سوپرمن جیمز گان؛ قهرمانی که با مهر پدر و مادر معنا پیدا میکند

در فیلم جدید «سوپرمن» به کارگردانی جیمز گان، روابط زیادی به تصویر کشیده شدهاند، اما یکی از آنها، یعنی رابطه کلارک کنت با والدین زمینیاش، دقیقاً همان چیزی است که باید باشد؛ صمیمی، انسانی و باورپذیر.
بیش از یک دهه از آخرین فیلم مستقل «سوپرمن» گذشته بود — فیلمی که در سال ۲۰۱۳ با عنوان «مردی از فولاد» (Man of Steel) توسط زک اسنایدر ساخته شد و سرآغاز دنیای توسعهیافته DC (DCEU) بود. حالا، با اکران فیلم جدید «سوپرمن» به کارگردانی جیمز گان، دوران هنری کویل به پایان رسیده و «دیوید کورنسوت» این شنل را به دوش گرفته است.
بیشتر بخوانید:
سوپرمن با 217 میلیون دلار افتتاحیه جهانی در صدر باکس آفیس قرار گرفت
آیا میدانستید جیمز گان شش سال پیش یک فیلم ترسناک از سوپرمن ساخته است؟
گان جهان متفاوتی برای این ابرقهرمان ساخته؛ پر از شخصیتهای جدید و قدیمی. از جمله شخصیتهایی چون «مستر تریفیک» با بازی «ادی گاثگی» و البته چهرههای آشنایی مانند «لوئیس لین» با بازی «ریچل برازناهان». اما یکی از تصمیمات جالب گان، انتخاب بازیگرانی نهچندان مشهور برای نقش «پدر و مادر کنت» (ما و پا کنت) بود: «پرویت تیلور وینس» و «نِوا هاول». تصمیمی که در نهایت، به نقطه قوت فیلم تبدیل شد.
رابطهای کوتاه اما تأثیرگذار
برخلاف بسیاری از نسخههای قبلی، این فیلم داستان منشأ سوپرمن را بازگو نمیکند؛ در نتیجه، ما صحنههایی از دوران کودکی کلارک یا رسیدن او به زمین را نمیبینیم. اما در همین مدت زمان کوتاه، فیلم موفق میشود رابطهای بسیار عمیق و ملموس بین کلارک و والدیناش به نمایش بگذارد.
در ابتدای فیلم، تماسی تلفنی میان آنها و کلارک برقرار میشود؛ او بهتازگی داستانی در صفحه اول روزنامه دیلی پلنت منتشر کرده است و والدینش با شور و اشتیاق او را تحسین میکنند — نه بهخاطر اینکه سوپرمن است، بلکه چون در حرفهاش به عنوان یک خبرنگار پیشرفت کرده است.
در ادامه، پس از حمله «لکس لوتر» (با بازی نیکلاس هولت) که کلارک را به شدت آسیبزده رها میکند، او و لوئیس به مزرعه خانوادهاش در کانزاس بازمیگردند تا استراحت کند. همینجا، رابطه آنها به شکلی عمیقتر به نمایش درمیآید. ما کنتها با محبت و آرامش، فرزندشان را در تخت کودکیش میخوابانند — حتی اگر آن فرزند، مردی از فولاد باشد.
صحنهای پدرانه که قلب تماشاگر را هدف میگیرد
صبح روز بعد، گفتوگویی میان کلارک و پدرش اتفاق میافتد؛ گفتوگویی پر از معنا و احساس. کلارک درگیر تضاد میان میراث کریپتونی خود و آموزههای زمینیاش است — اما پدرش به او اطمینان میدهد که شخصیت و انتخابهایش، او را به همان کسی که باید باشد، تبدیل کرده است. این صحنه نهتنها از نظر عاطفی قوی است، بلکه تصویری باورپذیر و انسانی از یک رابطه پدر و پسر ارائه میدهد.
سوپرمن جیمز گان، داستانی درباره خانوادهی انتخابی
یکی از نگرانیها درباره این فیلم، حضور زیاد شخصیتهای مختلف بود که ممکن بود تمرکز را از خود سوپرمن بگیرد. اما گان با برجستهکردن رابطه میان کلارک و والدین زمینیاش، توانست عمق انسانی شخصیت اصلی را تقویت کند.
این والدین مهربان، انسانی و فروتن، ریشههای اخلاقی سوپرمن را بنا نهادند. اینکه او برخلاف خواستههای والدین واقعیاش در کریپتون، تصمیم میگیرد به انسانها کمک کند، نتیجه تربیت آنهاست. این همان احساسی است که صحنه پایانی فیلم، جایی که کلارک در قلعه تنهاییاش خاطرات کودکیاش را مرور میکند، را بهشدت تأثیرگذار میکند.
این موضوع که والدین واقعی یک نفر حتماً نباید بیولوژیکی باشند — بلکه کسانی هستند که او را بزرگ کردهاند، به او عشق دادهاند و راه درست را نشان دادهاند — پیام قدرتمند و احساسی فیلم است. جیمز گان پیشتر هم این مضمون «خانوادهی انتخابی» را در «نگهبانان کهکشان ۲» با رابطه استارلرد و یاندو نشان داده بود.
حتی اگر سوپرمن در پایان فیلم با دخترعمویش «کارا زور-ال» (سوپرگرل) ملاقات کند، اما چیزی جای پدر و مادر واقعیاش در کانزاس را نمیگیرد. در نهایت، رابطهای که فیلم میان کلارک و ما و پا کنت خلق میکند، او را نه فقط یک قهرمان، بلکه یک انسان واقعی نشان میدهد — و این دقیقاً همان چیزیست که باید در دل یک فیلم سوپرمن باشد.
منبع: variety