انتقاد مهراب قاسمخانی از گفتهی یکی از خبرنگاران در جنجال جلسه مطبوعاتى نشست زیر پای مادر
مهراب قاسمخانی نویسنده کشورمان در پستی اینستاگرامی نسبت به حواشی پیش آمده در نشست خبری سریال زیر پای مادر و صحبتهای خبرنگاران و بهناز جعفری واکنش نشان داد. قاسم خانی در این پست نسبت به جملهای که توسط یکی از خبرنگاران گفته شد انتقاد کرد.
در بخشی از این نشست خبری، خبرنگاری در جواب به بهناز جعفری گفت:
اگر همین بچههای رسانه نبودند، شما الان بهناز جعفری نبودید!
قاسمخانی با انتقاد از این جمله در اینستاگرام خود نوشت:
چند روز پيش توى جلسه مطبوعاتى يه سريال جر و بحثى بين خبرنگاران و يكى از بازيگران اون سريال پيش اومد. قصد ندارم از هيچ يك از طرفين دفاع كنم چون به نظرم يه دعواى صنفى نبوده و به من ارتباط پيدا نميكنه. به نسبت دادن يه ويژگى به كل يه صنف هم اعتقاد ندارم و به نظرم گفتن اين كه همه اهالى سينما فلان هستن يا همه اهالى مطبوعات بهمان هستن معنى نداره... ولى توى اون بحث يه جمله اى توسط يكى از دوستان مطبوعاتى گفته شد كه من توى اين سالها زياد شنيدمش و به نظرم خيلى غير واقعى و بى معنيه.
يكى از اين عزيزان وسط بحث گفتن " اگه شما الان فلانى هستين به اين خاطره كه ما مطبوعاتى ها شما رو فلانى كرديم"
نه عزيزان. اين پروسه كاملاً برعكس اتفاق ميفته. مطبوعات يا مردم نيستن كه تصميم ميگيرن يكى چهره بشه. چهره شدن به استعداد، تلاش، جذابيت و قابليت هاى اون فرد بستگى داره و اون فرد بر اساس اين داشته هاى شخصى مورد توجه مردم و رسانه ها قرار ميگيره. شما كسى رو نرسوندين به جايى كه توش قرار داره. شما على دايى رو على دايى نكردين، شما اصغر فرهادى رو اصغر فرهادى نكردين.
كسى نميتونه سر شهاب حسينى و بهرام رادان منت بذاره كه چون ما تو رو دوست داشتيم يا ما به تو پرداختيم، تو شهاب حسينى و بهرام رادان شدى. شما دوسشون دارين و بهشون ميپردازين چون اونها با توانايى هاى خودشون شما رو وادار به اين كار ميكنن
پ.ن اول: كم شدن محبوبيت يه چهره اجتماعى هم چيزى نيست كه بقيه بتونن براش تصميم بگيرن. باز هم خودشه كه با عملكرد، رفتار و تصميم هاى اشتباه يا كم شدن جذابيت و توانايى هاى قبليش افول ميكنه
پ.ن دوم: بياييد دعوا هاى شخصى و تنش هايى كه توى موقعيت هاى خاص پيش مياد رو صنفى نكنيم و بهشون عموميت نديم. هر كسى مسئول اعمال خودشه و هر كسى توى همون جايگاهى قرار داره كه لياقتش رو داره
پ.ن سوم: واى من چقدر بزرگوار و وارسته هستم... دلم واسه خودم ضعف رفت