جستجو در سایت

1399/05/26 00:00

از توهم توطئه تا شائبه جناحی بودن

از  توهم توطئه تا شائبه جناحی بودن


"خروج"(1398) فیلمی است که مضمونی اجتماعی و اعتراضی دارد. داستان فیلم در روستای "عدل آباد" در جنوب کشور آغاز میشود و تا خیابان پاستور تهران ادامه می یابد. ماجرا از این قرار است که آب شور سد به اشتباه به سمت زمین کشاورزان سرازیر میشود و به محصولات زراعی شان آسیب میرساند. به این ترتیب گروهی از روستائیان به سرکردگی رحمت(فرامرز قریبیان) پس از آنکه پاسخی از مقامات محلی دریافت نمیکنند با تراکتورهایشان به سمت تهران حرکت میکنند تا اعتراض خود را به گوش رئیس جمهور برسانند. رحمت پیش از این و در جریان یک سانحه شخصا به رئیس جمهور یاری رسانده حق خودش میداند تا رئیس دستگاه اجرایی کشور را ملاقات کند و مشکلاتش را بیان کند. فیلم میکوشد تا به مضامینی چون عدالت خواهی و نقد برخورد حاکمیت با مردم بپردازد اما اینکه فیلمساز تا چه اندازه توانسته به اهدافش دست یابد موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته میشود:

1- ارجاعات مکرر فیلمنامه نشان میدهد که معترضین در حقیقت مردمانی هستند که در جریان جنگ از کشورشان دفاع کرده و هزینه داده اند. به این ترتیب صاحبان اصلی این سرزمین همین جماعت زحمتکش هستند و حاکمیت نمی بایست با نگاه قلدر مآبانه و سرگوبگر به آنها بنگرد. اما معترضینی که در فیلم نشان داده میشوند در رفتار و منش خود فاقد چنین فضیلتی هستند و مردمی فهیم و شریف را نمایندگی نمیکنند.

2- اینکه شماری از روستائیان در دهه هفتاد و هشتاد زندگی شان تصمیم به چنین حرکتی بگیرند چندان جالب و چالش برانگیز نیست و بهتر بود گروهی از جوانان در این حرکت پیش قدم میشدند.  

3- کارگردان میکوشد تا با نمایش کوچندگان ناراضی از جنوب به سمت پایتخت و نشان دادن مصائب راه سفری قهرمانانه را بتصویر بکشد. این کهن الگو میبایست به تکامل و دگردیسی اشخاص در جریان سفر منتج شود اما چنین سیر تحولی در شخصیتها دیده نمیشود.

4- به طور مشخص کارگردان دیدگاههای منفی خودش درباره اینترنت، رسانه ها و فضای مجازی را به فیلم وارد میکند که با تم داستان همنوایی ندارد.

5- کمبود خرده داستانها موجب میشود تا مخاطب آشنایی مناسبی با شخصیتها نداشته باشد و کاراکترها به نحو مناسبی شکل نگیرند. به این ترتیب تا انتهای فیلم پیشینه افراد  مبهم باقی میماند و به تاریخچه وقایع پرداخته نمیشود. این موضوع خصوصا درباره نحوه ارتباط رحمت و مهربانو به نحوی مبتذل خود را نشان میدهد. کارگردان میتوانست با چند فلش بک اطلاعات کافی از شخصیتها و روابطشان را به بیننده نشان دهد. این درحالیست که فیلم دارای سکانسها و پلان های اضافی فراوانی است که نبود آنها لطمه ای به پلات داستان نمیزند.

6- فیلمساز کوچکترین آشنایی با فرهنگ و ادبیات قشر برزگر و دهقان جامعه ندارد. در جریان فیلم دیالوگ ها بسیار سطحی هستند و از حداقل پختگی برخوردارند. در حالیکه فیلمنامه میکوشد سادگی روستائیان را برای مخاطب نخ نما کند فقدان درکی صحیح از روحیه و گفتمان روستائیان آسیبهای جدی به اثر میزند. 

7- سیاستمداران در سایه، لباس شخصی های مسلح دارای بیسیم و نمایش عوام در کنار آنها المانهای مورد علاقه کارگردان است که در آثار قبلی اش به وفور میتوان یافت. اما به نظر میرسد که این المانها هنوز توسط فیلمساز به فرم مطلوبی نمیرسد و کارگردان در بتصویر کشیدن آن با کاستی های فراوانی روبروست.

8- نمایش چنین خشمی از دهقانان روستای عدل آباد به خاطر آسیب مالی ناشی از یک سانحه که به قتل فجیع و ناجوانمردانه نگهبان سد می انجامد عجیب و غیر منطقی به نظر میرسد. چنین واکنشی برای مخاطب امروزی که مسایل و مشکلات فراوانی دارد چندان قابل درک نیست، خصوصا درحالیکه این روستائیان از زمین های حاصلخیز و مالکیت ابزار تولید بهره مندند. شاید اگر در فیلم عملکرد یکی از دستگاه های اجرایی یا امنیتی به کشته شدن شماری از جوانان محروم روستا منجر میشد بیننده حس همدردی و همذات پنداری بیشتری با رحمت و جماعت پیرامونش پیدا میکرد!

 9- رسیدگی به اشتباه یک سازمان دولتی در آسیب زدن به کشاورزان ساز و کار های قانونی خاص خود را دارد. اما مال باختگان به جای مراجعه به نماینده مجلس و یا اقدام برای طرح دعوی در مراجع قضایی به اشتباه سراغ امام جمعه میروند که مسئولیتی در این زمینه ندارد. در فیلم به اشتباه رئیس دولت رئیس همه معرفی میشود درحالیکه مقصر شناختن رئیس قوه مجریه و درخواست ملاقاتش در این میان چندان منطقی نیست چراکه قوه قضائیه به طور طبیعی مسئول رسیدگی به این قبیل دعاویست.

10- باوری قدیمی در میان مردم رایج است که افراد فاسدی در اطراف زمامداران هستند که مانع از دسترسی آنها به حقایق پیرامونشان میشوند. اما در عصر کنونی وجود رسانه های اجتماعی و فضای آزاد گردش اطلاعات تا حد زیادی این موضوع را کمرنگ میکند. اگرچه فیلم میکوشد تا حلقه ای فاسد پیرامون شخصیتهای سیاسی را به تصویر بکشد در این مسیر راه درستی نمیرود و به دام توهم توطئه افتاده است.

11- در جریان عزیمت به تهران رحمت و کاروان همراهش به قهرمانانی ملی مبدل میشوند که صدای انبوه اعتراضات فروخفته جامعه ای بحران زده هستند. این همبستگی و هم آوایی بایستی بر مخاطب تاثیر گذار باشد اما در فیلم به نحوی ناشیانه و سطحی به تصویر کشیده میشود. به عنوان نمونه در یکی از سکانسهای فیلم موتور سواری لمپن و از اراذل و اوباش بقچه ای از عریضه ها و طومار مردمی را با لحنی ناشایست به سمت رحمت پرتاب میکند!

12- هر سیستم سیاسی نیازمند ساز و کار هایی دموکراتیک است تا بتواند مخالفت ها و اعتراضات را به گونه ای مسالمت آمیز هضم کند، در غیراینصورت اعتراضات مدنی به شورش و خشونت می انجامد. در فیلم عدم کارایی سیستم به شخصیتهایی خاص نسبت داده میشود که در حقیقت محصول و معلول چنین ساختاری هستند. چنین رویکردی به وقایع شائبه سیاسی و جناحی بودن کارگردان را تقویت میکند و مسئله سفارشی بودن ساخت فیلم را مطرح میکند.

نتیجه گیری: 

جوهره روشنفکری نقد است و توجه به نظر منتقدین عصاره پختگی و شکوفایی! اما غرور و پرخاشگری نشانه خامی است و زمینه ساز تحجر و عدم موفقیت! لازمه دستیابی به اندیشه های متعالی بردباری است و شکیبایی! سعه صدر و شنیدن صدای مخالف پیام اصلی فیلم است اما از سوی فیلمساز نیازمند حرمت و منزلتی بالاتر! فروتنی و گوش سپردن به نظر منتقدین قطعا کارگردان را در رسیدن به اثری موفق یاری میرساند. در این میان اینکه هنرمندی همچون فرامرز قریبیان کارنامه هنری اش را با فیلمی چون "گوزن ها" آغاز میکند و با "خروج" به پایان میرساند جای تامل بسیار دارد.