اندک یادداشتی در باب سریال زخم کاری

زخم کاری با همه ایرادات ریز و درشتش اثر قابل بحثی در کارنامه مهدویان محسوب می شود اثری که اقتباسی از دو قلم قدرتمند شکسپیر و محمود حسین زاد می باشد. درست در همین جاست که مخاطب متوجه می شود که قرار است با یک اثر اقتباسی مواجه شود. و اگر مخاطب با یک شناخت نسبتا متوسطی از منابع اقتباسی اثر؛ برود سراغ اثر؛که دِگر می تواند تفاوت و نقص های اثر اقتباس شده از منابع اش را به خوبی تشخیص دهد. اگر هم که مخاطب هیچ شناختی از منابع اقتباس نداشته باشد می بایستی اثر اقتباس شده نیازمندی چندانی به منابعش نداشته باشد و بتواند جدا از دایره روایت نوشتاری منابع روایت بصری قابل درکی را برای هر دو گروه از مخاطبانش ایجاد کند حال با همین توضیح در همان ابتدای بحث می بایستی گفت که زخم کاری متاسفانه بیشترین نیازمندی را در رمان « بیست زخم کاری » محمود حسینی زاد جستجو می کند و اساساَ ربط چندانی به تراژدی مکبث ندارد.
روایت زخم کاری به گونه ای است که می توانست بهتر از اینها بدون ذکر عنوان « با نگاهی به تراژدی مکبث » تمام توانش تبدیل یک رمان صَد صفحه ای بر یک سریال هزار دقیقه ای کند اما متاسفانه سریال نه بر قلم شکسپیر متکی است نه چندان می تواند رمان بیست زخم کاری را با لحن جنایی درهم بیامیزد و از این حیث بر سر دو راهی دست و پا می زند و سرانجام هم هیچ راهی را بر نمی گزیند.
اما از اینها که بگذریم زخم کاری همچنان می تواند روند آسیب شناسی و ساخت و پرداخت بر وجوه پنهان اَمیال سرکش آدمی را خوب روایت کند. زخم کاری برای مخاطبانش یک شخصیت بَد من تمام منفوری با نام « مالک » را می سازد و قسمت به قسمت بر زندگی حیوانی و جنایت آمیز او سر وشکل می بخشد در این میان مهدویان شخصی به نا « سمیرا » را همسر و همدست مالک قرار می دهد و اساسا به طرز بی رحمانه ای بر زندگی سمیرا با بازی درخشان « رعنا آزادی ور » جنون می بخشد این ساختار خود به قدری مقتدرانه و سرمایه دارانه و ایضا تمام جنایت آمیزانه سر و شکل می گیرد که زهر بشدت هولناکی را در درون روان مخاطبان تولید می کند همین ساختار بنظرم درون مایه اصلی زخم کاری ست. مهدویان با طراحی و رنگ بخشیدن به این ساختار هم می تواند تقابل های خوبی درون ساختار نظم بخشیده اش ایجاد کند و هم می تواند این ساختار را که ابتدا با مالک و سمیرا شروع می شود و در آخر بسیار هوشمندانه به مثلثی تبدیل می شود که کیمیا ضلع سوم این مثلث است در تقابل با خانواده ی پر جمعیت ریز آبادی ها قرار دهد و هم می تواند درون ساختار اولش آشوب و شک و تقابل ایجاد کند ( سمیرا نسبت به مالک و برعکس ) این بنظرم بشدت در سریال بیشتر از وجوه دیگر قابل حس است.
از نظم ساختار های تشکیل شده که بگذریم مهدویان درون هر کدام از این ساختار ها سوالاتی کاملا قابل مشهود طرح می کند و پاسخ و ارزیابی سوال را در آخر روایت؛ بر عهده مخاطبش می گذارد. زنده باد سرمایه داری و قدرت؛ یا مرگ بر سرمایه داری و قدرت، اساسا جز آن سوال هایی ست که مهدویان هر کدام را با توجه به شناخت خوبی که از هر کدام ساختار های تشکیل شده برای مخاطب ارائه داده است درون ساختارها پنهان می کند که مخاطب خودش می بایستی با روند جلو رفتن داستان به کشف وجوه سوالات و در آخر روایت هم خود به تنهایی بتواند پاسخی قانع کننده ای از هر سوال را برای خود دست و پا کند این جزئی از آن موارد هایی ست که بنظرم باید خسته نباشید گفتن ابتدا بر مهدویان و سپس به بقیه عوامل اثر....
آیا هر چه زندگی آدمی رو به پیشرفت و ثروت به پیش برود آرامش می تواند به زندگی آدمی بازگردد؟ / آیا پس از مرتکب هزاران اعمال کثیف و غیر انسانی برای تصاحب ثروتی احیانا هنگفت؛ طَمَع آدمی به پایان می رسد؟ براستی شرافت و خانواده در کجای این داستان قرار دارد؟!
پاسخ تمامی سوالات اساسی فوق تمام ازخم کاری ست... زخمی که عشق به ثروت و تصاحب قدرت و برقراری « نظام ارباب - رعیتی » بر زندگی شخصی, خانوادگی، زناشویی تک به تک شخصیت های منفور و غیر منفور زده می شود و هر ثانیه به ثانیه تخم کینه و عشق به انتقام بشدت حیوانی و بی رحمانه درون اَمیال انسان بارورتر می شود و در نهایت باعث می شود آدمی سرش را بر اَمیال بشدت « مشمئز کننده » و کثیف فرود بیاورد و چشمانش را بر همه چیز و همه کس ببندد آیا یک چنین زندگی ای ارزش زیست را دارد؟ اگر دارد به چه قیمتی؟!
در کل زخم کاری اثری ست که اَمیال آدمی را مقابلش به رخ می کشد و از بشر فرصت فکر کردن « اصولی و انسانی » را سلب می کند. زخم کاری مواجهه انسان امروزی با ذات و ماهیتش است که مهدویان انصافا خوب توانسته است از عهده روایت عجیب و غریب و از قضای روزگار غیر انسانی سریال اش بر بیاید.
زخم کاری با وجود ایراداتی که اساسا در فیلمنامه دارد اما باز هم تلنگری اساسی و حیرت آوری ست که بشر امروزی از آن می خورد! و هر چه که تلنگر بیشتری می خورد بیشتر و بیشتر فطرت حیوانی و کثیف پیدا می کند.
زخم کاری مواجهه ای عمیق دردناک از انسان های عاشق و تشنه ی به قدرت رسیدن است که چگونه تمامیت زندگی و خویشتن شان را در راه همان قدرت حال بهم زن فدا می کنند زخم کاری ارزش بحث دارد و می بایستی آن را دید تا روند « رسوخ » گذاری اش در درون کالبد آدمی تکمیل شود.