جستجو در سایت

1396/08/16 00:00

نمیذارم خرابش کنی!

نمیذارم خرابش کنی!

 

وقتی به تماشای فیلم یک کارگردان اولی می‌روی  باید انتظار هرچیزی را داشته باشی. اینکه با یک فیلم ضعیف رو به رو شوی یا  یک فیلم خوب ببینی. البته در این چند ساله حداقل با جنبه دوم بیشتر روبرو  بوده‌ایم و از آنجا که جوانان فیلم اولی شاید چندین سال بر روی فیلم اولشان طرح و ایده می‌ریزند و با وسواس زیادی تا زمان شروع به کار روی آن چکش کاری انجام می-دهند، معمولا آثار قابل قبولی برای کار اولشان بر جای می‌گذارند.

از همان صحنه اولی که ایتالیا ایتالیا روی پرده می‌رود این موضوع حس می‌شود که واقعا صباغ زاده جوان برای ساخت فیلم و خلق صحنه‌های  فیلم زمان زیادی صرف کرده است. فیلم شروع خوبی دارد؛ یک اثر متفاوت و با  حال و هوایی نو حداقل از آنچه این روزها در سینمای ایران می‌بینیم. ریتم روان و روایت ساده و در عین حال متفاوت ابتدای فیلم نوید یک فیلم خوب می‌تواند باشد. بیست دقیقه اول فیلم خیلی خوب و رویایی آغاز می‌شود. کلیپ آواهای ایتالیایی در این مدت از فیلم خیلی خوب هماهنگ شده است و مخاطب را به ادامه داستان مجذوب می‌کند.

 

فیلم داستان جوانی را روایت می‌کند که عاشق ایتالیاست و سودای اقامت در ایتالیا را در سر می‌پروراند اما یک آشنایی همه برنامه‌های او را به هم می‌ریزد.  نویسندگی و کارگردانی ایتالیا ایتالیا توسط کاوه صباغ زاده انجام شده و  تهیه کنندگی آن را نیز مهدی صباغ زاده کارگردان با سابقه سینما و پدر کاوه  برعهده داشته است. بازی خوب سارا بهرامی در فیلم قابل چشم پوشی نیست. فرصتِ داشتن ری‌اکشن  های متفاوت برای شخصیت برفاب به بهرامی کمک کرده تا بتواند هنر بازیگری  خود را به رخ مخاطب بکشاند. حامد کمیلی نیز بازی خوبی از خود به نمایش  گذاشته است.

ایتالیا ایتالیا گریزی به خاطرات بچه‌های دهه شصتی می‌زند. از خاموشی‌های زمان بمباران جنگ گرفته که نقطه عطف داستان را در این قالب روایت می‌کند تا خاطره بازی با فیلم هامون مهرجویی که خیلی‌ها با آن خاطره دارند. زوج فیلم هم از عاشقان هامون‌اند و خودشان را معادل حمید و مهشید هامون می‌گیرند. همان ژست‌های روشنفکری هم در رفتارشان دیده می‌شود  که عنوان کتاب از محتوای آن برایشان مهمتر است و مثلا برفاب تنها با دیدن  تیتر کتاب آن را می خرد. نادر هم در مقاطعی از فیلم توهم های هامونی می‌زند و با رقیب فرضی اش به مبارزه می‌پردازد. خوشبختانه البته اینجا خبری از عرفان علی جونی و گل ارکیده نیست و فیلم هم با دریا تمام نمی‌شود و در همان سطح خاطره بازی باقی می‌ماند.

فیلم در نماآواهایی که دارد احتمالا به فیلم‌های ایتالیایی ارجاع بدهد که مخاطب با آن‌ها آشنایی چندانی ندارد اما این اصلا مهم نیست و این قسمت از فیلم به خوبی در دل تماشاگر می‌نشیند. اما هرچه از فیلم جلوتر می رویم ریتم فیلم می‌افتد و دیگر این نماواها هم کارگر نمی‌افتد. قصه‌ای که فیلم در دل آن می‌افتد کم کم به سمت همان روزمرگی‌های اخیر سینما می‌رود. حالا دیگر آن مولفه جذاب و فضای فانتزی کار به حاشیه می‌رود و این مسئله باعث می شود تا وقتی در انتها به فیلم نگاه می‌کنی یک فیلم یکدستی را تصور نمیکنی. همان صحنه های جذاب تبدیل می‌شود به چند ویدیو کلیپ زیبا که از دنیای شخصی کارگردان منشاء می‌گیرد و کمی خاطره بازی های شخصی!

 

خیانت وصله نچسب این فیلم است. هرچند به خوبی روابط باز برخی از اهالی هنر  را به تصویر کشیده اما به هیج وجه به داستان فیلم نزدیک هم نیست و فقط می‌تواند حربه‌ای  باشد تا برفاب برای تحریک نادر از آن بهره گیرد تا او را در عملی کردن  تصمیم نهاییش همراه سازد. حال و هوای زوج ایتالیا ایتالیا شاید برون داد  این روزهای سلبریتی‌های سینمای ما باشد که یک روز عاشق و روز دیگری فارغ می‌شوند.

مسئله اصلی فیلم که نه ایتالیا رفتن است و نه بررسی مشکلات پیش روی یک کارگردان فیلم اولی است به خوبی در داستان پرداخته نشده و لابه‌لای موضوعات اینچنینی گم می‌شود. سردمزاجی و بستر گریزی برفاب بعد از فوت جنین‌اش او را به انسانی کاملا متفاوت از قبل بدل ساخته که تا پایان هم بر سر این موضوع دیالوگی با نادر بر قرار نمی‌کند و نادر هم تلاشی برای برقراری این دیالوگ ندارد. مشکل فیلم دقیقا همین جاست که با شروعی فانتزی می‌خواهد چند موضوع جدی و چالشی را همزمان جلو ببرد و همین می‌شود که در آخر فیلم هیچ کدام از بحث‌ها به سرانجامی نمی‌رسد و عقیم می‌ماند. 

ایتالیا ایتالیا یک فیلم خوش ساخت از کارگردانی فیلم اولی است که متاسفانه  ریتم خوب خودش را نمی تواند تا پایان ادامه دهد. در پایان بندی فیلم نیز  صباغ زاده هم نادر و هم مخاطب را غافلگیر می کند و این جاست که مخاطب حق  دارد مثل دیالوگ نادر به برفاب، این بار به صباغ زاده بگوید نمیذارم خرابش  کنی!


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط