جریانی که بودنش موج خواهد ساخت

یادداشتی بر فیلم Darkweb سری Unfriended
شما هم هوس مواد مخدر کرده اید؟ مشروبات الکلی چطور؟ یا تمایل دارید اکانت سایرین را هک کنید؟
فرض کنید روزی از خواب نازتان بلند میشوید خورشید با زاویه خاصی از پنجره اتاقتان به شما می تابد و سکوت محله را چیزی جز جرس پرندگان نمی شکافد......
به خودتان شک میکنید؟ به محیط اطرافتان چطور؟ به این سازگاری کم سابقه باید هم شک کنید چرا که دیگر فضای ایمنی وجود ندارد و این عرصه روز به روز تنگ تر و تنگ تر خواهد شد.
طیف تازه ای که در هالیوود چند سال است برای ایمن سازی هرچه بیشتر فضای مجازی دست به گریبان تریبون های رسانه ای همچون عکس و فیلم شده است با نام «Unfriended» شروع به کار کرده. پیش از آن که بیشتر به معرفی این گروه بپردازیم لازم است در مورد «دارک وب» خدمت کسانی که با این واژه آشنایی ندارند توضیحاتی ارائه بدهم.
«دارک وب» یا بهتر بگویم بازار سیاه مجازی به قسمتی از اینترنت اطلاق میشود که میتوان آزادانه به خرید و فروش کالاهای غیر مجاز پرداخت و حتی خدمات غیر مجاز هم ارائه داد. دنیایی است بی حد و مرز و غیر قابل پیگیری به دلیل سیستم کد گذاری اطلاعات استفاده شده در صفحات آن.علی رغم اینکه بسیاری از جزئیات برای همگان قابل مشاهده هست. باید عرض کنم رسانه در مورد این بخش از اینترنت بر خلاف اینکه تاکیید دارد ورود به آن کار ساده ای نیست, بلکه برای جوانان امروزی کاریست آسان; منتهی ماندن در آن و فعالیت در آن جای بحث و تفصیر دارد که در این مقال نمیگنجد از بُعد جامعه شناسی وارد آن شویم. پس در همین حد بسنده میکنیم که ما هم تا اینجای کار با نیت پروژه در یک راستا قرار داریم.
باز می گردیم به گروه رسانه ای ««Unfriended که هدف گذاریشان در باب آشنا سازی مردم با مضرات فضاهای پیچیده ای همچون «دارک وب» است.آیا توانسته اند تاثیر گذاری مطلوبی از خودشان در طی این چند سال بگذارند یا خیر؟ مورد بحث ما نیست. اما آیا این مسئله توانسته است دغدغه جهانی پیدا کند یا خیر را می توان زیر ذره بین قرار داد; هرچند که در نمونه های پیشین در زمینه «دارک وب» دیده بودیم همچون کار «واسنت» بسیار پر نقیصه بوده و نتوانستند خوب عمل کنند. بیشتر از آنکه فضای متن رنگ و بوی «ریویو» به خود بگیرد به خود لازم دانستم مواردی را که هر فردی فارغ از سن و سال و جنسیت قبل از تماشای فیلم به صورت پیش فرض بداند به صورت درآمدی چکیده ضمیمه فوق کردم.
تمامیت فیلم با تدوینی نیمه تداومی شکل گرفته است که نمیتوان دسته بندی کلاسیک و مروج دو فقید بزرگ را شامل حالش کرد, چرا که اگر نگوییم موج , جریانیست مدرن که در باب پیشرفت تکنولوژی علی الخصوص کامپیوتر شکل گرفته است که حدود 90 درصد آن با نماهای «مانیتورینگ» یا «ویدیو نت شات» به صورت گرافیکال پرداخته شده پس آگاه باشید که اتفاق خاصی از حیث فیلمبرداری قرار نیست بیافتد چرا که بیشتر تکنیک کامپیوتریست تا میدانی. آغاز فیلم چنین است که شخصی قصد وارد شدن به صفحه لاگین کامپیوتر یا لپ تاپی با سیستم عامل مک را دارد که رفته رفته با تزریق چکامه ای اطلاعات متوجه میشویم که بله لپ تاپ هست فرد پشت مانیتور هم پسری است جوان , بور با فیزیک صورت تا حدودی دیپرس شده, بعد از اینکه تلاش اش نتیجه می گیرد و می تواند وارد آن شود تا حدودی این را می گوید که کنجکاو هم هست حال آنکه این خصلت در آینده قرار است چقدر برایش خوب یا بد تمام شود. این روند ادامه دارد تا زمانی که قصد وارد شدن به حساب کاربری «فیس بوک» خودش دارد که با مقادیر ذخیره شده ای در قسمت یوزرنیم مرورگر رو به رو می شویم که البته برای ما سوالی ایجاد می کند فعلا نمی دانیم قضیه از چه قرار است یعنی حتی نوع سوال ایجاد شده در ذهنمان هم زایل است.تا اینکه قدری بعد دوست دختر ناشنوای پسر را از طریق «فیس بوک» با ما آشنا می کند و اندکی اطلاعات که بله اختلافاتی با وی دارد و نحوه ارتباطشان سدی برای ابراز صحیح ارتباطشان شده که می توان از این مقوله کلاس درس کوچکی ساخت منباب روابط و تعاملات اجتماعیمان.در همین حین شلیک نوتیفیکشن های فیس بوک از کنار در چند مرحله صادر می شود که انگار خود جوان علاوه بر حساب خودش در فیس بوک وارد همان شناسه ای که پیشتر اشاره کردیم شده است.اما اینطور نیست چرا که او تنها وارد حساب خودش شده بود, مع ذالک پیش می رویم تا اینکه پیام هایی از طرف دختر های دیگر به سمت آن شناسه صادر می شود که کمی حس کنجکاوی مضاعف جوان را غلغلک می دهد برای مشاهده آنها در همین لا به بلا متوجه می شویم که آن شناسه باید فردی پولدار , دختر باز و خوشگذران باشد. پیام به خصوصی ظاهر می شود که از طرف دختری به نام «اریکا دون» که لپ تاپ من را دزده ای تو یک دزد هستی! جوان اشاره می کند که لپ تاپ را از سایت «کریگزلیست» که چیزی مشابه به «دیوار» خودمان است خریده و تهیه کرده.او مصرانه می خواهد که لینک خرید را برایش بفرستد! اینجاست که جوان حقیقت یا «میک پوینتی» را برایمان مشخص می کند که بله دزدیده است یا به قول خودش برداشته است و قرار است که سریعا آن را در جای اولش یعنی محل کارش بازگرداند. ناگهان پیام دیگری را مشاهده می کند که گویی کسی قرار است مبلغی برای شناسه مذکور ارسال کند که ناگهان " سم گری" با موسیقی خوبش حس یوم الشکی و طمع ذهنی را القا می کند که نهایت جوان خود را وارد بخش دوم داستان می کند. از این دست تلنگرات »سوسکو» در فیلم «دبیرستان» خودش داده بود که مراقب باشید وارد چه کاری می شوید.
گریز می زنیم به چند مرحله جلوتر و شرح وقایع چنین است:
جوان طی پیام های رد و بدل شده با فرد وارد نرم افزار خاصی می شود که ظاهرا توان هم پوشانی چند لایه ای IP آدرس را دارد و صرفا برای انجام کار خاصی طراحی شده است. با «اسکایپ» خود وارد ویدیو چت گروهی بین دوستان دیگرش شده است که ما را با هر کدام به اندازه ای که لازم است نه بیشتر نه کمتر آشنا می کند که همگی آنها ظاهرا از زمان دانشگاه رفاقت خود را حفظ کرده اند. که شامل :
- « لکس » یک دختر چینی که کارش میکسینگ و دی جی هست
- « ناری» و " سرنا " که ظاهرا همجنسگرا هستند و به تازگی به عقد هم درآمده اند
- « دیمن » پسر جوان انگلیسی که ساکن لندن است و در کار هاستینگ و مباحث اینترنتی است که دانشش نسبت به بقیه تا حدودی بیشتر است
- " ای جی" پسر جوان دیگری که تفکری لیبرالیستی دارد و در مباحث شکاف های سیاسی اجتماعی با تریبون «یوتیوب» خودش فعالیت می کند.
مهره ها به خوبی در صفحه شطرنج چیده شده اند که هر کدام در خدمت داستان قرار دارند که در پیشروی آن به موقع عمل می کنند.
آن ها در حال خوشگذرانی و انجام بازی شبانه با کارت هستند.این تگ پوینت بازی شبانه را داشته باشید تا بعد.
جوان یا بهتر است به اسمش صدا کنیم, «ماتیاس» با «دیمن» وارد چت نوشتاری می شود و قدری در مورد پر بودن فضای هارد سوال می کند و علت کراش شدن های متعدد لپ تاپ را جویا می شود.همین رد و بدل کردن اطلاعات او را به پوشه ای پنهان می رساند که نزدیک 1 ترابایت فیلم ضبط شده از دوربین های مدار بسته در آن قرار دارد که دامنه شک را پهن می کند. این اطلاعات خرد خرد به گروه توسط «ماتیاس» تزریق می شود و عطش کنجکاوی را به همه آنها با درصد های مختلف تزریق می کند. تا اینکه قدری بعد
می دانیم که دوستانش از برداشته شدن لپ تاپ خبر دارند از نرم افزار اختصاصی همپوشانی خبر دارند از اینکه چنین پوشه ای با محتویات خاص در سیستم وی هست هم خبر دارند. عدم تعهد به حرفش در بازگردانی لپ تاپ باعث می شود خون صاحب آن به جوش آید و دوست دختر وی را به صورت مخفیانه گروگان بگیرد تا «ماتیاس» مجاب شود لپ تاپ را برگرداند که ناگهان با پیشنهاد «ای جی» وارد آیکون دیگری در آن پوشه بنام «حساب» می شود که متوجه می شوند چیزی حدود 15 میلیون دلار در کیف پول مجازی «بلاک چین» طرف وجود داشته است که الان در اختیار آن هاست, طمع ثانویه وی فعال و به طبع زنگ هشدار دوم هم در ذهنمان به صدا در می آید.کار به جایی می رسد که شدت جریانات و درگیری ها بیشتر شده و پس ازینکه متوجه می شوند با افراد شروری سر و کار دارند تنش در وجوشان نمایان می شود و ریتم کار نبض دار می شود, آنها بی آنکه از آینده نه چندان کوتاهشان خبر داشته باشند وارد بازی شبانه عده ای دیگر منتهی نه از جنس خودشان بلکه از خبیث ترین نوع بشر فتاده اند که گریبان تک تکشان را می گیرد. نکته اخلاقی فیلم و هدف کلی شالوده ی آن وجه تمایز خوبیست که نشان می دهد اشتباه , طمع, سهل انگاری, فقدان اطلاعات و کنجکاوی مضاعف یک نفر باعث می شود اتفاقات ناگوار عموما دور از ذهنی که تا کنون می پنداشته ایم برای عزیزترین کسان زندگیمان رقم بخورد. شاید شیوه غیر روایی امروزه باعث شود شکل روایی در موج تازه برخواسته در این حیطه از سینما منباب فرهنگ سازی بیشتر شود در آینده ای نه چندان دور. و عموما این فضا از اینترنت را مثل خطرات ناشی از چاقو دو لبه در نظر نگیریم و این باعث می شود آن دست از کسانی که پیام و محتوای مستقل در دل آنرا مشدد فرض گرفته اند نظرشان تا حدی به سمت دیگری سوق داده شود.بنا به دلایلی از توصیف و شرح ادامه داستان باز زدم تا جذابیت دیداری آن حفظ شود
بازی های درخشانی که از عموم نا بازیگران این فیلم گرفته شده است باید ممنون دار « استیفن کول» و «نلسون» باشد که بازیگردان های موفق هستند و جذابیت خاصی به پروژه بخشیده اند.
پیروز باشید
ایرج خسروانی