" همه هرروز منتظر معجزه ان"
ابر بارانش گرفته روایت گر برهه ای کوتاه از زندگی و چالش های یک پرستار موفق با شخصیتی منحصر به فرد است. این پرستار در مواجهه با هر بیمار دچار چالشی میشود که سعی در همدردی و حل مشکل بیماران و برطرف کردن این چالش ها دارد! و نکته جالب برخورد با بیمارانیست که این زن تشخیص میدهد رفتنشان به آن دنیا بهتر از ماندنشان در این دنیا با این وضعیت است و به این خاطر آنها را خلاص میکند و ضعف فیلم نامه در همین لحظات است.!
داستان اصلی فیلم که بسیار هم دیر آغاز میشود، جاییست که این زن برای نگهداری از یک پیرمرد که دچار مرگ مغزی شده و دکتر، مدت زنده ماندنش را یک هفته تخمین زده است ،به خواسته همان دکتر و خانواده مریض برای نگهداری و برگرداندن مریض به زندگی راهی یک سفر یک هفته ای به شمال میشود. سعی این زن برای بیان واقعیت به خانواده امیدوار مریض و بعد از آن تغییر دیدگاه زن و پیداشدن روزنه امید و تلاش او برای برگرداندن بیمار به زندگی صحنه های جالبی را رقم میزند. این فیلم پایان بسیار خوبی دارد.و معجزه را به نحوی دیگر نشان میدهد. طراحی صحنه و رنگ ها و قاب ها در این فیلم بسیار چشم نواز است و با موضوع و حال و هوای فیلم هماهنگ است.
بازیگر نقش اول فیلم شخصیتی شبیه به لیلا حاتمی در فیلم شیدا دارد اما نتوانسته آن هم حسی را به عنوان یک پرستار در مخاطب ایجاد کند.
بازیگر نوجوان فیلم که نوه بیمار میشود بازی ساده و روانی دارد.
به طور کلی این فیلم ارزش دیدن را دارد حتی اگر بعد از فیلم سوال هایی که از فیلم نامه داریم ولمان نکند...!