جستجو در سایت

1397/03/11 00:00

زنان غمگین شهر

زنان غمگین شهر


علیرضا عطاا... تبریزی و احمد طراقچی دو کارگردان فیلم اولی هستند که اثر سینمایی اجتماعی خود را با نام «چهل و هفت» به هر نحوی که شده وارد جشنواره جهانی فجر كرده‌اند. لابد از خود می‌پرسید چرا از عبارت به هر نحوی که شده استفاده کرده‌ام؛ چون طبق هیچ صراطی نمی‌توان پذیرفت این فیلم پراز اشکال صلاحیت حضور در یک جشنواره سینمایی (آن هم از نوع بین‌المللی) را داشته باشد. فیلم «چهل و هفت » قرار است درباره خشونت علیه زنان باشد و این شعار را چنان پشت اشتباهات مکرر خود پنهان می‌کند که مخاطب بیشتر از آنکه به محتوای اجتماعی فیلم دقت کند، به سوتی‌ها، گاف‌ها و ایرادات فیلمنامه و البته خود سکانس‌ها می‌خندد. فیلم چهل و هفت از سه اپیزود مجزا تشکیل شده که در پیچش‌های داستانی به هم ربط پیدا می‌کنند. این نوع فیلمنامه که چند سالی است در ایران باب شده، به خودی خود می‌تواند دستمایه ساخت آثار جذابی باشد و با وجود کمی نخ‌نما شدن، هنوز در سینمای دنیا از آن استفاده می‌شود و ‌گاه با خلاقیت‌های سناریست، شاهد یک اثر درخور توجه خواهیم بود. اما دو نفری که برای «چهل و هفت» فیلمنامه را نوشته‌اند (و خودشان هم آن را کارگردانی کرده‌اند) نتوانسته‌اند این ربط داستانی را خوب از آب در بیاورند و اشتباهات فاحشی در روایت خود داشته‌اند که فیلم را غیرقابل هضم می‌کند.

داستان از فرار یک زن از دست کتک‌های شوهرش است که با ورود دخترش به منزل شروع می‌شود. دختر به محض ورود به خانه متوجه دعوای مادر و پدرش شده و بعد از بگو مگو با پدرش (با بازی حمیدرضا آذرنگ) به همراه او به سطح شهر رفته تا مادر گریخته را بیابند. در همین حین متوجه می‌شویم که مادر (با بازی شقایق فراهانی) با زن پرستار و پولداري به نام کتی(با بازی لادن مستوفی) تصادف کرده و با او همسفر خیابان‌های شهر تهران در شب یلدا می‌شود. از آنسو مادر دیگری (با بازی ریما رامین فر) را داریم که به دستفروشی مشغول است و شوهر معتاد دخترش به زندان افتاده. او و دخترش بعد از اینکه پی به حاملگی دختر می‌برند، تصمیم می‌گیرند بچه را سقط كند و... .

فارغ از ایرادات فنی فیلم «چهل و هفت» مثل طراحی صحنه و طراحی لباس مضحک بازیگران فیلم و دیگر مواردی که برای شرح دادن آن نیاز به یک طومار است، مشکل اصلی و فاجعه‌بار فیلم فیلمنامه نوشته شده توسط علیرضا عطاا... تبریزی و احمد طراقچی است که ادعا کرده‌اند مشکلات اجتماعی از جمله خشونت زنان را به روی کاغذ آورده‌اند. البته تبریزی به رسم چسباندن آثار سینمایی به آثاری همچون فرهادی در مصاحبه مطبوعاتی خود اصرار داشت که « این فیلم درباره تصمیم‌گیری و انتخاب است اما انتخابی از سر اجبار »؛ گرچه تنها چیزی که در فیلم مشاهده می‌شود انتخاب‌هایی از روی جهالت است و نه اجبار. جهل بودن فیلمنامه از دیالوگ‌ها گرفته (جایی که کتی از روی علم غیب به مادر فراری می‌گوید که خانواده‌ات همین نزدیک هستند، برویم ببینم منزل هستند یا نه) تا خط روایی کلی آن (مادری که دخترش به خاطر عمل جراحی یک پزشک مرده و بی‌خیال است!) یا در ظهور شخصیت‌های اضافی و بی‌ربط (مانند سرایدار مجتمع پزشکی) وجود دارد و این موارد باعث می‌شود که تماشاگر بپندارد به شعور او توهین شده است. به تمام این اشکالات، شروع سرد و حوصله‌سربر فیلم را اضافه کنید که نزدیک به 20 دقیقه هم طول می‌کشد و تماشاگر را دلزده می‌کند.

از آنسو به جز ریما رامین فر، بقیه بازیگران فیلم با اینکه چهره‌های نسبتا مطرحی در سینما هستند، بازی بدی از خود ارائه می‌دهند. حمیدرضا آذرنگ در این بین مصنوعی‌ترین بازی خود را از یک پدر عصبانی نشان می‌دهد و شقایق فراهانی هم با اینکه نسبتا در نقش خود فرو رفته اما گریم بد و از آن بدتر، همان فیلمنامه ضعیف در پرداخت کاراکتر او باعث شده تا بازی‌اش بد به چشم بیاید.بازهم باید تکرار کنم که پاشنه آشیل فیلم دو کارگردان مذکور، فیلمنامه آن است و این دو تن که حالا خبر از نوشتن و ساخت فیلم دیگر خود با نام «هفت و نیم» را داده‌اند، به نظرم بهتر است در امر فیلمنامه با شخص حاذقي مشاوره بگیرند تا تکرار این فاجعه را نظاره‌گر نباشیم. فیلم «چهل و هفت» می‌توانست اثر خوبی باشد؛ چرا که هسته اصلی قصه و ماجرا به درد سینمای ایران و جامعه خشونت‌زده می‌خورد ولی پرداخت ضعیف آن چه در مبحث فنی (تدوین‌های فیلم، کلاس درس چگونه فیلم را بد تدوین کنیم، هستند) و چه در مباحث دیگر باعث سقوط آن شده است.