نگاه منتقدان به فیلم «بر اساس جنسیت»
اختصاصی سلام سینما-فیلم سینمایی «بر اساس جنسیت» (On the Basis of Sex) برای اولین بار در 8 نوامبر 2018 در AFI یا همان بنیاد فیلم آمریکا به صورت محدود اکران شد و اکران گسترده ان در آمریکا از 11 ژانویه 2019 آغاز شد.
«بر اساس جنسیت»، روایتگر زندگی «روث بیدر کینگزبرگ»، قاضی دستیار دیوان عالی آمریکا، است و مشکلات و چالش های پیش روی او را به عنوان یکی از اولین وکیل های زن در دنیای مردانه این شغل نشان می دهد.
این فیلم با بودجه تقریبی 20 میلیون دلار، تا کنون حدود 25 میلیون فروش داشته است و از منتقدان امتیاز متوسطی دریافت کرده است.
امتیاز مردمی | امتیاز منتقدان | |
سلام سینما | 6.5 | |
IMDb | 6.5 | - |
Metacritic | 5.8 | 6 |
Rotten tomatoes | - | 6.5 |
چند نقد کوتاه از فیلم سینمایی «بر اساس جنسیت» (On the Basis of Sex) را مرور می کنیم:
تیم گریرسون
فیلم «براساس جنسیت» قریب به 15 سال از زندگی گینزبرگ را به تصویر میکشد. اگر کسی نیز با اسم و عملکرد گینزبرگ آشنا نباشد، از تماشای این فیلم بیوگرافیک مودبانه و جذاب هیجان زده میشود. دلیل دیگر جذابیت فیلم عملکرد متمرکز و صبورانه ی «فلیسیتی جونز» به عنوان قهرمان است. او مانند سایر زنان موفق و باانگیزه که به آنها گفته شده باید دائما در حال لبخند زدن باشند، پا در کفش گینزبرگ میکند و قدم به دنیای خشک و غیراخلاقی جنسیت گرایی میگذارد. (متن کامل این نقد)
راجر مور
کارگردان فیلم یعنی «میمی لدر» از داستان سرنوشت «روث بیدر گینزبرگ» به عنوان یک سرمشق برای جامعه بشری استفاده کرده است. تمام بحث ها و جدل ها نشان دهنده ی شرایط متغیر اجتماعی در دهه 70 میلادی هستند. «فلیسیتی جونز» زیاد شبیه به افرادی که با قانون سروکار دارند نیست اما به مرور زمان به خوبی از ایفای نقش خود برمی آید و توانایی این را دارد که در باور او به عنوان گینزبرگ، مخاطب را متقاعد کند. تنها ضعفی که در فیلم مشاهده می شود، محافظه کاری شدید سازندگان فیلم در فیلمنامه است. فیلمنامه ای با استفاده از روایات و کلمات شخص گینزبرگ ساخته شده و حتی در یکی از جلسات دفاع او نیز دستی در جمله های او برده نشده است.
بنجامین لی
برای بسیاری از آمریکایی ها، «براساس جنسیت» یک فیلم درام مخصوص فصل جوایز نیست بلکه یک حکایت اصیل درباره ی شجاعت های یک قهرمان است. این شخصیت حقوقی، برای مردم آمریکا تبدیل به سمبل عدالت، مقاومت و امید شده است که حتی در درگیری اخیر ترامپ با دیوان عالی آمریکا، او یکی از امید های اصلی مردم به حساب می آمد. نمی توان گفت عملکرد «فلیسیتی جونز» در این فیلم بد بوده اما به شکل عجیبی بازی بدی از او گرفته شده است و توجیهی برای اینکه چرا این نقش پر متقاضی به او واگذار شده، ارائه نشده است. زندگی «گینزبرگ» پیچیدگی های کافی برای دو فیلم در یک سال را دارد اما «براساس جنسیت» اولین اثری درباره ی او بود که به دلیل عدم کسب موفقیت مورد انتظار، پشت سر آثار بعدی درباره ی زندگی گینزبرگ قرار می گیرد.
دام سیناکولا
زبان بصری کارگردان فیلم یعنی «میمی لدر» به گونه ای است که کوچک بودن «روث بیدر گینزبرگ» را در میان آن همه مرد سیگار به لب و الکلی اطراف او، مورد تاکید قرار دهد. فیلمسازی رقابت جویانه و سبک روایت همیشگی «لدر» نیز این موضوع را تسریع می بخشد. همه ی ما از روی عادت دوست نداریم که حقیقت زندگی شخصی یک الگوی اجتماعی را باور کنیم و در مقابل آن ترجیح می دهیم تا داستان هایی را که رسانه ها درباره ی زندگی شخصی آن ها به ما می گویند را بپذیریم. پاشنه ی آشیل اصلی «براساس جنسیت» این است که به هیچ عنوان به گینزبرگ به عنوان یک ابرقدرت نگاه نمی کند. قدرت واقعی گینزبرگ، کارهایی بود که از عهده ی هر انسانی برنمی آمد. مانند رانندگی او در عین بی خوابی برای رسیدن به کارش، نه زنی که سر در متون قانونی فرو برده است.