تکراری جدید

اشتباه نکنید.1917 نه تنها فیلم بدی نیست،بلکه خیلی هم خوب است.این فیلم از لحاظ تکنیکی حتی یک دستاورد هم به حساب می آید.مشکل اساسی اینجاست که پیام های فیلم را در تمام آثار جنگی ماقبلش را هم می توان دید.از جمله آن ها می شود به فیلم نجات سرباز رایان اسپیلبرگ اشاره کرد.1917 از همه نظر نسبت به ساخته اسپیلبرگ سرتر است.اما همانطور که گفتم پیام های فیلم شدیدا تکراری است.مندس حتی در فیلمنامه،تلاش نکرده که این پیام ها را به شیوه ای متفاوت بیان کند.باز هم همان چیز های همیشگی:جنگ چیز بدی است.جنگ ویران کننده است.نباید با هم بجنگیم و از این دست حرف ها.حتی فیلم در پایانبندی اش هم نمی تواند هوشمندانه عمل کند و می بینیم که کاراکتر اصلی فیلم به عقب نشینی و نجنگیدن به رستگاری می رسند.در حالی که دیگر کاراکتر فیلم،که تمایل زیادی برای جنگیدن داشت،با جنگیدن کشته می شود.این پیام ها بدون کوچک ترین هوشمندی بیان شده.به گونه ای که مندس فکر کرده با عده ای بچه مدرسه ای طرف است.خدا رو شاکریم که اعضای آکادمی ثابت کردند که عقلشان از بچه مدرسه ای ها بیشتر است.
این که مندس فیلمش را به گونه ای ساخته که برای تمامی مخاطبانش قابل درک باشد اشکالی ندارد.مشکل درجه سنی فیلم است.وقتی درجه سنی فیلم R است،یعنی مخاطب فیلم بزرگسال است.یعنی آقای مندس،شما می توانی پیامت را فرامتنی تر از اینچه که هست برسانی.باز هم ساده سازی اشکالی ندارد.ولی فیلم حتی در روایتش هم بسیار شبیه سرباز رایان اسپیلبرگ است.در هر دو فیلم،کاراکتر های ما به دنبال فرد یا گروهی راهی سفر می شوند.در هر دو فیلم یکی از کاراکتر های اصلی فیلم کشته می شود.حتی پایانبندی هایشان کاملا مانند هم است.این موضوع واقعا توی ذوق می زند.
البته که این ایرادات،دلیلی بر ضعیف بودن فیلم مندس نیست.تمام فیلم یک برداشت است.بدون هیچ کاتی.بله درست شنیدید.صفر کات.مندس در زیرکانه ترین حالت،تصمیم گرفت فیلمش را به صورت سکانس پلان فیلمبرداری کند و یک بار دیگر ثابت کند که یک کارگردان چقدر توانایی از بین بردن تمامی ایرادات فیلمنامه،اعم از شخصیت پردازی را دارد.ریتم دوست داشتنی فیلمبرداری اثر فوق العاده است.دوربین همواره دنبال کننده یک نفر نیست.اما خوشبختانه به لطف تجربه بالای مندس،توانسته ما را با تمام کاراکتر هایش همراه سازد.قطعا تمام جوایزی که فیلم در اسمار به دست آورد،حقش بود.البته گفتنش سخت است.ولی مندس حتی می توانست جایزه بهترین کارگردانی را هم دریافت کند.به هر حال اتفاقیست که افتاده.بگذریم.
فیلمبرداری اثر شگفت انگیز است.1917 برای تعلیق زایی اصلا دست به دامن دوربین روی دست نمی شود.فضای فیلم رعب آور است.روشنایی اندک فیلم بسیار هوشمندانه است.متاسفانه فیلم از مفاهیم استعاری استفاده زیادی نمی برد و همین می شود که تا اتفاقی می افتد بلافاصله دستش را رو می کند.مثلا همین هوای تیره و نور اندک که اشاره ای به امید دارد،بار ها و بار ها عملا در طول فیلم مطرح می شود.مندس تمام شعبده هایش را برای مخاطبش رو می کند که هر چند آن هم لذت بخش است،ولی از لذت اصلی اش می کاهد.برای مثال فرض کنید که نولان در طول فیلم دانکرک،بار ها از زبان کاراکتر هایش بیان می کرد که:انسان موجود کثیفیست.مسلما لذت پیدا کردنش را نداشت.مندس اما این کار را نمی کند و سعی دارد بیش از آنکه ذهن مخاطبش را درگیر داستان و شخصیت هایش کند،مبهوت تصویر سازی های خیره کننده اش کند که عملش کاملا قابل درک است.هر چند که در طول فیلم،هیچ نبرد بزرگی مشاهده نمی شود که البت اصلا ایرادی برای فیلم محسوب نمی شود.
در بخش موسیقی اگرچه فیلم بی نظیر نیست،ولی موسیقی قابل قبولی دارد.ریتم موسیقی در برخی اوقات در تضاد با سکانس ها است.مثلا سکانس شب،به جای ایجاد ترس،حس حماسی در مخاطب ایجاد می کند.ولی در مجموع نمره قبولی می گیرد.
در نهایت 1917 هر چند فیلم خوبیست،ولی تکراری است.به جز سبک فیلمبرداری(که خیره کننده است)هیچ چیز جدیدی برای مخاطبش ندارد.اگر دلتان یک فیلم جنگی جمع و جور می خواهد 1917 را از دست ندهید.