جستجو در سایت

1401/02/21 00:00

برای شصتمین سالگرد فیلم روانی

برای شصتمین سالگرد فیلم روانی

  

یکم. امروز پس از گذشت شصت سال از نخستین اکران «روانی»، اهمیت آن از منظر مطالعات سینمایی برای همگان اثبات شده است. از این منظر «روانی» همان جایگاهی را در تاریخ سینمای جهان پیدا کرده که فیلم‌هایی مثل «تولد یک ملت»، «رزمناو پوتمکین» و «همشهری کین» دارند. این آثار بیشتر از آن‌که دیده شده باشند، مورد بحث قرار گرفته‌اند و سبب مجادله‌های فراوان بین منتقدان شده‌اند. در این بین «روانی» وقتی ویژه‌تر جلوه می‌کند که بدانیم هیچکاک پس از چند پروژه‌ی سنگین، آن را با عوامل تلویزیونی و بودجه‌ی کم و اساسا به عنوان یک فیلم تلویزیونی ساخت. این که یک فیلم Low Budget و تلویزیونی قادر است این چنین نام خود را در تاریخ سینما جاودانه کند، دو مسئله را اثبات می‌کند. نخست این که فیلمسازی حتما نیاز به پول فراوان و امکانات آن‌چنانی ندارد و اتفاقا در اکثر مواقع فیلم‌های کم خرج بر بلاک باسترهای پررنگ و لعاب پیروزند. ثانیا موفقیت «روانی» اثباتی است بر حقانیتِ مولف دانستن هیچکاک از سوی منتقدان موج نوی فرانسه. فیلمسازی که در تمام آثاری که کارگردانی کرد، تشخص و امضای خاص خود را به جای گذاشت.

دوم. در «روانی» هیچکاک با خلاص کردن ژانر وحشت از کلیشه‌های هیولایی و خون آشامی گذشته، موفق می‌شود یکی از رئالیستی‌ترین آثار ترسناک تاریخ سینما را خلق کند. در هم تنیدگی غریب اجزای مختلفِ فیلم، سبب می‌شود تا فضای وهم‌آلود و وحشت‌آور آن به شکلی ملموس، واقعی جلوه کند. از موسیقیِ اوج‌گیرنده و صعودی فیلم که طبق معمول محصول کار برنارد هرمان است گرفته، تا تصاویر سیاه و سفید و پر‌سایه‌‌ی مُتل که با وام‌ گرفتن از سینمای اکسپرسیونیسم دهه‌ی 20 آلمان و خصوصا آثار فریتز لانگ ساخته شده‌اند، همه و همه مسببِ شکل‌گیری فضای رعب آور، پرتعلیق و البته حقیقی‌ِ فیلم هستند. همین موضوع سبب می‌شود تا ترس در فیلم «روانی» از سلطه‌ی ترسِ هیجانی و تکنیک‌های Jump scare خارج شده و مخاطب خود را محصور در نوعی ترس ذهنی ببیند. ترسی که بر خلاف ترس‌های لحظه‌ای، مداوم است و تا پایان هیچ فرصتی برای تنفس و رهایی باقی نمی‌گذارد. این شگرد هیچکاک در ترسیم فضای شوم و ترس‌های تاثیرگذار در آثار بعدی او نیز ادامه پیدا می‌کند، چنان که مثلا فیلم «پرندگان» بر خلاف ظاهر خوش و آب و رنگی که دارد می‌تواند کاری کند که مخاطب تا مدت‌ها از دیدن هر نوع پرنده‌ای در خیابان احساس ناامنی کند.

سوم. «روانی» را معروف‌ترین استفاده از تکنیک مک‌گافین در پیرنگ خوانده‌اند. فیلم با شخصیت ماریون کرین (جنت لی) و دزدی 40 هزار دلار پول توسط او شروع می‌شود. رئیس ماریون پول‌ها را به او می‌سپارد تا در اولین فرصت در حساب بانکی بریزد. ماریون اما به جای این کار تصمیم می‌گیرد با پول‌ها فرار کند و طی اتفاقاتی سر از مُتل نورمن بیتس (آنتونی پرکینز) در آورده و به قتل می‌رسد. با دفن شدن پول‌‌ها به همراه او، تمرکزِ کانونی پیرنگ از روی پول‌ها برداشته می‌شود. در واقع جستجو برای پول‌ها به عنوان یک سرنخ ابتدایی در فیلم گنجانده می‌شود که در ادامه جای خود را به جستجو برای ماریون می‌دهد. فیلم با این تغییر موضع ناگهانی به یک تریلر روانی-جنایی بدل می‌شود که در آن ماجرای دزدیده شدن پول‌ها تنها بهانه‌ای برای پیشبرد روایت است و نه موضوع اصلی. پیش از هیچکاک مک گافین در تعدادی فیلم دیگر هم به کار گرفته شده بود که یکی از مطرح‌ترین آن‌ها «شاهین مالت»، فیلم نوآر درخشان جان هیوستون بود. با این وجود عمدتا هیچکاک و «روانی» را وارد کننده‌ی اصلی تکنیک مک گافین به فرهنگ سینمایی می‌دانند و نام آن‌ها با هم گره خورده است.

چهارم. حتما به وفور خوانده‌ و شنیده‌اید که صحنه‌ی قتل در حمام «روانی» یکی از مشهور‌ترین سکانس‌های تاریخ سینماست. سال‌ها تدریس شده و مقالات فراوان بر آن نوشته‌اند و احتمالا بیشترین نقد پلان به پلان در دنیا روی آن صورت گرفته است. بسیاری از منتقدان این سکانس را رقیبی برای سکانس پلکان اودسا در «رزمناو پوتمکین» می‌دانند. ویژگی‌های مشترک زیادی بین این دو سکانس وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها اهمیت مونتاژ است و می‌توان گفت آیزنشتاین و نظریات مکتب مونتاژ شوروی تاثیر زیادی روی هیچکاک گذاشته‌اند. در سکانس قتل در حمام، او با خرد کردن نماها و تبدیل زمان نیوتونی به زمان برگسونی، قتل را در نظر مخاطب کش‌دارتر جلوه می‌دهد. این سکانس کوتاه بیش از پنجاه کات دارد که اکثر آن‌ها اکستریم کلوزآپ هستند. نماهای زیادی از چاقو، دست، پا، شکم و چهره‌ی مقتول و قاتل توامان به تصویر کشیده می‌شود و ساندترک رعب آوری که توسط هرمان و عمدتا به وسیله‌ی ساز ویولون و ویولون‌سل ساخته شده آن را همراهی می‌کند. در اینجا این نه تک نماها که مونتاژ است که صحنه را شکل می‌دهد. در واقع به قول ژان لوک گدار در «روانی» "مونتاژ معادل میزانسن است."

پنجم. همان طور که از نام فیلم پیداست، قاتل فیلم «روانی» از مشکلات روانشناختی رنج می‌برد. او به شکل "دکتر جکیل و مستر هاید‌"گونه‌ای دچار اختلال هویتی است و همین مسئله سبب شده تا منتقدان علاقه‌مند به مباحث روانکاوی خوانش‌های فرویدی بسیاری از فیلم کنند. مفهوم حسادت و تمامیت‌خواهی مادر نسبت به پسر و بالعکس - که در «پرندگان» هم وجود دارد – درون‌مایه‌ی اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد. اما تفاوت هیچکاک با فیلمسازان دیگری که از مباحث روانکاوانه در آثارشان استفاده کرده‌اند، در این است که هیچکاک می‌داند چطور سرگرمی را با مسائل جدی‌تر در هم ‌آمیخته و برای هر سلیقه‌ای چیزی برای ارائه داشته باشد. فیلم لایه‌های مختلفی دارد که می‌تواند طیف‌های متفاوت را بنا به نگاهی که به سینما دارند، خرسند سازد. جذابیت‌های داستانی که به آن اشاره کردیم، «روانی» را تبدیل به یک فیلم جنایی استاندارد و جذاب برای مخاطبان عام سینمارو می‌کند. از سوی دیگر دنیای فیلمیک و وجوه سینمایی اثر مانند مونتاژ آن، فیلم را تبدیل به اثری کالت برای سینه‌فیل‌ها و مهم از منظر مطالعات سینمایی می‌کند و به همین دلیل است که پس از گذشت شصت سال همچنان در بسیاری از دانشگاه‌ها مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد. وجه روانشناختی فیلم نیز لایه‌ی دیگر آن را تشکیل می‌دهد که باعث می‌شود علاقه‌مندان به حوزه روانکاوی در سینما نیز خوراک خود را از فیلم دریافت کنند. این توانایی هیچکاک در راضی نگه‌داشتن اقشار مختلف مخاطبانش، همان راز ماندگاری «روانی» در شصتمین سالگرد اکران آن است.