مصاحبه با نیکولاس ویندینگ رفن - کارگردان سریال برای جوان مردن خیلی پیر است
در ماه جون امسال، نیکولاس ویندینگ رفن، کارگردان صاحب سبک و شیفته پست مدرنیسم، اولین سریال خود با نام Too Old TO Die Young را در شبکه دیجیتالی آمازون منتشر کرد. این سریال 13 ساعته ( که البته خودش افشا میکند که این یک فیلم 13 ساعته است)، مخاطب را با دنیای جذاب، سورئال و کلبی جنایات زیرزمینی شهر لس آنجلس آشنا میکند. مایلز تلر، قهرمان سریال ویندینگ رفن، نقش یک مأمور پلیس را بازی میکند که به مرور زمان به یک آدمکش حرفهای تبدیل میشود. سریال Too Old to Die Young به همان سبک فیلمسازی خاص ویندینگ رفن و نحوه روایت نامتعارف وی نزدیک است و بینندگان میتوانند از همین حالا تمامی ده قسمت این سریال را از شبکه آمازون تماشا کنند.
به همین دلیل وبسایت کولیدر برنامهای را تدارک دید که با نیکولاس ویندینگ رفن در مورد این سریال با هم گفت و گویی داشته باشند. در این گفت و گو، نیکولاس ویندینگ رفن در مورد همکاریاش با اد بروبکر میگوید که چقدر او به نوشتن فیلم نامه سریال کمک کرده است. وی همچنین در موردعلاقهاش به شبکههای دیجیتال و اینکه این سریال مناسب این مدیوم بوده، صحبت میکند و درنهایت از علاقه و اشتیاق خود در مورد پروژه کارگردانی فیلم ابرقهرمانی بت گرل صحبت میکند. پس تا انتهای گفت و گو با ما همراه باشید.
کولیدر: سلام به همگی. امروز خوشبختانه آقای نیکولاس ونیدینگ رفن رو در استودیو داریم تا در مورد سریال برای جوان مردن خیلی پیر است، محصول شبکه آمازون صحبت کنیم. پیش از این باید بگم که چه عنوان جذابی رو برای کارتون انتخاب کردید. خب ما توانستیم که اپیزود چهارم و پنجم سریالتون رو ببینیم؛ همون دو اپیزودی که به جشنواره فیلم کن امسال فرستادید. همچنین شنیدم که بیرون با استیو در مورد نسل های جوانتر صحبت می کردید که آن ها می تونه برای درک بهتر داستان، به تماشای همین دو اپیزود چهارم و پنجم بسنده کنند و همچنین می تونه سریال را از آغاز ماجرا نیز تماشا کنند. سوالم من این هست که آیا احساس کردید که اپیزود چهارم و پنجم در کنار هم مثل یک اثر سینمایی هستند که تصمیم گرفتید این دو اپیزود را در جشنواره فیلم کن و برای منتقدان به نمایش بذارید؟
ویندینگ رفن: خب آره. چون تمام فیلم، به عنوان کسی هستم که فیلم می ساخته، بنابراین تصمیم گرفتم که یک فیلم بسیار بلند بر روی شبکه پخش کننده آنلاین بسازم و سپس در ریتم های مختلف، فیلم را ریز ریز کردم تا به فرم اپیزودیک نزدیک باشه و با مدت زمان های متفاوت. مثل یک کتاب می مونه. من فکر کردم که این یک فیلم سیزده ساعت است که اپیزود اول به معنای واقعی مقدمه دنیا و داستان من نیست. من فکر کردم که زمانی که میرید مغازه و کتاب می خرید، شما اول کتاب رو از قفسه بیرون می کشید و سپس روزنامه وار، چند صفحه اول کتاب را می خونید و بعد نگاهی به اواسط و سپس به اواخر کتاب می کنید و بعد تصمیم می گیرید که آیا این کتاب رو بخرم یا نه. خب فکر کردم که بهتر است قلب و نیروی محرکه سریالم را ابتدا برای حاضرین جشنواره کن نشان بدم. پس مستقیم رفتم به سراغ اواسط سریال و دو قسمت رو بیرون کشیدم. بعد بیننده احساس می کنه که هنوز یازده ساعت از سریال مانده که پایان داستان رو متوجه بشه. این کار به نظرم تا حدودی معتبر و با ارزش هست که دنیای نیکولاس ویندینگ رفن را به تصویر بکشونه و در حین حال، یک چالش و یک پازل جذاب برای بیننده هست که همیشه می خواد به دنبال جواب بگرده.
کولیدر: از بچه ها شنیدم که شما سریال رو در زمان طولانی فیلم برداری کردید، درسته؟
ویندینگ رفن: بله. من سریال را در ظرف ده ماه فیلم برداری کردم. معمولا فیلم هایی که ساختم، تقریبا بین پنج تا شش هفته فیلمبرداریش بیشتر طول نکشیده و این کار تا حدودی سازگار هست اما اینکه ده ماه پروژه ای طول بکشه، یکم آدم رو دیوانه و خسته و ملول می کنه. اما بازهم یک زمان فوق العاده است، چون باعث میشه که شما هر روز چیزی رو به تصویر بکشی و هر روز کار کنی و همه این ها باعث می شه که زنده بمونی و این به طور حیرت انگیزی جذاب هست.
کولیدر: کنجکاوم در مورد همکاریتون با اد بروبکر سوالی بکنم. کسی که در نگارش فیلم نامه سریال باهاتون همکاری کرد و او یک کامیک نویس افسانه ای است و چند اپیزود از سریال وست ورد را نوشته و کارش عالیه. سوالم این هست که چگونه دیدگاه و سبک بروبکر چیزی بود که شما برای خلق دنیاتون بهش نیاز داشتید؟
ویندینگ رفن: خب ما با هم دوست بودیم و در اون زمان او را استخدام کردم که بر روی پروژه دیگری به نام «پلیس دیوانه» کار کنیم. او فیلم نامه پروژه رو نوشت و منم خوشم آمد و گفتم که پتانسیل تبدیل به یک سریال رو داره. اما من هم ایده ی پروژه Too Old to Die Young به ذهنم خطور کرد. به او گفتم که این دو ایده بزرگ می تونه با هم ترکیب شه و تبدیل یه اثر جذابی بشه که حتی امکان داره خودم کارگردانی اش رو برعهده بگیرم. ما روی پروژه کار کردیم و حقیقتا من از حساسیت های داستانی و ایده های بکر اد خوشم آمد و باعث شد داستان جذاب و شخصیت هایی رو خلق کنیم که باعث شد همکاریمون با هم سازگار بشه. اما در طول کار، من احساس کردم که یه خطی را گم کردم. من با آلخاندرو جودوروسکی در پاریس تماس گرفتم و ازش خواستم که فیلم نامه پروژه رو بخونه. همون موقع گفت که برای بهتر کردن داستانت، نیاز به یک نویسنده زن داری. من هیلی گراس رو به پروژه اضافه کردم و با هم دوستان بسیار صمیمی هستیم. اون موقع هیلی روی پروژه دیگری کار می کرد. ما سه تا با هم مثل یه خانواده شدیم و اینجا بود که نوشتن واقعا به معنای حقیقی خود رسیده بود و تونستیم یک خلاقیت منحصر به فرد در پروژه ایجاد کنیم.
کولیدر: می خوام بدونم که چطور مایلز تلر به پروژه محلق شد؟ آیا از قبل تصمیم گرفته بودید که فقط تلر رو برای بازی در این نقش استفاده کنید یا اینکه از بازیگران زیادی تست گرفتید و بعد فهمیدید تلر بهترین گزینه هست؟
ویندینگ رفن: خب مارتین مایلز تلر که ستاره اصلی و گل سرسبد سریال هست. من از بازیگران مختلف برای این نقش تست نگرفتم. چون که خیلی زود مایلز رو ملاقات کردم. فکر کنم او اولین بازیگری بود که من چهره به چهره و حضوری با او ملاقات کردم و حتی یادم میاد که به ال فنینگ تماس گرفتم و شخصیت سریالم رو براش توضیح دادم. او گفت که بهترین گزینه می تونه مایلز تلر باشد. بنابراین با مایلز ملاقات کردم. گپ و گفت جالبی با هم داشتیم و او بسیار بامزه بود وقتی داشت در مورد این که چطور باید به صورت آهسته و کند دیالوگ هاشو تو سریال بیان کنه. همون لحظه که داشت مایلز صحبت می کرد، واقعا فهمیدم که چقدر او شبیه الویس پریسلی هست و حتی اگر فیلم الویس رو بسازم، قطعا مایلز تلر انتخاب اصلی برای این اثر خواهد بود. همسرم هم مایلز رو دیده بود و گفت که چقدر شبیه جان تراولتا راه میره و چقدر شبیه جان وین می ایسته. می توانستم از مایلز یک شخصیت نمادین خلق کنم. او یکی از بهترین بازیگران حال حاضر هالیوود هست.
کولیدر: دیدیم که در کنفرانس خبری جنشواره فیلم کن، با صدای واضح از شبکه آنلاین پخش کننده حمایت کردید. سوالم این هست که چرا فکر می کنید که این پروژه مناسب این مدیوم بوده؟
ویندینگ رفن: خب اول باید بگم که نمی شه یه فیلم سیزده ساعت رو در سالن های معمولی سینما اکران کنی. وقتی به اصالت یک فیلم نگاه می کنی، احساس می کنی که یه حس دژاوو داری چون که قبل از این قوانین و استانداردهای امروزه، دو مخترع سینما فیلم های هشت ساعته یا شش ساعته می ساختند که در اون موقع یک پرده غیر قابل فهم بوده. هیچ قانونی در مدت زمان اثر در کار نبوده تا اینکه سینما بعدها به یک رسانه عظیم تبدیل شد. شبکه پخش کننده آنلاین (استریم) اکنون یک انقلاب دیجیتالی هست که در بین ما در جریانه و ما رو مدام از قاب سنتی تلویزیون دور می کنه. بنابراین در این برهه انقلاب دیجیتالی، فکر کردم که به کدوم شبکه نزدیک بشم و بعد آمازون ازم خواست که با هم فیلمی بسازیم که اون فیلم تبدیل به «شیطان نئون» شد و بعد از اون فیلم، ازش خواستم که یک فیلم بسیار بلند بسازم و این اتفاق فقط در یک شبکه پخش کننده آنلاین رخ میده و از این فرصت به نحو احسن استفاده کردم و می خواستم بچه هام که امروزه از طریق فضای مجازی بیشتر در ارتباط هستند و یا از شبکه های استریم پخش کننده برای تماشا کردن فیلمی استفاده می کنند، بتونند در آینده این پروژه من را نیز نگاه کنند. همچنین من از الگوی روایت سه پرده ای اپیزودیک در پروژه ام استفاده نکردم که تسلط اصلی روی بیشتر سریال های بازار امروز دارد. چون علاقه ای به آن سنت قدیم نداشتم و می خواستم چیزی بسازم که ساختار شکن نیز باشد.
کولیدر: شما یه فیلم 13 ساعت ساختید و با شبکه پخش کننده آنلاین و آمازون کار کردید. آیا این شما رو علاقه مند نمی کنه که دوباره روی این شبکه ها کار کنید یا اینکه تصمیم دارید به سراغ ساخت فیلمی بروید که بیشتر از 5 هفته فیلمبرداریش طول نکشه.. چه برنامه ای برای کار بعدیتون دارید؟
ویندینگ رفن: خب قراره هست که فیلم بسازم اما با سبک و استایل متفاوت ولی حدود هزارتا ایده تو ذهنم هست که باید بررسی کنم که کدوم ایده بیشتر به دنیای نیکولاس وندینگ رفن نزدیک تر هست.
کولیدر: خبرهای زیادی شنیدیم که پروژه هایی بودند که قرار بود شما کارگردانی آن ها را برعهده بگیرید و نگرفتید. واقعا خوشحال شدم که هنوز پروژه «پلیس دیوانه» امکان تبدیل شدن به یک اثر نمایشی داره. آیا در بین این پروژه ها، پروژه ای بوده که دوست داشتید کارگردانی کنید اما نکردید یا اینکه می خواهید با ایده ها و طرح های خودتون یه فیلم دیگه بسازید؟
ویندینگ رفن: اشاره کنم به این مسئله که معمولا پروژه هایی که به من پیشنهاد داده می شه، قبول نمی کنم. البته من عاشق هالیوود هستم. عاشق زرق و برق و شلوغ کاری هستم. عاشق خودبینی و غرور هستم و همیشه به آنها اعتراض دارم. پس باید بگویم که این پروژه ها رو قبول نمی کنم. البته این حرفم بدین معنی نیست که این اتفاق هیچ وقت نمی افته. من خودم عاشق کتاب های مصور هستم و دوست دارم فیلم ابرقهرمانی بت گرل رو بسازم. احساس همزیستی با شخصیت بت گرل می کنم. این مسئله یه ایده ای می مونه که سراغ همه افراد می آد و اگه سراغ من بیاد، ورژن خودم رو از شخصیت بت کرل نیز می سازم و یا سعی می کنم در ساختن آن نیز مشارکت داشته باشم. همچنین الان بازیگری که می تونه نقش باربارا گوردن را بازی کنه در ذهنم دارم.
مینی سریال Too Old TO Die Young در 14 جون در قالب ده قسمت برای شبکه آمازون منتشر شد.
مترجم: سپهر گلمکانی
منبع: کولیدر