نگاهی به قسمت اول سریال «اجل معلق»؛ اجل در کمین است

اختصاصی سلام سینما - اجل معلق داستان مردی به نام داوود با بازی رضا عطاران است که با دوست خود غلام با بازی عباس جمشیدیفر در کارخانه ریختهگری کار میکند اما به خاطر تغییر کاربری کارگاه از ریختهگری به بلورسازی و عدم تخصص این دو نفر در این کار، بعد از دعوای مفصلی با صاحبکار از آنجا میگریزد. عادل تبریزی در همان سکانس ابتدایی مسئله اصلی خود را بدون زیادهگویی و به حاشیه رفتن طرح میکند.
داستان سکانس به سکانس، فشاری را که روی شخصیت اصلی است بیشتر میکند و او را در موقعیتهای سختی قرار میدهد؛ بیکاری، مهمانهای ناخوانده، نبود مواد غذایی برای پذیرایی، بدهی به سوپری محل و ... موقعیتهایی هستند که اگر شخصیتپردازی درست تبریزی نبود نه تنها موقعیتی کمدی ایجاد نمیشد که میتوانست تلخ و گزنده باشد، اما تبریزی به خوبی از پس آن برآمده و در کنار بار کمدی که به فیلم میدهند، تصمیم نهایی داوود را نیز منطقی کرده و همذاتپنداری مخاطب را با خود همراه دارد.
ظاهر شدن اجل معلق
در نهایت تبریزی ضربه آخر و کاری را به شخصیت اصلی میزند و آن ظهور اجل معلق در بدترین شرایط ممکن است. همانطور که در خلاصه داستان سریال هم آمده: «آدمها باید جوری زندگی کنند که هر لحظه آماده ملاقات با اجل معلق باشند.» اجل معلق با بازی بهزاد خلج سراغ داوود میآید. حال مخاطب باید منتظر باشد تا ببیند رویارویی داوود با اجل معلق چگونه خواهد بود و آیا سریال در ادامه هم به اندازه قسمت اول موفق خواهد بود یا نه.
اجل معلق داستان گیرایی دارد و سریال در قسمت اول به خوبی طرح مسئله کرده و بدون اینکه به حاشیه برود یا داستانهای فرعی غیرمرتبط بسازد قصه خود را تعریف میکند و منسجم و منظم به پیش میرود. موقعیتی که دو شخصیت داوود و غلام در آن گیر کردهاند برای مخاطب قابل درک است و رابطه بین دو شخصیت بسیار خوب درآمده و پتانسیل همراه کردن مخاطب با خود را دارد.
یک شروع مناسب و یک پایان خوب
قسمت اول اجل معلق یک شروع خوب و یک پایان عالی دارد. استفاده از یک لوکیشن دگرجا (لوکیشنی که برای مخاطب آشنا نیست و دوست دارد بیشتر در مورد آن بداند) باعث میشود در همان سکانس اول بیننده نسبت به فیلم و شرایط و موقعیت کاراکترها کنجکاو شود. همچنین بار کمدی داستان که عدم توانایی در فوت کردن است موقعیت خلق شده را جذابتر میکند.
همچنین سکانس پایانی با ظاهر شدن اجل معلق و تصادف وحشتناک داوود با ماشین قرضی و کنجکاوی برای اینکه مرگ چگونه قرار است همه چیز را تغییر دهد، اشتیاق برای تماشای قسمت دوم را بیشتر میکند و حال باید منتظر باشیم تا ببینیم عادل تبریزی و حمزه صالحی چه تدبیری برای قسمتهای بعد اندیشیدهاند.
بازگشت به سریالهای کمدی موفق دهه هشتاد؟
فضاسازی اجل معلق، جغرافیای فیلم، شخصیتپردازی و موقعیتهایی که شخصیتها در آن گیر افتادهاند شما را به یاد سریالهای کمدی دهه هشتاد همچون خانه به دوش و متهم گریخت و ... خواهد انداخت. اما این بدین معنا نیست که اجل معلق کپی شده از این سریالهاست بلکه نوید این را میدهد که بتواند فضایی مشابه با آنها را بسازد و کامبک خوبی به سریالهای موفق آن دوره باشد.
نویسنده | الهام کوهی

