نقد و بررسی فیلم «صددام» | «صددام» قهقهای در دل جنگ

از گذشته تاکنون، فیلمهای کمدی دارای نقش و سهم قابلتوجهی در تولیدات هر ساله سینمای ایران هستند.
در طی سالیان این ژانر به شکل قابلتوجهی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است، بهطوریکه لقب «پرفروشترین» آثار در هر دوره اکران عمومی فیلمها مربوط به فیلمهای کمدی است. حالا در بطن این بازار رقابت سرسختانه برای دیدهشدن و جلب نظر مخاطب فیلم تازه نفس «صددام» از کارگردان جوان، «پدرام پور امیری»، با ایدهای ناب و منحصربهفرد به اکران عمومی رسیده است و سروصدای بسیاری بر پا کرده است.
این اثر اولین بار در چهل و سومین جشنواره فجر به نمایش درآمد و توانست رضایت تعداد زیادی از مخاطبان را جلب کند. البته با وجود نام «رضا عطاران» به عنوان نقش اصلی فیلم، این استقبال دور از انتظار هم نبود. طبیعی است که مخاطب سینمای کمدی به محض شنیدن نام این هنرمند بداند که قرار است با یک کمدی لذتبخش روبه رو شود و دو ساعت سرگرم کننده را در سالن سینما داشته باشد.
نام این فیلم تا حد خوبی ما را با آنچه قرار است ببینیم آشنا میکند، اما نکتهی قابل توجه آن است که داستانی در مورد شخصیت «صدام» که در دل روزهای پر التهاب جنگ روایت میشود، چگونه قرار است مایههای طنز به خود بگیرد و مخاطب را بخنداند؟
احتمالا مهمترین اثری از این جنس که همه ما به یاد میاوریم که در آن سیاستمدار دیکتاتوری دستمایه داستان طنز شده باشد، فیلم «دیکتاتور بزرگ» از «چارلی چاپلین» است. این نوع فیلمها معمولا دو وجهه کمدی و نقد سیاسی را همراه با هم دارند، اما در فیلم «صددام» با اثری صرفا طنز روبه رو هستیم و همین موضوع تفاوت میان این اثر کمدی در سینمای ایران و نمونه های مشابهاش در سینمای جهان است. به علاوه دو ایده جالب یعنی بدلی بودن و تقلب به کار رفته در این فیلم با سینمای مدرن جهان تطابق دارد، ولی با این تفاوت که جنس شوخیها و کمدی به کار رفته با استانداردهای سینمای ایران نوشته و اجرا شدهاند.
برای ورود به قصه فیلم و همراه شدن با کاراکترها باید از همان ابتدا دل به دل قواعد چیده شده فیلم بدهیم تا بتوانیم در دنیای کمدی و تا حدی فانتزی آن دخیل شویم و از خیر سوالات منطقی مثل اینکه چرا در عراق و در خانه صدام همه فارسی صحبت میکنند یا آنکه چرا بهترین افسر ارشد القاعد یک زن جوان است و ....، بگذریم تا بتوانیم از تماشای داستان لذت ببریم.
از عطاران تا صدّام حسین
در این فیلم رضا عطاران در نقش «صلاح شریف» به دلیل شباهتش به «صدام حسین» به عنوان بدل او انتخاب میشود و داستان از جایی رو به سمت اوج خودش میرود که صدام بر علیه ایران اعلام جنگ کرده و میخواهد با موشک باران یک هفتهای خودش را به تهران برساند و به همین خاطر صلاح شریف به همراه حلیمه (آزاده صمدی) که نقش افسر ارشد صدام را دارد راهی تهران میشوند!
بیشتر بخوانید : نقد و بررسی فیلم «صددام» | رضا عطاران در نقش بدل صدام حسین
در این فیلم عطاران تا حد زیادی از تصویر کلیشهای که ما از او سراغ داریم، یعنی فردی از طبقه متوسط یا فقیر جامعه که برای به دست آوردن پول یا عشقش باید با رقبای سرسختی مبارزه کند دور است. او در قامت صدام و در برخی لحظات در هیبت «ابراهیم تاتلیس» با ظاهری آراسته و شخصیتی دارای اعتماد به نفس بالا در فیلم نقش آفرینی که رقیب عشقیاش به محض دیدن او به کلی پا پس میکشد. عطاران همانطور که از او انتظار میرود به خوبی لحظات کمیک را خلق و آن را تا رسیدن به اوج جلو میبرد.
پس از عطاران شخص دومی که نظر مخاطب را از همان لحظات ابتدایی فیلم به خود جلب میکند، «پریناز ایزدیار» است. این بازیگر توانمند که در ذهن تماشاگر با شخصیت و نقشآفرینیهای جدیاش تثبیت شده است، حالا برای اولین بار با نقشی کمدی در این فیلم حضور دارد. او دختر مرد ثروتمندی است که وظیفهی ادارهی هتل خانوادگیشان را بر عهده دارد. این فیلم فرصتی است تا این بازیگر را این بار در کالبد نقشی کمدی ببینیم و به ابعاد تازهای از توانایی او در نقش آفرینی پیببریم.
با وجود آنکه نقش او بهعنوان نامزد صلاح در سایه شخصیت اصلی است، اما این بازیگر با توانایی بینظیرش و افزودن لحن و میمیکهای خاصی برای خود توانسته تصویری متفاوت و جذاب که پیش از این دیده نشده بود، ارائه دهد و رضایت تماشاگر را جلب کند.
نکته قابل توجه بعدی فیلم، بازسازی دقیق از فضای دهه شصت و نحوهی مواجهه مردم کوچه و خیابان با پدیدهی جنگ است که به بهترین شکل نمایش داده شده تا نه تنها مخاطب بتواند حس نوستالژی را تجربه کند، بلکه در لایه عمیقتری بتواند دیدی متفاوت بهآنچه با آغاز جنگ در بطن جامعه رخ داد، پیدا کند.
موضوع مهم دیگر درباره این فیلم آن است که در سینمای ایران پیش از این سابقهای برای طنز سیاسی به شکلی که یک شخصیت سیاسی حقیقی در دل داستان تاریخی واقعیاش بدل به سوژه اصلی فیلم طنز شده باشد، وجود ندارد و این اولین باری است که روایت چنین قصهای به این وضوح در سینمای ایران اتفاق افتاده است.
پدرام پور امیری، کارگردان جوان و خلاق که پیش از این با «یادگار جنوب» و «جان دار» توانایی و مهارتش در ساخت اثر دراماتیک را بر روی پردهی نقرهای به خوبی نشان داده بود، حالا با قدم نهادن به وادی کمدی چالش جدیدی را برای خود آغاز کرده و تا بهاینجای کار توانسته به خوبی از عهده ی آن برآید. این اثر به خوبی کلیشههای رایج را برای ساخت کمدی میشکند و سعی دارد لحن مخصوص به خودش را به کار ببرد.
نهایتا این اثر به عنوان فیلم کمدی با هدف سرگرمی و همچنین دادن دیدی تازه به یک برهه زمانی خاص و حساس در تاریخ ایران وظیفهی خودش را به خوبی انجام میدهد و مخاطب را با قصهاش همراه میکند.
همین موضوع شاید مهمترین نقطهی قوت کارگردان است که توانسته از دل سوژهای تا این حد حساس و مرتبط با تاریخ معاصر، داستان جذاب و خنده داری برای مخاطب گرد هم آورد و به نحو احسن آن را تعریف میکند و مخاطب را برای مدت 104 دقیقه خیره به پرده نقرهای نگه میدارد.
نویسنده | تهمینه منصوری