جستجو در سایت

1397/02/04 00:00

کمدی حماقت می‌خواهد؟

کمدی حماقت می‌خواهد؟

مارمووز

فیلم بدون حاشیه و آرام کمال تبریزی، با یک تیزر یک دقیقه‌ای از حامد بهداد در پس‌زمینه‌ای از دیوار مجلس شورای اسلامی باعث شد تا هواداران سینمایش بار دیگر وسوسه‌ای چون تماشای مارمولک در جشنواره فیلم فجر را تجربه کنند، البته اینبار در جشنوار جهانی فیلم فجر.

مارمووز بیش از هرچیز نام کمال‌تبریزی و فیلمهای موفق گذشته‌ی دورش را یدک می‌کشد.فضای کمدی حاکم بر حرفهای سیاسی که نمونه خوبش همان مارمولک سالهای پیش است، اینبار در مارموز و با حوادث روز ترکیب می‌شود، لحن آیدین سیار سریع برای بیان اتفاقات و روایت اصلی، بیش از آنکه درگیر حوادثت کند، ژورنالیستی و در اغلب موارد شعاری از آب در می‌آید، لحنی که در مارمولک به قلم پیمان قاسمخانی بسیار صمیمی‌تر و نزدیکتر به مخاطب همراهت می‌کرد.استفاده از تکه کلامهای رایج در کلیپ‌های موبایلی این روزها و تصویرسازی‌های نخ‌نماشده‌ از بزرگان حکومتی، بعد از نیمه‌ی فیلم خندیدن را به لبخندی لحظه‌ای خلاصه می‌کند. تاثیرگذاری شخصیت بهداد با اصالتی که به هیچ عنوان تعریف نمی‌شود، آنقدر کم است که در اندازه‌ی یک برنامه کمدی تلویزیونی باقی‌می‌ماند.

وسوسه‌ی تکرار موفقیت فیلم‌های پیشین، گریبان کمال تبریزی را هم گرفته، آنقدر که وقتی صدای بمرانی روی تیتراژ پخش می‌شود، مارمولک و رضای قهرمانش به خاطرت می‌آید و می‌ماند.

قیاس فیلم مارمووز با دیگر آثار کارگردان برای جذاب یا غیر جذاب بودنش، اصولا راه حلی درستی نیست، اما مارمووز فیلمی‌ست که کارگردان با سابقه‌اش به سینما می‌کشاندت و اجتناب از این قیاس کار راحتی نیست.

فیلم می‌خنداندت، دست می‌زنی و یاد خیلی از لحظه‌های نزدیک روزگارت می‌افتی، اما چراغ‌ها که روشن می‌شود جز این جمله« که تمام مدت به خودمان می‌خندیدیم.» توی ذهنت نمی‌آید. 

فیلم معترض است و اعتراضش را با حماقت مردمی همراه می‌کند که خودت هم از آنهایی، و همین نگاه می‌رنجاندت،از این همه ندانم‌ها و حماقت‌ها.... خودت را قانع می‌کنی که خواستگاه کمدی تنها راه نجات بیان این حرف‌هاست و این سوال که برای داشتن روایتی کمدی، حماقت لازم است؟