جستجو در سایت

1397/07/20 00:00

نایتلی در نقش یک ستاره ی ادبیات

نایتلی در نقش یک ستاره ی ادبیات

ترجمه اختصاصی سلام سینما

فیلم «کولت» به کارگردانی «واش وستمورلند» درباره‌ی مشهورترین نویسنده‌ی زن فرانسه با بازی «کی را نایتلی» است. یک دختر روستایی که استعداد ادبی خدادادی او ، تمام نویسندگان مرد اطرافش، ازجمله شوهر مشهورش را در رقابت با او از دور خارج کرد. افراد دائم الشک ممکن است اعتراض کنند که چرا تمام بازیگران این فیلم فرانسوی، انگلیسی تبار هستند؛ اما در این فیلم دقت و صحت جزئیات تاریخی و جغرافیایی ملاک نیست. این فیلم داستانی درباره ی یک عصر جدید در ادبیات است که در جسم یک ستاره ظهور پیدا می کند.
«سیدونی-گابریل کولت» که یک نوجوان مو خرگوشی در گوشه‌ای از «بورگوندی» زندگی می کند را ملاقات می کنیم. یک دوست خانوادگی قدیمی از پاریس بنام «آنری گوتیه ویلار»(دومینیک وست)، مشهور به «ویلی» هرازگاهی به شهر می‌آید و نظرات خود درباره‌ی وضعیت هنر در پاریس را با دیگران به اشتراک می‌گذارد؛ پس از دیدارهایش با دیگران، کولت به همراه او به یکی از انبارهای اطراف می‌روند تا همدیگر را ملاقات کنند.

آن ها با هم ازدواج می‌کنند و کولت همراه او به پاریس می‌رود، جایی که او یک آزادی طلب افسارگسیخته است و کولت هم زمانی را صرف آشنا شدن با آداب ‌و رسوم محلی آنجا می‌کند. این فیلم سعی نکرده ویلی را بی‌جهت خوب نشان دهد، اما به مخاطب نشان می‌دهد که او یک مدیر انتشارات است که نویسنده‌ های گمنام را استخدام می‌کند تا داستان ‌ها و نقد‌هایی که او به نام خود منتشر خواهد کرد را بنویسند (این نویسندگان که دستمزد کمی هم دریافت می‌کنند مانند ویلی در صحنه‌های مختلف رفت آمد می‌کنند گویی باید آن‌ها را هم بشناسی).
ویلی، کولت را مأمور نگارش مکاتبات خود می‌کند. ویلی برخلاف شهرت محلی‌اش، همواره در آستانه‌ی فقر قرار دارد. البته او می‌توانست قماربازی و عیاشی را کنار گذاشته و پول خود را پس‌انداز کند، اما ایده‌ی بهتری به ذهن او می رسد: او به کولت می‌گوید که باید با استفاده از داستان‌هایی که در جوانی به او گفته است، یک رمان بنویسد؛ تا بتوانند کمی پول دربیاورند.
کولت درمی‌یابد که عاشق این کار است، دست‌به‌کار می‌شود و با غرور نوشته‌اش را به ویلی می‌دهد و وقتی ویلی به او می‌گوید که خوب است اما قابل‌انتشار نیست سرخورده می‌شود. سال‌ها بعد درحالی‌که ویلی مشغول جمع‌وجور کردن کاغذهای کولت از میزش است، پتانسیل بزرگی را میان کارهایش می‌بیند: او با کولت می‌نشیند و زوایای شخصیتی دختر مدرسه ‌ای بازیگوش داستان را استخراج می‌کنند. حاصل کار «کلادین در مدرسه» است که بسیار مشهور می‌شود اما داستان به نام ویلی و نه به نام کولت، چاپ می‌شود.
کولت از تمایل و علاقه‌ی خود به دیگران به ویلی گفته است، با رشد شهرت این زوج، کولت با تشویق ویلی شروع به محقق کردن رویاپردازی ‌های خود می‌کند.

این فیلم درباره‌ی زنی در آستانه‌ی قرن جدید است که بر مستقل بودن تأکید دارد و فمینیسم در سال ۲۰۱۸ ناگزیر از آن سخن خواهد راند؛ اما پیدا کردن عنصر اصلی جذابیت در قهرمان دختر داستان زمان زیادی از فیلم ‌نامه نویسان و وستمورلند می‌گیرد. در بسیاری از موارد کولت از پذیرفتن چیزی که ویلی می‌خواهد سر باز می‌زند، اما در صحنه‌ی بعدی بدون هیچ توضیحی همان کار را انجام می‌دهد. وقتی ویلی عجله دارد تا قسمت دومی برای «کلادین در مدرسه» منتشر کند، کولت را در اتاقی حبس می‌کند و می‌گوید چهار ساعت بعد او را آزاد می‌کند. به‌ جای بالا رفتن از پنجره و فرار از خانه، او یک ‌لحظه مکث می‌کند، نگاهی وسوسه‌ آمیز به دفتر یادداشت کرده و شروع به نوشتن می‌کند.
پدیده‌ی کلادین باعث پیشرفت ‌های جذابی برای این زوج می‌شود. وقتی نمایشی با اقتباس از این کتاب آماده‌ ی اجرا می‌شود، بازیگر زنی که نقش او را بازی می‌کند جزئی از "مثلث کلادین"، در کنار ویلی و کولت می‌شود؛ ویلی بیشتر در رویاپردازی‌های خود غرق می‌شود و با زنانی که تظاهر می‌کنند دختری هستند که کولت در داستانش خلق کرده، معاشرت می‌کند؛ و کولت کسی را پیدا می‌کند که می‌تواند با او معاشرت کند: یک دختر از طبقه ی اشراف که درملأعام شلوار می‌پوشد و نسبت به ویلی بسیار مرد‌انه‌تر است (دنیس گاف در این نقش بسیار خوب ظاهر شده است).

این فیلم با نشان دادن طلاق ناگزیر کولت و شهرتی که پس از آن به دست می آورد ، علاقه‌ی او نسبت به تئاتر و رقص را به تصویر می‌کشد. او با بوسیدن «میسی» (دنیس گاف) بر روی صحنه در «مولن روژ» جنجال به پا می‌کند، پس از آن با برگزاری تور در نمایش خانه های کوچک در سرتاسر کشور گذران عمر می‌کند (او در این بازه ی زمانی ، کتاب موفقی به نام «خانه ‌به‌ دوش» را نوشته و آن را به نام خود منتشر می کند).
کولت در یکی از تورهایش به ‌طور تصادفی متوجه می‌شود که ویلی مالکیت معنوی خود بر مجموعه ‌ی «کلادین» را فروخته است و این برای او همانند یک جرقه بود. بالاخره او روی پای خود می‌ایستد و از حق خود به‌ نحوی‌ که منتظرش بودیم دفاع می‌کند. ما از تماشای تصاحب مالکیت عمومی او بر نوشته ‌هایش خوشحال نمی شویم ، اما شنیدن آخرین سخنرانی "مرا ببخش" از ویلی برایمان آرام ‌بخش است.

منبع : هالیوود ریپورتر

مترجم : وحید فیض خواه

فیلم های مرتبط

افراد مرتبط