جستجو در سایت

1404/01/26 13:47
اختصاصی سلام سینما

10 فیلم از محمد علی کشاورز که دیدنشان را نباید از دست داد

10 فیلم از محمد علی کشاورز که دیدنشان را نباید از دست داد
محمدعلی کشاورز، بازیگر محبوب و برجسته سینمای ایران، با کارگردانان بزرگی چون داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی همکاری کرده و در آثار ماندگاری حضور داشته است. در این مطلب، 10 فیلم برتر این هنرمند را معرفی می‌کنیم که بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران را شکل داده‌اند.
به گزارش سلام سینما

محمدعلی کشاورز یکی از بازیگران بزرگ سینمای ایران است که با بسیاری از کارگردان‌های برجسته سینمای ایران همکاری داشته و در آثار مهمی حضور یافته است. او در فیلم‌های بسیاری از فیلمسازان موج نو  ایران بازی کرده و همیشه یکی از انتخاب‌های اصلی کارگردانان بزرگ بوده است. کشاورز با نقش‌آفرینی در آثار کارگردان‌های برجسته‌ای همچون داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، بهرام بیضایی و علی حاتمی، توانسته شخصیت‌های ماندگاری خلق کند که هنوز در یاد سینمادوستان باقی مانده است. در اینجا ده فیلم برتر او با کارگردانان بزرگ سینمای ایران معرفی می‌شود.

شب قوزی | فرخ غفاری | ۱۳۴۳

قوزی پس از اجرای برنامه‌ای از گروه شادمانی، هنگام غذا خوردن خفه می‌شود. اعضای گروه جسد او را به خانه‌ای می‌برند که باعث مشکلاتی می‌شود. جسد به دست افراد مختلفی می‌افتد که هر یک در ماجرایی گناهکار هستند و سعی دارند از شر آن خلاص شوند. در نهایت پلیس جسد را پیدا کرده و خاطیان را دستگیر می‌کند.

خشت و آینه | ابراهیم گلستان | 1344

هاشم، راننده تاکسی، پس از پایان شیفت شبانه‌اش، زن چادری را می‌بیند که کودک شیرخواره‌اش را در تاکسی جا می‌گذارد و می‌رود. هاشم در تاریکی و میان ساختمان‌های نیمه‌کاره دنبال زن می‌گردد تا بچه را به او برگرداند، اما موفق به پیدا کردنش نمی‌شود. در نهایت، کودک را به کافه می‌برد و از دوستانش نظر می‌خواهد.

آقای هالو |داریوش مهرجویی | 1349

آقای هالو از شهرستان به تهران می‌آید تا همسر مناسبی پیدا کند، اما در گاراژ چمدانش دزدیده می‌شود. به مسافرخانه هم‌ولایتی‌اش می‌رود و متوجه می‌شود که او ورشکسته و صاحب بنگاه معاملات ملکی است. روز بعد در بنگاه نمی‌یابدش و در گشت و گذار خیابانی، وارد خیاطی می‌شود و با مهری آشنا شده و عاشق او می‌شود.

رگبار | بهرام بیضایی | 1350 

آقای حکمتی، آموزگار جدید مدرسه‌ای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس یکی از شاگردانش به نام مسیّب را از کلاس بیرون می‌کند. عاطفه، خواهر مسیّب، به اعتراض نزد آقای حکمتی می‌رود و او به او ابراز علاقه می‌کند. آقا رحیم، قصاب محله، نیز دل با خواهر مسیّب دارد. از طرف دیگر آقای مدیر و همسرش مایلند دختر خود را به عقد آقای حکمتی درآورند؛ ولی حکمتی اعتنایی به دختر مدیر ندارد.

صادق کرده | ناصر تقوایی | 1351

صادق، مشهور به صادق کُرده، همراه با همسرش قهوه‌خانه‌ای در مسیر جادهٔ اندیمشک به اهواز اداره می‌کند. شبی در غیاب صادق، یکی از دوستانش که رانندهٔ کامیون است به قهوه‌خانه می‌آید و پس از هتک حرمت از همسر صادق، ناخواسته او را به قتل می‌رساند. رئیس پاسگاه و سرگروهبان ولی‌خان، پدر زن صادق، درصدد دستگیری قاتل برمی‌آیند.

شطرنج باد | محمدرضا اصلانی | 1355

در آغاز سده ۱۴ (خورشیدی)، خانم بزرگ از خانواده‌ای اشرافی فوت می‌کند. وارث او، خانم کوچک، دختری افلیج است. بر سر تصاحب ثروت خانوادگی، بین اتابک (ناپدری خانم کوچک)، کنیزک، دایه و برادرزاده‌های ناپدری مناقشه درمی‌گیرد.

کمال‌الملک| علی حاتمی | 1362

این فیلم به بخش‌هایی از زندگی محمد غفاری، معروف به کمال‌الملک، نقاش بزرگ معاصر می‌پردازد. ناصرالدین شاه قاجار که هر ساله از دارالفنون بازدید می‌کرد، با محمد غفاری ملاقات می‌‌کند و او را به نقاشخانه کاخ گلستان می‌برد. در دربار قاجاری، کمال‌الملک جوان فرصت می‌کند تا هنر نقاشی خود را به اوج برساند، اما در عین حال شاهد فساد و جنایات دربار قاجاری نیز هست. 

مادر | علی حاتمی | 1368

پیرزنی که در سرای سالمندان زندگی می‌کند، تصمیم می‌گیرد به خانه بازگردد تا روزهای پایانی عمرش را در کنار فرزندانش بگذراند. فرزندان که هر کدام مشغول زندگی خود هستند، با حضور مادر در خانه دوباره دور هم جمع می‌شوند. در این میان، فیلم به معرفی شخصیت‌های مختلف داستان می‌پردازد.

ناصرالدین‌شاه آکتور سینما | محسن مخملباف | 1370 

میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که در سفر به فرنگ به سر می‌برد، در آرزوی ازدواج با معشوقه‌اش پس از بازگشت است. او در سفر شیفته سینماتوگراف می‌شود و رنجوری مظفرالدین شاه او را نگران آینده سینماتوگراف می‌کند. میرزا ابراهیم‌خان برای کسب تکلیف از شاه، به او مراجعه می‌کند. شاه به فراشباشی دستور می‌دهد تا او را نزد پسرش (ولیعهد) بفرستد، اما فراشباشی اشتباهاً او را نزد پدر شاه (ناصرالدین شاه) می‌فرستد!

زیر درختان زیتون | عباس کیارستمی | 1373 

در روستای کوکر، حسین به خواستگاری دختری به‌نام طاهره می‌رود، اما چون خانه ندارد، خانواده طاهره به او پاسخ منفی می‌دهند. همان شب زلزله تمام مردم روستا را بی‌خانمان می‌کند. حسین که خود را در بی‌خانمانی با دیگران برابر می‌بیند، از این وضعیت خوشحال است. هفت روز بعد، در سر مزار «خدابیامرزها»، حسین متوجه می‌شود که طاهره و مادربزرگش زنده مانده‌اند.
 


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image