نقد فیلم لیگ عدالت زک اسنایدر
نقد فیلم لیگ عدالت زک اسنایدر
به نام خدا
بسیار خب. بدون سلام و صلوات جمله ای میگوییم. (این هم از جهان DCEU)
اسنایدر کاتی که مدتها، شاید طی 4_5 سال منتظر آن بودیم(یا لااقل به قول خود دوستان دی سی فن یا مارول هیتر) منتظر آن بودند بالاخره در این تاریخ، 18 مارس 2021 در روز پنجشنبه و یکی دو روز قبل از عید نوروز پخش شد و زک اسنایدر عیدی ما را داد.!
همان طور که اطلاع دارید لیگ عدالت، اولین کراس اوور جمعی سوپرهیرو های دی سی که برخی آن را با اونجرز 1 مقایسه کردند بود. این لیگ عدالت درسال 2017 اکران شد و بسیار بسیار منزجر کننده بود. شاید به خاطر عدم وجود کامل اسنایدر بود. شاید هم به خاطر اینکه جاس ویدون فرمول های طنزپردازانه ی مارول(که بر خلاف نظر طرفداران دی سی به هیچ عنوان ضعف محسوب نمیشوند) را روی جهان سیاه و تاریک دی سی استفاده کرد. تناقضی که با وجود فقط دو الی سه فیلم از این جهان(یعنی سوپرمن.. بتمن علیه سوپرمن و واندروومن) غیر قابل تحمل بود و ارتباط لازم را با مخاطب نمیگرفت. این همان کاریست که کوین فایگی از آن آگاه است و کراس اوور هایش را سریع انجام نمیدهد.
به هر حال...با تبدیل لیگ عدالت جاس ویدوت به یک بمب گیشه، صبر هواداران لبریز شده بود و با درخواست های فراوان، اسنایدر را برای اصلاح لیگ عدالت فراخواندند و زمان 120 دقیقه ای به چهار ساعت رسید و فیلم، از ریشه اصلاح شد. هر چند منتقدان شخصاً با زک مشکل دارند و عمده دلیل آن میتواند به خاطر فیلم جنجالی 300 باشد. راجع به سیصد میتوان گفت که ضعف کارگردان را میرساند. کسی که در جهان رئالیستی برتری نسبت به قومی ندارد. میخواهد از طریق CGI های ضعیف و فیلمنامه ای فیکشن و ساختگی برتری خود را نشان دهد که در همان هم موفق نیست. نتیجه مضحک آن هم اعتراض مردم بی سوادی به فیلم است که گرچه عمق نیتشان بد نیست که نقد و اعتراض میکنند اما شعور این را ندارند که بفهمند حتی اگر فیلم ضد ایران هم نبود و قومی خیالی را به تصویر میکشید، باز ارزشی پایین تر از فیلمهای کالت یا کم ارزش جریان اصلی داشت و فقط در حد یک شهر بازخورد داشت. حال اگر کارگردان آن شخصی چون ریدلی اسکات و یا فیلمنامه نویس آن بزرگی چون استیون زالدیان و یا بازیگر اصلی آن شان پن یا برد پیت بودند، میشد یک اعتراض گسترده صورت گیرد. اما فیلم یک مضحک نقیضه ای بود که بی سوادی عوامل آن را میرساند. از تهیه کننده بگیرید تا زک اسنایدر.. و از سلما هایک بگیرید تا سیاهی لشکر ها.
البته این نقد هیچ ربطی به کارنامه زک اسنایدر ندارد. چون کارنامه وی هیچ ربطی به DC ندارد. شاید یکی دو فیلم قابل تحمل مثل بازسازی طلوع مردگان جرج رومرو در کارنامه عمو زک ما باشد اما کار اصلی ما از مرد فولادین به اینطرف میباشد. برویم بزای نقد اسنایدر کات جاستیس لیگ.
فیلم، در وهله ی اول، به فیلم جاس ویدون شرف داشت. چون هم شخصیت پردازی و هم داستان پردازی غنی تری به عنوان( اونجرز دی سی) در بطن خود داشت. فیلم مشکلاتی مثل CGI ضعیف در برخی سکانس ها یا اکت های سطحی و یا حتی فیلمنامه ای داشت اما لااقل ناامید کننده تر از فیلم قبلی نبود.
خب چیزی که واضح است این است که دی سی در جهان سینمایی(نه در کمیک ها) ، از مارول تقلید کرد. اولین فیلم جهان گسترده دی سی، یعنی مرد پولادین یک سال بعد از انتقام جویانی که خود جاس ویدون آن را کارگردانی کرد اکران شد. شاید این تقلید محافظه کارانه است که اجازه ارتباط این یونیورس با مخاطب را نمیدهد. دلیلش هر چه که باشد یک نکته واضح است. دی سی خیلی هول و با عجله سراغ جاستیس لیگش رفت. لا اقل جدای از خرابکاری های سونی و یونیورسال سر شخصیت های مرد عنکبوتی و هالک، فیلم های قبل از انتقام جویان تعدادشان به 5 میرسد.
شرایط دی سی اما با تک فیلم هایش بهتر است. سه گانه ی کریستوفر نولان یا جوکر تاد فیلیپس و یا حتی v for vednetta از واچوفسکی ها این سند را مهر و موم میکنند. پاور بالانس پاور بالانس هایی که دی سی برای جهان گسترده اش میزند یا دست کارگردان اشتباهی افتاده و یا برنامه ریزی اش غلط است. میتوانستند از همان کریستین بیل شروع کنند و به اینجا برسند اما اینکار را نکردند.
اما اکنون جای زاری نیست. آینده ی دی سی با اسنایدر کات روشن شد. فیلمهای جهان دی سی طبق باطن خود دارک و سیاه اند و این غیرقابل انکار است. اما میتوان از همین سیاهی هیجانی ساتع کرد که تا مایل ها بازتاب داشته باشد.
فیلم، پر از هیجاناتی بود که در جاستیس لیگ قبلی نبودند. از حضور جوکر در خواب بن افلک تا اشاراتی به حضور هارلی کویین. این یعنی دی سی نیز جهان طنازی دارد که توان کراس اوور جمعی با جهان تاریک در ریشه آن است. آینده ی این جهان اکنون روشن تر و واضح تر از قبل است.
دی سی شاید در کنار برنامه ریزی سریع به کارگردانان توانگر احتیاج دارد. جیمز گان.. مت ریوز، جیمز ون و حتی همین پتی جنکینز (بدون گند کاری واندروومن 1984).کسانی که میتوانند امیدی برای گسترش یافتن DCEU باشند. همانطور که از نامش معلوم است.
از جنبه های دیگر فیلم که نگفتنش لطفی ندارد میتوان به موسیقی و استفاده خلاقانه از آن نام برد. شاید برگ برنده ای که دی سی نسبت به مارول دارد این است که موسیقی های فیلم هایش به شدت ماندگار میشوند.البته ماندگاری سیلوستری در اونجرز را نمیشود نادیده گرفت اما موسیقی هایی که در جاستیس لیگ میشنوید، همه برایتان آشنا خواهند بود. از نوای ماندگار هانس زیمر برای طلوع عدالت تا نوای گلوی واندروومن. تماما نقاطی اند که مستقیم یا غیر مستقیم در رای منتقدان تاثیر میگذارند. شاید این ایراد مارول توسط دنی الفمن در دکتر استرنج 2 رفع شود. به هر حال آغاز جهان مارول با سم ریمی بوده و نقطه عطف آن نیز با وی است. همانانی که سه گانه ماندگاری از مرد عنکبوتی مارول ساختند حماسه ای دیگر را در فاز چهارم مارول رقم میزنند.
در جمع بندی میتوان گفت لیگ عدالت زک اسنایدر به لیگ عدالت جاس ویدون برتری هایی کلی داشت. از تیم پربازیگر گرفته تا استفاده از فضا و مکان و ارجاعاتی وفادارانه به کمیک ها(از جمله فلش بک آلن).
فیلم، علی رغم زمان زیاد، خسته کننده نیست. قابل تحمل و حتی قابل تامل است. اکشن بهتری نسبت به کات ویدون دارد و فیلمنانه اش قابل قبول تر است. شاید رویای دی سی به حقیقت پیوسته. شاید هم این توهمی بیش نیست. هر چه که باشد هواداران هر دو یونیورس صبر خواهند کرد. شاید روزی مزد صبرشان را بگیرند.