جستجو در سایت

1394/08/19 22:11

پولشویی در سینمای ایران

پولشویی در سینمای ایران

سینما و پول‌شویی

چگونه پول های کثیف دامان سینمای ایران را لکه‌دار نموده‌اند

 

پول کثیف اصطلاحی است که از سوی مراجع اقتصادی و حقوقی در جهان، به پول‌هایی با منشأ معاملاتی نامشخص بی‌آنکه به صورت رسمی ثبت و مالیات آن پرداخت گردد اطلاق می‌شود، چنین سرمایه‌هایی عموماً برای استفاده نیاز به فرآیند پاک شدن دارند که به آن پول‌شویی می‌گویند.

پول‌شویی در تعریف حقوقی به هر نوع عمل یا اقدام به عمل برای مخفی کردن یا تغییر ظاهر هویت عواید نامشروع به‌طوری‌که وانمود شود از منابع نامرئی سرچشمه گرفته است اطلاق می‌شود، این اعمال زمانی اتفاق می‌افتد که درآمدهای کسب شده توجیه قانونی نداشته و برای این که از حالت غیرقانونی خارج شوند و شکل پول‌های معمول را به خود بگیرند، به‌وسیله پول‌شویی، تطهیر می‌شوند، به عبارت ساده‌تر قانونی کردن درآمدهای غیرقانونی، مشروع کردن پول‌های نامشروع و تطهیر پول‌های حرام و یا تبدیل پول‌های کثیف ناشی از اعمال خلاف به پول‌های تمیز و پاک، پول‌شویی است.

سینما به عنوان شاخه‌ای از هنر که مقبولیت عام داشته و از طرفی کاملاً وابسته به پول و سرمایه بوده، همواره فرصت مناسبی برای پول‌شویی در اختیار خاطیان قرار داده است.

در سینما صنعتی کشورهای پیشرفته به دلیل وجود ابزارهای دقیق نظارتی کمتر فرصتی به صاحبان پول های کثیف داده می‌شود تا بتوانند در سینما به قصد پول‌شویی سرمایه‌گذاری کنند، در سینما صنعتی که خود بخش عمده‌ای از گردش مالی بعضی کشورها را شامل می‌شود استودیوها و شرکت های فیلم‌سازی با برنامه‌ریزی صحیح همواره در مسیر کسب سود مشروع گام برمی‌دارند و اساساً نیازی به ورود پول و سرمایه کثیف به سینما ندارند، اما در کشورهایی با اقتصاد ضعیف که سینما به عنوان کسب‌وکار تأثیرگذار شناخته نمی‌شود و همواره نیازمند حمایت دولت یا سرمایه‌گذاری های خصوصی مقطعی است، پتانسیل ورود پول کثیف به عنوان سرمایه در بخش فیلم‌سازی بسیار بالا است.

در ایران بحث ورود پول های کثیف به سینما، مبحث جدیدی نیست و سابقه آن به سال‌های پیش از انقلاب بازمی‌گردد، اشرف پهلوی به عنوان یکی از افراد حلقه دربار که نفوذ بالایی در مباحث مالی کشور در وجه قانونی یا غیرقانونی داشت، از سینما به واسطه برخی افراد برای تطهیر پول های خود استفاده می‌کرد، هرچند که وی به دلیل وابستگی به دربار نیاز قانونی به پول‌شویی نداشت و بیشتر عمل او در جهت کسب مشروعیت از عوام بود تا فرار اقتصادی، پس از انقلاب اما تا سال‌ها به دلیل شرایط موجود در کشور و سینما عملاً عرصه‌ای برای ورود پول کثیف به سینما وجود نداشت در اوایل دهه 80 و با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد با افزایش رشد نقدینگی و به تبع آن افزایش تورم، بحث تحریم‌ها و کمبود منابع مالی دولت، سینما شدیداً دچار چالش سرمایه‌گذاری شد، در این دوران به علت افزایش فساد مالی و درآمدهای نامشروع سرمایه‌گذاری در سینما به عنوان یکی از راهکارهای پول‌شویی در میان صاحبان پول های کثیف مطرح شد.

نکته حائز اهمیت در بحث پول‌شویی به واسطه سینما، عدم الزام به بازگشت سرمایه است، یکی از راهکارهای پول‌شویی صورت دادن معاملات صوری و ایجاد چهره مشروع برای پول دادوستد شده در این معاملات است، سینما به عنوان عرصه‌ای که در ایران هیچ نهادی متولی نظارت بر گردش های مالی آن نیست به خوبی فضای مناسب برای این کار را دارد، به‌عنوان‌مثال یکی راهکارهای رایج پول‌شویی در سینما ورود و خروج برابر سرمایه است، تصور کنید فردی 1 میلیون تومان پول کثیف در سینما سرمایه گذاری کند، بخشی از این مبلغ در پروسه جعل آمار قرار گرفته و به سرمایه‌گذار بازگردانده می‌شود و بخشی دیگر صرف ساخت فیلم می‌شود که در ادامه به دو شکل می‌تواند باعث تطهیر پول های کثیف بشود، راهکار نخست آنکه همان میزان سرمایه و یا مقداری بیشتر در فرآیند اکران و پخش به سرمایه‌گذار بازمی‌گردد، راهکار دوم به این صورت است که سرمایه‌گذار از کانال های مختلف مانند شبکه نمایش خانگی فیلم خود را از خود می خرد و به این صورت اقدام به تطهیر پول کثیف با ضرری اندک می‌کند، شاهد این مطلب را می‌توان در مصاحبه سام قریبیان با خبرگزاری مهر پیش از ساخت نخستین فیلمش دید؛

«من این روزها خودم دغدغه ساخت یک فیلم سینمایی دارم و در حال جذب سرمایه هستم، اما در همین مدت کم با یک سری از آدم های عجیب و غریب روبرو شده ام، یک بار برای دیدن یکی از این افراد به یک جای عجیب و غریب رفتم که می توان آن را یک قلعه نامید. قلعه ای که از هر وزارتخانه ای در ایران بیشتر تحت حفاظت بود. زمانی که در آن مکان حضور پیدا کردم گفتند حاج آقا منتظر شما هستند، من فکر کردم که با یک فرد میانسال مواجه خواهم شد، اما دیدم این حاج آقا 22 سال سن داشت. وقتی از او پرسیدم که چرا می خواهد در سینما سرمایه گذاری کند، جواب قانع‌کننده‌ای نداد.این فرد در ظاهر تولیدکننده یک سری از محصولات بود و من فکر می کردم که می خواهد این فیلم، تبلیغی برای محصولات آنها باشد اما وقتی که گفتم می توان از محصولات شما در فیلم استفاده کنیم، گفت اصلا نیازی نیست محصولات ما را در فیلم نشان دهید. چنین رفتارهایی برای ما علامت سوال می شود. در واقع اکثر این افراد وارد حرفه ای دیگر می شوند تا بتوانند پولشویی کنند که متاسفانه سینما تبدیل به مکانی برای پولشویی آنها شده است»

 

خلاء های قانونی، ضیافت صاحبان سرمایه‌های کثیف

یکی از راهکارهای مقابله با پول‌شویی در سینما، اعمال رفتار نظارتی بر سرمایه‌های سینما است، متأسفانه در ایران باوجودآنکه نزدیک یک قرن از ورود سینما به آن می‌گذرد در هیچ مقطعی سازوکار مناسب برای نظارت بر سرمایه وجود نداشته است و همین امر باعث شده تا بسیاری بتوانند از این خلاء جهت پول‌شویی استفاده کنند، در سال‌های اخیر مکانیزه شدن سیستم فروش بلیت یکی از گام های مؤثر سازمان سینمایی برای مقابله با جعل آمار فروش فیلم و استفاده نامشروع از این مسئله شده، هرچند که باید دید تا چه حد سیستم مکانیزه فروش از دست‌اندازی عوامل پول‌شویی به دور است، حتی در صورت اینکه فرض بر صداقت این سیستم باشد اما باید گفت آمار فروش تنها بخشی از سازوکار پول‌شویی در سینما است و گام مهم‌تری که دولت باید در این زمینه بردارد نظارت بر ورودی سرمایه به سینما و محل تأمین آن است، نکته‌ای که علیرضا رئیسیان چندی پیش در یکی از مصاحبه‌های خود به آن اشاره نمود؛

«با وجود سرمایه‌های سرگردان، سرمایه‌گذاری در سینما به شکل شفاف و مشخص صورت نمی‌گیرد و گاهی می دانیم نام سرمایه‌گذار در فیلم به صورت ظاهری است. در بعضی مواقع برای پولشویی سرمایه‌ای وارد سینما می‌شود، به دلیل خلاء قانونی سرمایه‌گذاری در سینمای ایران با مشکل مواجه است که برای این مساله باید وزارت ارشاد از طریق مجاری قانونی شرایط و قوانین واضح و شفافی را تبیین کند»

از سوی دیگر یکی از عمده‌ترین اشکالات وارد بر دولت عدم وقوف بر سرمایه‌های اشخاص است که باعث می‌شود در بسیاری مواقع نتوان ردی از محل ورود و خروج پول به سینما یا سایر بخش‌ها پیدا کرد که همین مسئله موجب سوءاستفاده عوامل پول‌شویی در ایران می‌شود، این در حالی است که در کشورهای پیشرفته با سیستم سامانمند مالی هرگونه گردش پولی از مبدأ تا مقصد می‌بایست به ثبت رسیده و در دسترس ارگان های نظارتی قرار بگیرد.

پول‌شویی به مثابه اهلیت یافتن

به غیر بحث مربوط به تطهیر پول از طریق سرمایه‌گذاری در سینما، مورد دیگری را که می‌توان به عنوان پول‌شویی قلمداد کرد، کسب چهره مقبول در میان مردم و اقشار نخبه از طریق سرمایه‌گذاری در سینما است، سینما به عنوان هنر فراگیر که ارتباط گسترده‌ای با عامه مردم و نخبگان دارد همواره تلاش شده تا از آن به عنوان ابزاری در جهت سوق دادن مردم به سوی اهداف عده‌ای از افراد استفاده شود، مشخص‌ترین مثال این استفاده ابزاری را می‌توان در دوران شوروی و حکومت استالین دید که سینما از سینما با هدف گسترش چهره ایدئولوژیکی حمایت می‌کرد، چنین اقداماتی اما مختص به گذشته دور نیست بلکه در طول تاریخ سینما همواره مخاطبان با این قبیل مسائل روبه رو بودند که آخرین آن را می‌توان در سرمایه‌گذاری 20 میلیون یورویی ((فدراسیون جهانی فوتبال)) برای ساخت فیلم ((احساسات متحد)) مشاهده کرد، چنین اقداماتی در ایران نیز بی‌سابقه نیست که آخرین آن را می‌توان در تأسیس شرکت سورینت فیلم توسط بابک زنجانی و سرمایه‌گذاری بر روی فیلم های (سیزده، هیچ کجا هیچ کس و نقش نگار) مشاهده کرد.

این قبیل سرمایه‌گذاری‌ها اعمالی است مشابه آنچه آل کاپون، گانگستر مخوف آمریکایی برای ساخت چهره‌ای مقبول از خود انجام می‌داد (در دهه 20 میلادی کاپون برای کاستن نفرت مردم از خود رستوران‌هایش را به رایگان در اختیار هنرمندانی مانند چارلی پارکر و بینگ کرازبی قرار می‌داد) این شکل از سرمایه‌گذاری هرچند با هدف پول‌شویی مستقیم صورت نمی‌گیرد اما استفاده از پول کثیف برای ساختن چهره مشروع از افراد و به دنبال آن توجیه اعمال خلافکارانه آنها را می‌توان نوعی از پول‌شویی دانست.

فاش بگو نهان مکن

در میان تمام این بحث‌ها که بارها از طرف افراد مختلف نمونه‌های گوناگون آن مطرح شده است، عده‌ای تمام تلاش خود را به کار برده تا ورود پول های آلوده را به سینما انکار کنند که نمونه آن را می‌توان در شکایت خانه سینما از سید ضیاء هاشمی دانست، هاشمی که در آن مقطع (1390) در نامه‌ای نسبت به پرداخت پول از طرف رئیس دفتر رئیس‌جمهور (اسفندیار رحیم مشایی) به خانه سینما اعتراض کرده بود، با واکنش مدیر وقت خانه سینما مواجه شد، در ادامه این سلسله واکنش‌ها منوچهر محمدی نیز طی چندین نامه شدیداً به هاشمی اعتراض کرد.

این‌گونه از واکنش‌ها را می‌توان گونه‌ای فرار روبه‌جلو دانست، افشاگری و سعی در روشن شدن نقاط تاریک مناسبات اقتصادی یکی از راهکارهای جلوگیری از فساد مالی است، بااین‌حال در این میان عده زیادی از متصدیان سینما ولو به نیت جلوگیری از حاشیه‌سازی برای سینما در مقابل چنین افشاگری‌هایی می‌ایستند، بی‌شک قصد خیرخواهانه این افراد بر کسی پوشیده نیست اما مسئله مهم در اینجاست که جلوگیری از افشای حقایق به نوعی مقاومت در برابر شفاف‌سازی و نظارت بوده که این امر سرآغاز ایجاد حاشیه امن برای کسانی است که قصد سوءاستفاده از سینما را دارند.

نکته جالب اینجاست فرهاد توحیدی خود نیز مدتی بعد در مصاحبه‌ای اذعان کرد، سینما ایران تبدیل به مکانی برای پول‌شویی شده است.

سینمای ایران، هلندی سرگردان

هلندی سرگردان داستان عامه معروفی در اروپا است، ماجرا درباره کشتی سرگردانی است که نفرین شده و هیچ‌گاه نمی‌تواند به مقصد برسد.

این حکایت تا حد بسیار زیادی مشابه وضعیت سینمای امروز ایران است، کشوری که جزو قدیمی‌ترین صاحبان ابزار فیلم‌سازی و سینما بوده، امروزه با گذشت نزدیک به یک قرن نتوانسته است آن‌گونه که باید مسیر خود را بیابد و به سوی مقصد حرکت کند، در این میان کم نیستند موریانه‌هایی که با تمام وجود تلاش می‌کنند تکه‌ای از این کشتی را نصیب خود کنند، مسئولان امر هیچ‌گاه نه به اهمیت سینما پی برده‌اند و نه تلاشی برای فهمیدن آن کرده‌اند، هرازگاهی هم اگر اقداماتی به ظاهر برای بهبود وضعیت سینما انجام‌شده تنها هدف بهره‌برداری سیاسی بوده است نه هیچ چیز دیگر، موضوع ورود پول های کثیف و تبدیل شدن سینما به محل پول‌شویی هرچند در ظاهر مسئله مهمی نباشد اما در بلندمدت باعث نابودی سینما خواهد شد، ورود پول های کثیف باعث خواهد شد نظام عرضه و تقاضا به کلی از بین برود و فیلم‌سازان دیگر نه برای مردم بلکه برای کسب سهمی از این پول آلوده اقدام به فیلم‌سازی نمایند، بی‌شک نمی‌توان انتظار داشت سینمایی که سرمایه آن آلوده به پول های نامشروع است آثاری ارزشمند و در خدمت جامعه تولید کند.

شاید اگر متولیان امر تنها برای یک بار دست از شعار دادن برداشته و به معنای حقیقی از دخالت های بیجا در سینما چشم‌پوشی کنند، دلسوزان و صاحبان فکر بتوانند این کشتی سرگردان طوفان‌زده را به ساحل امن برسانند.