غافلگیری دیگر ...

در وهله نخست معتقدم اگر شهرام مکری فیلمساز نمی شد قطعا او می توانست یک ریاضیدان باشد آدمی که ربط به طرح یا حل فرمول داشته باشد یا یک دانشمند که بتواند چیزی اختراع کند اما خب او وارد سینما شده و تا کنون توانسته دانستگی های خودش را از آنچه که از سینما آموخته به تصویر تبدیل کند همچنان معتقدم ذهنیت و افکار پیچیده مکری در زمینه فیلمنامه نویسی قدرت عجیبی دارد با اینکه هیچ وقت نتوانستم فیلم هجوم او را دوست داشته باشم اما ماهی و گربه و قبل تر آن وقتی دو فیلم کوتاه او را یعنی طوفان سنجاقک یا محدوده دایره را اوایل دهه هشتاد در جشنواره فیلم کوتاه دیدم شگفت زده شدم این شگفت زدگی تا ماهی و گربه ادامه داشت اما در هجوم به دلیل تاکید مکری در فرم و پیدایش محتوا از پس آن باعث عدم رضایتم بود اما حالا با دیدن جنایت بی دقت می توانم اقرار کنم دوباره شگفت زده شدم، اما نه در زمان نمایش فیلم بلکه بعد از دوساعت و بیست دقیقه که فیلم را دیدم توانستم به ابعاد و گستردگی آن فکر کنم و علت و معلول و ریشه های آن را در ذهنم پدیدار کنم ، معتقدم مکری هم همین را می خواهد او با فیلمسازی اش مخاطب را وارد جریان های سیال ذهنی می کند ، این را بگویم که همچنان فیلم های مکری برای مخاطب عام می تواند آزار دهنده باشد چرا که اساسا مخاطبان سینمای او صفر و صدی هستند و هیچ حد وسطی وجود ندارد، در چنین اوضاعی که سینمای ایران هر روز صد گام به عقب تر برمی گردد همچنان مخاطب عام سینما نمی تواند با آثار او زلف گره بزند اما جنایت بی دقت با عناصر خاص مکری شکل گرفته و اینجا می توانیم آن را به یک بلوغ تشبیه کنیم بله مکری در سینمای خودش به بلوغ رسیده است او می تواند با چیدمان درست و استاندارد مخاطبش را در عوالم ذهنی رها کند و برایش طوری قصه گویی و کارگردانی کند که انگار مخاطب یکی از شخصیت های فیلم است مکری دیوانه وار (به معنای خوبش) دنبال قصه گویی است اما مدل این قصه گویی با آنچه که در سینما ایران مرسوم است تفاوت چشمگیری دارد، او پیچیدگی در متن را به خوبی می شناسد و می داند چگونه آن را با فرم پیوند بزند در سکانس های اول جنایت بی دقت وقتی تکبعلی به داروخانه می رود و حرف از چهار و چهل می شود آن یک کد است از جانب فیلمساز اساسا مکری در بطن روایت کدهایی واگذاری می کند که قالب معماگونه دارد و واکاوی آن برای مخاطب جذابیت دارد، در این فیلم مکری به موضوع مهمی پرداخته آتش سوزی سینما رکس آبادان همان رخداد مهم دهه پنجاه که باعث خشم مردم شد حالا مکری از آتش سوزی توانسته به عنوان کانسپت اصلی استفاده کند و وارد جریانات ذهنی و سیاسی شود ، در این فیلم هم مکری از شکست و درهم ریختگی زمان یا جهان موازی بهره گیری بجایی کرده است همان چهار مرد معروف که سینما رکس را آتش زدند از سال 57 به 99 آورده این تعمیم زمانی همان نگاه سیاسی مکری به جریانات فیلم سوزی ست که همچنان به عناوین گوناگون ادامه دارد پیوند تراژیک مکری که من آن را مدرن یا رئالیسم و حتی هایپررئالیسم نمی دانم بلکه حاصل خوش فکری ست که باعث شده متن با فرم لازم منطبق شود (چیزی که در هجوم نبود) اما در جنایت بی دقت، مکری تمامی تلاشش را برای یکپارچگی و یکدستی محتوا و فرم را انجام داده و آن چیزی که حاصل کار شده است توانسته منطق درستی را به مخاطب القا کند به همین سبب جنایت بی دقت پیش از اینکه بخواهد به تراژدی مدرن برسد به نظر می آید یک اثر تراژیک سورئال باشد و دلیلش همان شکستگی زمان و بازتکراری موقعیت ها است که در ماهی و گربه جواب داده بود حالا در این فیلم با اینکه همچنان مکری اعتقاد به سکانس پلان( در بعضی از سکانس ها) یا دوربین روی دست دارد اما به نظر می رسد فضای بوجود آمده توانسته فیلم را به ژانر مورد نظر برساند در ماهی و گربه یا هجوم موقعیت ها یا فضاهای پیش آمده خود به خود تبدیل به یک خلسه می شدند ، اما جنایت بی دقت یک اثر شهری است یعنی خبری از یک لوکیشن محدود و خاص نیست در این فیلم با کلی سیاه لشگر یا آدم های ساده طرف هستیم و مکری هیچ اصراری بر پیچیدگی ندارد آن چیزی که باعث پیچیدگی می شود همان الگویی ست که از مکری طلب داریم گستردگی در بازتکرای زمانی و موقعیتی ست که در اجرا شکل گرفته نه در محتوا. یعنی ما شاهد سه فیلم در یک اثر هستیم اما تقسیم بندی مکری به رسیدگی به سرباز و دو افسر ارتش یا آتش سوزی سینما و تمامی اتفاقاتی که شاید خرده پیرنگ باشد (اما نیست) جواب داده و این به رخ کشیدن مهارت مکری در فیلمسازی ست که اساسا می تواند منطق هم نداشته باشد اما شاهد یک سکانس پلان در بالای کوه هستیم که انگار تمرکز مکری در زمان و تبحر او در کارگردانی ست که البته این را از ماهی و گربه می دانستیم و اینجا شاید تکرار مکررات باشد اما این زوایای تکراری یا لوپ های زمانی اگر چه در تصور ذهنی شاید لازم نباشد اما سینمای مکری با همین تمهیدات قابل شناسایی ست یعنی او با دانستگی لازم پنج دقیقه یا حتی بیشتر عقب جلو کردن ماشین را نشان می دهد یا سکانس جابجایی شیشه های نوشابه و قرار گرفتن آن ها پشت درب خروجی سینما که اساسا می تواند طنزآلود هم باشد اما ربط مستقیم با حبس شدن تماشاگران سینما رکس دارد، مکری و نسیم احمد پور آنچنان بر چیدمان در فیلمنامه تسلط داشتند که نمی شود به کوچک ترین نما ایراد گرفت یا بخواهیم آن را حذف کنیم ، جنایت بی دقت تمرکز روی تاریخ فرهنگی ایران دارد و چه خوب که کارگردان کنار کسی نیست او به عنوان یک راوی تنها نشان می دهد و این نشان دادن در گذر زمان است مثل عبور تکبعلی از زیر زمین موزه سینما که از سیاهی که می تواند گذر تاریخی باشد به دارو فروش می رسد ، لایه لایه شدن فیلم و تمرکز فیلمساز به بازنشانی تاریخی و باز تکراری موقعیتی باعث شده فیلم از درجا زدن در امان بماند اساسا سکانس پلان های طولانی با کلوزآپ هایی که با دوربین روی دست گرفته شده یا فلو کردن تصویر شاید تا حدی آزاردهنده باشد اما در خدمت متن است متنی که از بهم ریختگی یا گسست زمان در جهت پیوند تاریخ صورت گرفته حضور تکبعلی و سه دوست دیگرش از سال 57 به سال 99 همان برهم زنی تاریخی ست که باعث بهت یا غافلگیری مخاطب می شود اما این بهم ریختگی تاریخی از همان جایی می آید که در آن محل اکران فیلم اتفاق می افتد مثل خرابی دستگیره ها و یا در رفتن از بار مسئولیت، این میتواند یک فکت تاریخی برای فرهنگ 40 ساله باشد مکری همه چیز را بر اساس تاریخ جلو برده است حتی نام های آن چهار نفر حقیقی ست این روایت مستندی ست که قالب تراژیک به خودش گرفته و اساسا اگر سمپاتی با آدم های فیلم نداشته باشیم هم مهم نیست چرا که جهان فیلم و پیوند زمانی آن باعث سمپاتی با گرایش محتوایی و فرمیک فیلم می شود یعنی دیالوگ هایی که فکر می کنیم بی ثمر است مثل آن پیرمردی که پایش را به دختر چسبانده که پسر می گوید این پیرمرد شباهت به چهل سال بعد من دارد نگاهی به گذر چهل ساله ای ست که مکری از آن در فیلم حرف می زند پس تمامی این گفتگو ها می تواند برای فیلم و درک تاریخی آن اهمیت داشته باشد البته که سکانس ورود سروان به آن خانه عجیب وقت را تلف کرده است و حاصلی ندارد.در تاریخ نوشته شده که تنها تکبعلی زنده می ماند و بعد اعدام می شود او هیچ گرایش سیاسی نداشته و اگر چه او معتاد بوده اما مکری از او یک بیمار خلق کرده بیماری که علاقه به آتش افروزی دارد، جنایت بی دقت اثر مهم و متفاوتی برای سینمای ایران و کارگردانش می باشد شهرام مکری با ساخت این فیلم ما را از دیدن آثار مبتذل و آپارتمانی که با دو خط طرح ساخته می شوند نجات داده، چرا که این فیلم تامل برانگیز است و می توانیم ساعت ها با او در خلسه ای که فیلم ایجاد می کند رها باشیم. مکری و احمدپور در فیلمنامه نویسی حفره ای ایجاد نمی کنند و آن چیزی که برای مخاطب عام شاید ناخوشایند به نظر برسد دیالوگ ها و موقعیت هایی ست که تکرار می شوند. بازی ها تمرین شده است که به این اندازه خوب از آب درآمده یکدستی در بازی ها دیده می شود و کریمی و ساربان و کاهانی درخشیده اند، برای مکری اجرا پدیده مهمی محسوب می شود زمانی که او می تواند چنین سیال ذهن فعالی از پیوند و ایجاد بحران تاریخی داشته باشد یعنی اینکه نمی تواند در اجرا نکته ای را کم بگذارد به نظر می رسد کم و کاستی هایی که مکری در دو فیلم ماهی و گربه یا هجوم داشته در این فیلم جبران شده سبک مکری در فیلمسازی تبدیل به یک سینمای خاص خودش شده که باید در ادامه دید آیا او با همین سبک و سیاق فیلم می سازد یا عناصر نوشتاری یا ساختاری اش تغییر می کند او را ساختار شکن نمی دانم بلکه مکری از دانش و حسِ درست سینمایی اش در راستای ارتقا سلیقه فرهنگی مخاطبش استفاده بهینه می کند او نه کمبود فرم بازی دارد و نه بلد است با ادا و اطوار پز سینمای روشنفکری بدهد فیلم های مکری متکی به ذهنیت پیچیده و دانش اوست اساسا معتقدم وقتی فیلم های مکری را تماشا می کنیم غرق در فرم هستیم و زمانی که فیلم تمام می شود شاید تا چند روز به متن و اتفاق های درون فیلم فکر می کنیم، فیلمبرداری علیرضابرازنده و موسیقی احسان صدیق از نکات مهم این فیلم است و تدوین مکری در کنار نویسندگی و کارگردانی توانسته جنایت بی دقت را به یک اثر متفاوت تبدیل کند، اما با اینکه معتقدم آثاری مثل جنایت بی دقت باید در سینمای ایران بیشتر ساخته شود ولی همچنان عدم استقبال از این فیلم را یک ضعف فرهنگی و هنری از جانب مسئولین می دانم که سانس های محدودی به این فیلم اختصاص داده اند. جنایت بی دقت اثری ست کنش مند که باعث ایجاد تفکر و گفتگو می شود، چند فیلم با این مشخصات در ده سال اخیر در سینمای ایران ساخته شده که بتواند سلیقه دیداری و ذهنی مخاطب را ارتقا بدهد؟