وقتی کاهانی عصبانی ست!
وقتی کاهانی عصبانی است!
با «آدم» شروع شد، سینمای متفاوت کاهانی برای من، ولذتش ادامه پیدا کرد با «بیست»، «هیچ» و در بیخود و بیجهت کامل شد. سینمای مینیمال و جذاب کارگردانی که سیر تحولش را میتوان با افزایش جسارتش کنارهم قرار داد.
و خانم یایا... فیلم جدید کاهانی که بعد از حواشی پرسروصدای آخرین ساختهاش اکران شده، آن هم گویا به اصرار تهیه کننده و بدون رضایت کامل کارگردان. اکرانی که با تبلیغاتی به مثابه چلوکباب، استیک جلویت میگذارد.برای مخاطب امروز سینما که شاید فیلمها را برای ازبین بردن رخوت زندگی واساسا به عنوان تفریح دنبال میکند، تبلیغات پر رنگ و لعاب و بازیگران شناخته شده در حوزه کمدی این سالها بهانه خوبی ست برای تماشای فیلم.
اما روی صندلیات که مینشینی و فیلم از ۱۰دقیقه میگذرد خوشبختانه با همان سینمای آشنای کاهانی طرفی، خبری از بداهههای سالوادور وار عطاران واداهای مضحک فرخنژاد گشت ارشاد نیست. با خیال راحت میتوانی مطمئن باشی که از یک کمدی سخیف بی مزه خبری نیست. مجبور نیستی عطاران را با میمیکهای تکراری تا پایان تحمل کنی. و کاش فیلم روی قواعدش میماند و رها نمی شد.درست بعد از یک سوم ابتدایی فیلم روایت به سمت جذابیتهای عام میرود: رابطه زن و مرد با ممنوعیتهای سینمای ایران!! حضور عظیم-امین حیایی- دیگر تیر خلاص فیلم است، تعقیب و گریز نخ نماشدهی سینمای کلاسیک آمریکا در دهههای دور وباجگیری و غیره.
کاش فیلم با بالشی که از پنجره بیرون افتاد و یایایی که با جذابیتهای بصریاش ترسناک مینمود و نگاه خیره دو مرد ایرانی که شاید نماد همه ما هستند ادامه پیدا میکرد.
حرفهای کارگردان در حوزه نداشتههایمان و فرهنگی که روزبه روز بیشتر از دست میرود درگیر خشمش از سینمای ایران میشود و اینحاست که وقتی کاهانی عصبانی است فیلم گستاخانهاش تبدیل به سینمای دم دستی این روزهای ایران و با تبلیغات عوام فریبانهاش میشود.
یایا همان زبان ساده و تلخ کاهانی را با کمدی خاص خودش که بیشتر گروتسک مینماید، تنها یدک میکشد.
مدیمهای دوربین و فرار به عمد از نماهای لانگ شات به مرور مفهومش را با شیرینکاریهای جنسی از دست میدهد و متاسفانه پایان بندی عالی فیلم برای تماشاگر چیزی جز پوزخند نمیآورد.
پانوشت: با تمام آنچه گفته شد هنوز کاهانی وسینمایش برایم قابل احترام و البته قابل دفاع هستند.
پانوشت۲: «خانم یایا» یک فیلم کاملا جدی است!