بازیگرانی که بدون تست صاحب نقش شدند
اختصاصی سلام سینما-برای همهی بازیگران هالیوود، از بازیگران درجه یک تا آماتورهای جویای نام، رسیدن به یک نقش خوب مثل فتح قله کوه است. قله این کوه در محاصره بی پایان گزینش شدن ها و رد شدن ها است. مسیر دشوار است و در این راه، حتی پرشورترین و مصرترین افراد هم ممکن است به فتح یک تپه بسنده کنند. اگر پای صحبت کسانی که به آن قله موفقیت رسیدند بنشینید، خواهید دید که فقط یک نقش خوب می تواند در این راه کارساز باشد.
برای آن دسته از بازیگرانی که جایگاه خود را در صنعت سینما تثبیت کردند، مزایایی وجود دارد. مثلا اینکه می توانند بدون گزینش به یک نقش خوب برسند. این موارد بسیار نادر است اما می تواند نقشی را برای بازیگر به ارمغان بیاورد که برگ برنده آن بازیگر شود. در این مطلب فهرستی از بازیگران خوش شانسی را برمی شمریم که بدون گزینش، نقشی به یادماندنی گرفتند.
اوما تورمن-عروس(بیل را بکش/Kill Bill Vol. 1 & 2)
تارنتینو را هم به عنوان نویسنده هالیوود مدرن می شناسند؛ هم کارگردانی که کسب و کار ستاره های محو شده را تجدید حیات می بخشد و به آنها فرصت جدید می دهد یا به ستاره های نوظهور آینده دار میدان می دهد. «اما تورمن» نیز در میان این بازیگران جا دارد. البته او با درخشش در یکی از فیلم های تارنتینو به نام«داستان عامه پسند» در هالیوود برای خودش صاحب نام شد و نقش آفرینی او در کنار «تراولتا» یکی از به یادماندنی ترین سکانس ها را رقم زد. همین تجربه کاری تارنتینو با تورمن کافی بود تا او را به ستاره فیلم های «بیل را بکش» تبدیل کند. تارنتینو حتی فیلمبرداری را یک سال به تعویق انداخت و منتظر ماند تا فرزند تورمن به دنیا بیاید و این نقش به عنوان یک استایل از تورمن در ذهن همگان باقی ماند.
آلن ریکمن-اسنیپ(هری پاتر و سنگ جادو/Harry Potter and the Sorcerer's Stone)
احتمالا درباره تدابیر موشکافانه و دقیق انتخاب بازیگران فیلم هری پاتر چیزهایی شنیده اید. مثلا اینکه برای انتخاب بازیگران نقش هری، هرمیون و ران، صورت هزاران کودک بریتانیایی را بررسی کردند و صدها تست بازیگری انجام دادند تا دنیل ردکلیف، اما تامسون و روپرت گرینت انتخاب شدند و نهایتا جی. کی. رولینگ(نویسنده رمان) آنها را تایید کرد. ظاهرا رولینگ برای انتخاب نقش شخصیت های داستانش سختگیر بوده است. او از این نفوذش برای گزینش اساتید مدرسه هاگوارتز-یعنی شخصیت های بزرگسال داستان-هم استفاده کرده بود. وقتی نوبت به انتخاب پرفسور «سوروس اسنیپ» می رسد او تاکید می کند که تنها «آلن ریکمن» بزرگ می تواند این نقش را بازی کند. حتی کمی بعد شایعه شد که رولینگ هنگام نوشتن رمانش، ریکمن را در ذهن داشته است. اگر فیلم را دیده باشید بدون شک با نظر رولینگ موافق هستید. حتی تصور یک بازیگر دیگر به جای آلن ریکمن، غیر ممکن به نظر می رسد. و این گونه شد که بازی بی نظیر او را در دیگر قسمت های هری پاتر شاهد بودید.
آدام درایور-کایلو رن(جنگ ستارگان: نیرو برمی خیزد/Star Wars: The Force Awakens)
ترقی شغلی آدام درایور و رسیدن او به فهرست بازیگران طراز اول، شگفت انگیز است. چهره جالبش در موفقیت های او بی تاثیر نبوده اما تعهد او به نقش هایش است که نظر بعضی از بزرگترین کارگردان های هالیوود را به خود جلب کرده است. مثلا او را در جایگاه نقش مکمل در فیلم «لینکلن» به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» یا «جی ادگار» از «کلینت ایستوود» بازی کرد. در نهایت نقش آفرینی «درایور» در سریال «دخترها»، نظر «جی.جی. آبرامز» که در جستجوی شخصیت شرور فیلم جدیدش بود را به خود جلب کرد. این فیلم «جنگ ستارگان: نیرو برمی خیزد» و نقش مورد نظر «کایلو رن» بود. اولین گزینه برای این نقش، «ادی ردمین» بود اما بعد از آنکه تست او خیلی بد پیش رفت، آبرامز به این نتیجه رسید که درایور می تواند کایلوی او باشد و این نقش را به او پیشنهاد داد. خوشبختانه او نقش را پذیرفت و به شخصیت شرور نسل دوم طرفداران جنگ ستارگان تبدیل شد.
کریس ایوانز-کاپیتان آمریکا(کاپیتان آمریکا: اولین انتقام جو/Captain America: The First Avenger)
کمپانی مارول بدون شک بعضی از بزرگترین و برجسته ترین فیلم های ابرقهرمانی که هالیوود تا به حال به خود دیده را ساخته است. این موفقیت ها با انتخاب صحیح کارگردان ها برای مجموعه فیلم ها شروع شد. مثلا «جان فاورو» را سکان دار «مرد آهنی» کردند و همین روند را برای فیلم های دیگر انجام دادند و کارگردان هایی مثل: جاس ویدن، جیمز گان، رایان کوگلر و برادران روسو را برای هدایت دیگر ابرقهرمانان برگزیدند.
انتخاب کریس ایوانز برای نقش کاپیتان آمریکا حتی نیاز به تست هم نداشت چون ظاهرا چهره کاملا آمریکایی او، پیشایش نظر کارگردان «جو جانسون» را جلب کرده بود و او مارول را متقاعد کرد که بدون تست، این نقش را به ایوانز بدهند. اگرچه گزینش ایوانز در آن زمان کمی ریسکی به نظر می رسید؛ مدتی بعد او به یکی از شناخته شده ترین سوپراستارهای دنیا تبدیل شد.
بیل مری-باب هریس(گمشده در ترجمه/Lost In Translation)
زمانی که بیل مری قبول کرد تا در فیلم سوفیا کوپولا بازی کند، ده ها نقش به یادماندنی را در کارنامه اش داشت. هر نقش آفرینی این بازیگر کمدی دهه 80 و 90 در نوع خود نمادین بود. سوفیا کوپولا، او را به عنوان بازیگر نقش اصلی در درام عاشقانه اش یعنی «گمشده در ترجمه» برگزید و زمانی که در حال نوشتن فیلمنامه بود، تنها موری را در ذهن داشت و گفته بود که اگر او این نقش را رد می کرد؛ هرگز این فیلم را نمی سازد. از صحبت های کوپولا پیدا بود که بیل مری هیچ تستی پیش از بازی نداشته است. در واقع مری، کوپولا را گزینش کرده است. ظاهرا کوپولا نسخه اولیه فیلمنامه را برای او فرستاده و بعد او قراری ترتیب داده تا در مورد نقش صحبت کنند. تنها با پذیرش زبانی و بدون قرارداد کوپولا تیمش را برای فیلمبرداری به توکیو برد. او حتی مطمئن نبود که سر و کله مری پیدا شود. سرانجام مری به بقیه تیم فیلمبرداری ملحق شد و این نقش برایش یک نامزدی اسکار به ارمغان آورد تا در کنار بقیه افتخاراتش جای بگیرد.
چادویک بوزمن-تچلا/پلنگ سیاه(کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی/Captain America: Civil War)
برای بسیاری از بازیگران، هالیوود جایی است که آرزوهایشان در آن دفن کنند و برای عده کمی جایی برای شکوفا شدن است. چادویک بوزمن پیش از پیوستن به مارول و تبدیل شدن به پادشاه واکاندا، در مسیر ستاره شدن بود. چرا که در چند سریال تلویزیونی موفق مثل «فوریت های پزشکی» و «فرینج» حضور داشت. با این حال کسی به خوبی نمی دانست بوزمن کیست. از قرار معلوم زمانی که هنوز کسی او را نمی شناخت، مارول و برادران روسو به خوبی او را زیر نظر داشتند و هنگام گزینش بازیگران فیلم «جنگ داخلی» به این نتیجه رسیدند که زمان آن رسیده تا «پلنگ سیاه» را وارد بازی کنند. عوامل فیلم به اتفاق آرا، این نقش را مناسب بوزمن دیدند. روز بعد، طی یک تماس تلفنی به او پیشنهاد دادند تا بدون تست اولیه در این فیلم حضور پیدا کند.
ویگو مورتنسن-آراگورن(ارباب حلقه ها: یاران حلقه/Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring)
زمانبندی در صنعت فیلمسازی از اهمیت بسیاری برخوردار است. به عنوان مثال، حضور ویگو مورتنسن در مجموعه فیلم های ارباب حلقه های پیتر جکسون را در نظر بگیرید. مورتنسن با اینکه در آن زمان برای خودش صاحب شهرت و اعتبار بود، اصلا قرار نبود در این فیلم بازی کند. پیتر جکسون (کارگردان) برای این نقش «استوارت تونسند» را انتخاب کرده بود اما چند روز مانده به فیلمبرداری به این نتیجه رسید که او برای ایفای نقش آراگورن، خیلی جوان است و او را از فهرست بازیگران حذف کرد. با داشتن تهیه کننده های بزرگ در پشت ماجرا، او باید بازیگری را انتخاب می کرد که در اولین فرصت بتواند خودش را استرالیا برساند و به برنامه زمانی فیلمبرداری برسد. گرفتن تست بازی در این فرصت کم، امری تجملی بود. بنابراین او با مورتنسن که زیاد هم در جریان ماجرای داستان ارباب حلقه ها نبود، تماس گرفت. او نقش را پذیرفت و در مدت کوتاهی خود را به نیوزلند رساند تا در جایگاه پادشاه سرزمین میانی قرار گیرد.
میکی رورک-رندی رابینسون(کشتی گیر/The Wrestler)
بعضی کارگردان ها در پروسه ساخت فیلم هایشان با وسواس زیادی عمل می کنند و «دارن آرنوفسکی» از آن دسته است. فقط کافی است درباره روند ساخت فیلم «چشمه» مطلبی بخوانید تا به شما ثابت شود که چه مراحلی برای تهیه این فیلم پشت سر گذاشته شدند.
«رورک» همیشه گزینه اول آرنوفسکی برای بازی در نقش «رابینسون» بوده است. رورک که ستاره ای محو شده در دنیای سینما بود بهترین گزینه بود برای بازی در نقش کشتی گیری که دورانش به سر آمده و حاضر است همه چیزش را فدا کند تا دوباره در مرکز توجه قرار بگیرد. زمانی که تهیه کننده های فیلم نتوانستند از لحاظ مالی با رورک کنار بیایند، نیکولاس کیج را وارد میدان کردند. اما وسواس آرنوفسکی در انتخاب بازیگر به او اجازه نمی داد که هیچ بازیگر دیگری را به جای رورک در نقش رابینسون ببیند. پس کیج بی معطلی کنار گذاشته شد.(یا به گفته بعضی از فیلم کناره گیری کرد). سرانجام آرنوفسکی از بودجه های فیلم کم کرد تا رورک را روی صحنه بیاورد و یکی از بهترین فیلم هایش تا به امروز را بسازد. بازی فراموش نشدنی رورک برای او یک جایزه گلدن گلوب و یک نامزدی اسکار به ارمغان آورد.
سیلوستر استالون-راکی بالبوآ(راکی/Rocky)
اگر صنعت سرگرمی را نوعی قمار در نظر بگیرید پس سیلوستر استالون بزرگترین قمارباز است. تا امروز 8 فیلم از شخصیت «راکی بالبوآ» ساخته شده است. «راکی1» 3جایزه و 10 نامزدی اسکار در کارنامه اش ثبت کرد. با اینکه استالون در قسمت بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه نامزد شده بود؛ در شب مراسم اسکار دست خالی به خانه رفت. فیلمنامه راکی را خود استالون نوشته بود و برای خودش هم نوشته بود. او که در آن زمان بازیگر گمنامی بود به شرط بازی در فیلم حاضر به همکاری با عوامل فیلم بود. تهیه کننده ها، شیفته فیلمنامه شدند اما مایل بودند تا نام بازیگری بزرگ فیلمشان را بر سر زبان ها بیاندازد. اما استالون سر حرفش ماند و بازیگری تاریخ ساز شد.
پیتر دینکلیج-تیریون لنیستر(بازی تاج وتخت/Game of Thrones)
شاید بسیاری از بازیگران با این جمله رو به رو شدند که: «تو برای این نقش زاده شده ای» اما بیشتر از همه، پیتر دینکلیج این جمله را شنیده است. قامت 135 سانتی متری او، برای بازی در بسیاری از نقش ها مناسب است. البته، چشمان نافذ، شوخ طبعی شیطنت آمیز و توانایی او در جان بخشیدن به نقش هایی که فقط در حد نوشته هستند نیز در ستاره شدن او نقش داشته اند. همین ویژگی ها بود که چشم «دیوید بنیاف» و «دنیل بی وایس» را گرفت. آنها به دنبال بازیگری برای ایفای نقش تیریون لنیستر در بازی تاج و تخت بودند و دینکلیج تنها گزینه ای بود که به آن فکر می کردند. به این ترتیب، برخلاف دیگر بازیگران این سریال، دینکلیج بدون تست وارد شد. خیلی زود او در میان مردم محبوب شد و نقش آفرینی اش مورد تحسین قرار گرفت. انگار که او برای این نقش زاده شده است.
منبع: looper