تلاش برای پیداکردن زندگی هوشمند

ترجمه اختصاصی سلام سینما
دنیای سینمایی مارول که در چند سال اخیر در به روی صحنه بردن فیلم هایی که در آن کاراکترهای دنیای کمیک با هم تیم شده بودند بسیار موفق بوده و اکنون به این نتیجه رسیده که زمان خوبی برای بازگشت «مردان سیاه پوش» به روی پرده های سینما است. «اف.گری گری» کارگردان فیلم «مردان سیاه پوش : بین المللی» سراغ شخصیت های فیلم «ثور» رفته و آنها دوباره با هم متحد کرده است. در این فیلم «کریس همسورث» و «تسا تامپسون» نقش دو کله شق را بازی می کنند که یکی بسیار خوشبین و دیگری یک الکلی است. رابطه ی مبارزه گونه آنها با برند پلیسی-رفاقتی مردان سیاه پوش بسیار جور در می آید.
«مردان سیاه پوش بین المللی» در ایجاد دوباره ی درخشش همسورث و تامپسون در فیلم «ثور» ، یا حتی بازسازی نقش آفرینی پویای زوج قبلی این دنباله سینمایی یعنی «ویل اسمیت» و «تامی لی جونز» شکست خورده اند. تامپسون نقش «مامور ام» را ایفا می کند که یک تازه کار در MiB است که برای جاسوسی سیاسی خود را وارد تیم حفاظت از «شاهزاده وانگس» به سرپرستی «مامور اچ»(کریس همسورث) می کند. مامور اچ پس از نبرد دیوانه وار اخیر همراه با «های تی»(لیام نیسون) که منجر به شکست سنگینی برای آنها شد ، دچار تمایل شدیدی به عیش و نوش شده است. او دوران درمان را می گذراند و به همین سبب موفق به کشف تهدید های اطرافش نمی شود و همین مسئله باعث به قتل رسیده وانگس می شود. شاهزاده در آخرین لحظات زندگی اش ، جسمی کریستالی را به مامور ام می سپارد تا از آن مراقبت کند. این جسمی است که آدم فضایی های بدذات برای بدست آوردنش به زمین حمله خواهند کرد.
طبق معمول فیلم های دنباله ی مردان سیاه پوش ، جسمی مرموز وجود دارد که به کاراکترهای فیلم انگیزه ای برای مبارزه می دهد و سفر آنها به هر قسمت ناشناخته ای دنیا مصادف با وجود آدم فضایی های عجیب و غریب است و هر بازار و محلی ، نمایی از تکنولوژی های فوق پیشرفته است. پشت دیوار یک سمساری در مراکش ، مامور اچ و مامور ام سکونتگاهی از آدم فضایی های بسیار کوچک پیدا می کنند و یک از آنان (کمیل نانجیانی) را به خدمت می گیرند تا به آنها در محافظت از جسم کریستالی کمک کند. مامور ام اسم او را «پاونی» گذاشته و او را در جیب پیراهنش نگه می دارد.
دو فضایی شیطان صفت(لری و لورنت بورژوا) که به هیولاهای دودی تبدیل شده اند و مردم را ذوب می کنند ، شروع به تعقیب مامور اچ ، مامور ام و «پاونی» از لندن تا مراکش ، از ساهارا تا ناپل و از آنجا تا پاریس می کنند و به همین دلیل نام این گروه سه نفره «بین المللی» گذاشته شده است. البته مشکل اینجاست آنقدر سکانس های کامپیوتری در فیلم زیاد است که هرگز این سفرهای طولانی خود را نشان نمی دهند. مامور ام بسیار باانگیزه و باهوش است و مامور ام تنبل و خوش گذران است اما این کیفیت های متضاد به تعارض شخصیت ها نمی انجامد و باعث می شود که همچنان منتظر توسعه ی رابطه ی کاراکترها بمانیم. این رابطه ممکن است رمانتیک یا هر گونه رابطه ی دیگری باشد. در ابتدای فیلم زوج این دو کاراکتر با یکدیگر همخوانی دارند. مامور اچ کهنه کار که بسیار فردگرا است پس از شکست آخرش اجازه می دهد تا مامور ام تازه کار و بسیار باانگیزه پس از فقط چهار ثانیه تملق و چاپلوسی به تیم او بپیوندد.
از آن سکانس به بعد چیزی برای ارائه در این دو کاراکتر وجود ندارد و افعال آنها به شکل اسف باری خواب آور می شوند. مامور ام ابتدا مجذوب مامور اچ می شود زیرا او از خوشتیپی همسورث برخوردار است اما «مردان سیاه پوش : بین المللی» هرگز درگیر لحن جنسی نمی شود و هیچ تلاشی در راستای استفاده جنسی از طرح پلیسی-رفاقتی فیلم با حضور این دو کاراکتر که دارای جنسیت متفاوت هستند ، ندارد. فیلم کاریزمای موجود در کاراکترهای اصلی را حیف و میل می کند و یکی از دلایل آن ، رژه ی بی اندازه ی شخصیت های کامپیوتری در فیلم است.
سرعت فیلم نیز یکی دیگر از دلایل از بین رفتن سرمایه گذاری داستان روی کاراکترهای اصلی است. در برداشت های ابتدایی بنظر می رسد فیلم بسیار کند پیش می رود اما پس به یکباره تبدیل به یک فیلم بهم ریخته ی پر سرعت می شود و به سختی به مخاطبان کاراکترهایش اجازه نفس کشیدن می دهد. تعقیب و گریز مامور ام و مامور اچ در صحرای ساهارا با یک موتور سیکلت خراب یکی از معدود سکانس های فیلم است که نقطه ی اوج خوبی را با سرعت فیلم ایجاد می کند ولی این تنها قطعه از قطعات گمشده ی پازل این فیلم است.
منبع : Slant
مترجم : وحید فیض خواه