دِماگوژی خائن
دِماگوژی خائن
گشت 3 ساخته سعید سهیلی عوام فریبانه و سرشار از شعارهای پوچ است. مردم در سینمای ایران خیلی دوست دارند درباره حجاب و مسئله زن در جامعه کمدی ساخته شود؛ که اگر کمدی انتقادی باشد که چه بهتر. شروع «گشت ارشاد» بسیار نادر و جذاب بود. فیلمی که بر اساس نیازهای جامعه ساخته شد، نیاز به انتقاد از فضای اجبار و الزام. اما در ادامه سه گانه سهیلی دچار فروپاشی آرمان شد. آرمانی که تحت تاثیر فروش بالا و تبلیغات قرار گرفت. در واقع طمع اجازه نشر باور و اندیشه را نداد. همان طور که در «گشت 3» می بینیم و این امر هیچ نیازی به واکاوی سینمایی ندارد، تبلیغات برندهای مختلف و همچنین شعارهایی که نخ نما شده اند و کاربرد دراماتیکشان را از دست داده اند، باعث شده فیلم به یک اثر واپسگرایانه که سعی در عوام فریبی جهت کسب سود بیشتر دارد تبدیل شود.
*جسارت ما را ببخشید
در تیتر این مطلب از کلمه دِماگوژی استفاده کردم که به معنای عوام فریبی است. فیلم دغدغه سینمایی ندارد. به این معنا که چارچوب داستانی که روایت می کند ابدا فیلمنامه نساخته، خیلی سطحی با یک انیمیشن دلیل عدم حضور شخصیت «حاجی» را با جورج کلونی و کیم کارداشیان توجیه می کند. خیلی سطحی از کنار سفر اعضای گشت ارشاد می گذرد. می خواهد اتفاق ایجاد کند. آن هم با پیکان فود، اما تکرار شاخصه های خود اجازه این کار را نمی دهد. هرچند که من به شخصه گریم میر طاهر مظلومی با گرایش به هاردی را دوست داشتم اما این گریم یادآوری خوبی برای پیشینه این شخصیت نیست. نام بهنام بانی هم که پیکان است هیچ حس نوستالژیکی برای مخاطب ایجاد نمی نکند. البته که به نظر می رسد سرمایه گذار فیلم بانی بوده چون در سکانس های مختلف فیلم موسیقی او سوار بر موج است. سکانس پایانی هم که حسن و عطا موفق به نجات جان حاضرین در کنسرت پیکان می شوند خیلی بد است. حضور امیر جعفری نتوانسته جای فرخ نژاد را بگیرد. از این جهت که او درونیت بیشتری نسبت به شعارهای حزب اللهی دارد. با تمام وجود بازی می کند. میزان گنگستری فعلی شخصیت فرخ نژاد به خودی خود بالا است و نبود او شدیدا حس می شود؛ فیلم هیچ افت و خیزی ندارد. برون گرایی جعفری و تکرار شعارهایی که پیش از این دست به دست در فضای مجازی چرخیده است نشان می دهد مولف سعی دارد اثری تولید کند که کاملا خنثی است.
*جنجال
به نظر می رسد حواشی ای که برای این فیلم برپا شده تنها برای فروش بیشتر و نه عمق آن است. فیلم از نظر من هیچ مشخصه تکان دهنده ای ندارد و تنها حسن آن صدای بانی است که به عنوان یک شنونده دوست دارد موسیقی پاپ توانستم تا انتها آن را دنبال کنم. در واقع «گشت 3» خائن به ذات خود است. ذاتی که برای ساختن آمده بود. او مانند فیلم اول ده نمکی «اخراجی ها» حرف های تازه ای از اندیشه پایه جامعه زد اما باز هم مانند او دست و پای خود را برای ادامه راه گم کرد. واقعا نمی توانم بیشتر از این درباره فیلم بنویسم. اما باید این نکته را یادآور شوم که به نظر من جنس زن در یک جامعه تنها عنصری است که می تواند فرهنگ و ریشه تمدن را تقویت کند. این فیلم از این جنسیت بسیار بد می گوید.
نویسنده علی رفیعی وردنجانی