدرت باقی بماند فقط بالایی‌ها کمتر بخورند تا چیزی هم گیر پایینی‌ها بیاید و از گرسنگی نمیرند». یعنی اصلا نه بحثش این است که چرا منابع باید دست بخش محدودی باشد نه بحثش این است چرا طبقات پایین امکان مشارکت در تولید ندارند، نه بحثش این است چرا اول طبقات بالا باید بخورند، نه بحثش این است چرا این گونه طبقه‌سازی باید وجود داشته باشد، فقط بحثش این است بالایی‌ها کمی کمتر بخورند تا چیزی گیر بقیه بیاید زنده بمانند!


گفتم پایان فاجعه است. چون اساسا مخاطبش را در سیلی از اطلاعات و مشاهدات رها می‌کند و او که غرق می‌شود با خود می‌گوید کاش اصلا درباره این چیزها فکر نکنم و به وضع موجود رضایت بدهم. می‌ماند شعارهایش با عنوان «کمتر بخوریم بگذاریم برای آیندگان» که در چنین شرایطی شوخی بی‌مزه‌ای است.


حالا می‌گویید اصلا بیاییم سخت نگیریم و از سینما بودنش لذت ببریم؟ چطور می‌شود از این همه حرافی و نمادسازی، حس تولید کرد؟ چطور می‌شود چیزی که در ناخودآگاه ناچیز است و سیر نمی‌کند به تجربه‌ای دلپذیر، وحشتناک، میخکوب‌کننده یا امثال آن بدهد؟ در یک جمله بخواهم بگویم فیلم علیه همه چیز وضع حاضر و در واقع علیه هیچ وضع حاضر است. تمام حقیقت همین است: «سرمایه‌داری با توده‌ها درباره سرمایه‌داری حرف می‌زند و سپس کیسه‌های جدیدی برای انباشت ثروت خودش می دوزد».