میترا (لیلا حاتمی) و ایرج (پیمان معادی) | بازیابی رابطه زیر بمب

«بمب: یک عاشقانه» نمونه دیگری است که شکلگیری و بازیابی عشق را در دل بحرانیترین شرایط ممکن نشان میدهد. از یک طرف با عشق کودکانهای روبهروییم که زیر بمباران شکل میگیرد و از سوی دیگر با بازیابی عشق ازدسترفته زوجی که عملا دچار طلاق عاطفی شدهاند. اینکه معادی بحرانیترین مقطع جنگ ایران و عراق را برای نمایش لطیفترین جنبههای زندگی انتخاب کرده است شاید در نگاه اول غافلگیرکننده بهنظر برسد اما انتخابی درست و منطقی است. معمولا در چنین شرایطی است که آدمها به جزییات ارزشمند توجه میکنند، و «بمب: یک عاشقانه» هم فیلمی در مورد هنر کشف جزییات است. گاه وقتی به کلیت یک زندگی یا یک رابطه نگاه میکنیم ممکن است آن را تمامشده بدانیم اما با دقت در جزییات است که همهچیز از نو زنده میشود. این مسیری است که ایرج و میترا در طول فیلم طی میکنند. کنار شیشهای که شکسته و خانهای که هر لحظه در معرض بمباران قرار دارد، ایرج به یاد میآورد که چه جزییاتی را در مورد میترا دوست داشت. با همین یادآوری، عشق آنها از نو زنده میشود. گاه عشق چیزی جز همین جزییات ظریف و معمولی نیست.