تفاوت های سریال و کتاب سرگذشت ندیمه (The Handmaid's Tale)
اختصاصی سلام سینما – «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) مجموعهی تلویزیونی آمریکایی در ژانر تراژدی و پادآرمانشهری است که بر اساس رمان معروف «سرگذشت ندیمه»، به قلم «مارگارت آتوود»، نویسندهی کانادایی ساخته شده است.
داستان «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) درباره پادآرمانشهری برآمده از دومین جنگ داخلی آمریکا به نام "گیلیاد" است، جایی که یک جامعه تمامیتخواه، زنان با توان باروری را به عنوان «ندیمه» به بردگی برای فرزندآوری گرفته است.
شاید بسیاری از طرفداران سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) نمیدانند که داستان «آفرد» که در سریال مورد علاقهی آنها روایت شده است، با آنچه «مارگارت آتوود» در رمان مشهورش نوشته است، تفاوتهایی دارد.
اینجا با بیست و پنج مورد از تفاوتهای کتاب و سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) آشنا میشوید.
25 تفاوت بین سریال و کتاب سرگذشت ندیمه(The Handmaid's Tale)
1- در کتاب هرگز هویت واقعی «آفرد» مشخص نمیشود اما سریال در پایان فصل اول او را «جون» معرفی میکند.
شاید بزرگترین تفاوتی که بین سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) و کتاب آن نوشتهی «مارگارت آتوود» وجود دارد، نام واقعی «آفرد» است.
طرفداران سریال او را به نام «جون آزبورن» میشناسند در حالی که در کتاب به سبب آنکه او جزئی از اموال «فرد» است، تنها نام او «آفرد» است.
2- در کتاب همهی ساکنان گیلیاد سفیدپوست هستند و رنگین پوستان به مناطق دیگر فرستاده شدهاند.
«آتوود» در کتابش برای نشان دادن ویژگیهای یک حکومت تمامیتخواه، گیلیاد را به گونهای شرح میدهد که در آن تبعیض نژادی غیرقابل تحملی وجود دارد تا جایی که تمام ساکنان گیلیاد سفیدپوست هستند و رنگین پوستان به شهرهای دیگر فرستاده میشوند.
اما سازندگان سریال تصمیم گرفتهاند تا بطور کلی این ویژگی گیلیاد را نادیده بگیرند و تنوع نژادی را در سریال خود رعایت کنند.
3- ما در کتاب هرگز با نام خانوادگی «فرد» آشنا نمیشویم. او در سریال جوانتر و قدرتمندتر است.
یکی دیگر از تفاوتهای اصلی کتاب و سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) این است که علاوه بر نام واقعی «آفرد»، نام خانوادگی ارباب او یعنی «فرد» نیز مشخص نیست. در سریال نام خانوادگی او «واترفورد» معرفی میشود. در حالی که در کتاب با نام «فرمانده» شناخته میشود.
«فرد واترفورد» که به عنوان «فرمانده فرد واترفورد» نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین و قدرتمندترین افرادی است که در تشکیل حکومت گیلیاد نقش داشته است.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «فرمانده» فردی با موهای خاکستری است که از او به عنوان رئیس بانک غرب میانه یاد شده است.
4- کاراکتر «سرنا جوی» در کتاب مسنتر است.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، توصیف «آتوود» از «سرنا» بدون ذکر سن او صورت پذیرفته است.
در کتاب این گونه شرح داده شده است که او از بیماری آرتروز رنج میبرد و از عصا استفاده میکند. همچنین «آفرد» به این میاندیشد که چقدر خوب میشود اگر «سرنا» موهای خاکستریاش را رنگ کند.
اما در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «سرنا» زنی جوان و سی و چند ساله است. به گفتهی سازندگان سریال، آنها میخواستند تا کاراکتر پویاتری از «سرنا» به تصویر بکشند.
5- در سریال «فرمانده» از «آفرد» درخواست بوسه نمیکند اما در کتاب این اتفاق میافتد.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «آفرد» پس از نوازشهای «فرمانده»، درخواست بوسهی او را اجابت میکند اما این کار را با بیمیلی انجام میدهد که باعث دلخوری «فرمانده» میشود.
همین اتفاق در سریال نیز میافتد اما پس از دفعات زیادی که «آفرد» به دیدن «فرمانده» میرود. در حالی که در کتاب این اتفاق در اولین شبی که آنها با هم هستند، رخ میدهد.
6- در سریال پسزمینهی داستان با استفاده از ارجاعات به «اوبر» و «کریگزلیست» مدرن شده است.
«مارگارت آتوود» در کتابش جهان «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) را یک پادآرمانشهر در آیندهی نزدیک توصیف کرده است.
سازندگان سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) برای اینکه این حس را به مخاطبان خود منتقل کنند، ارجاعاتی به تلفن همراه هوشمند و همچنین برنامههایی مثل اوبر و کریگزلیست کردهاند.
7- در کتاب برای شناسایی ندیمهها یک خالکوبی قرمز رنگ روی قوزک پای آنها وجود دارد در صورتی که در سریال یک ردیاب به شکل یک برچسب روی گوش آنها متصل شده است.
مدرن کردن سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) تنها به «اوبر» و تلفنهای همراه هوشمند ختم نشده است و باز هم شاهد خلاقیت سازندگان سریال در این باره هستیم.
در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) برخلاف کتاب که در آن ندیمهها از روی خالکوبی قرمز رنگ روی قوزک پا قابل شناسایی هستند، از یک ردیاب قرمز رنگ روی گوش آنها استفاده شده است.
8- در کتاب، «جون» و همسرش در اعتراضات پیش از دوران گیلیاد شرکت نکردهاند.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «آفرد» چگونگی تشکیل گیلیاد را در ذهنش مرور میکند و بخاطر میآورد که اعتراضات گستردهای در آن دوران برپا میشد که منجر به تغییر به تشکیل گیلیاد شد اما نه او و نه همسرش در آن اعتراضات شرکت نکرده بودند.
در سریال اما نشان داده میشود که در جریان اعتراضات پیش از تشکیل گیلیاد، «جون» و «مویرا» در میان جمعیت معترض هستند و سپس مأموران به سمت آنها شلیک میکنند.
9- اولین اعدام عمومی در کتاب بسیار دیرتر از آنچه اتفاق میافتد که در سریال وجود دارد و «آفرد» نیز اولین حملهکننده نیست.
در قسمت اول سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، شاهد یک صحنهی اعدام عمومی هستیم. «خاله لیدیا» به «جون» میگوید که یک مرد متجاوز توسط افراد او دستگیر شده است و قرار است اعدام شود. «جون» نیز مشتاقانه به سمت آن مرد حملهور میشود.
اما در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، اعدامهای عمومی صحنهی بزرگتری است که مخصوص مجرمان مؤنث است. در اولین اعدام عمومی دو ندیمه و یک زن را میبینیم که از دیوار آویزان شدهاند و «خاله لیدیا» نیز توضیحی دربارهی آن نمیدهد.
10- در کتاب «آفرد» به ندرت «خاله لیدیا» را میبیند. او فقط در فلشبکهای ذهن «آفرد» در «رد سنتر» و اعدام عمومی حضور دارد.
«خاله لیدیا» در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) نقش پررنگی دارد در صورتی که در کتاب به ندرت ظاهر میشود.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «خاله لیدیا» بیشتر در فلش بکهای ذهن «آفرد» یا موقعیتهایی که دربارهی «جنین» است، حضور دارد.
11- «جنین» در کتاب چشمش را از دست نمیدهد بلکه بدنام شده و سپس حامله میشود.
یکی از تفاوتهایی که ممکن است طرفداران سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) را شوکه کند، این است که در کتاب بر خلاف آنچه در قسمت اول سریال میبینیم، «جنین» چشم راست خود را از دست نمیدهد.
12- در کتاب فرزند «جنین» پس از تولد، از دنیا میرود. بخش عمدهای از داستان زندگی «جنین» در سریال به وجود آمده است و در کتاب وجود ندارد.
در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، مشکلات روانی «جنین» نقش پررنگی در پیشبرد داستان دارد.
او در سریال فرزندی را به دنیا میآورد که خانوادهی «پوتنام» نام او را «آنجلا» میگذارند. او تصمیم میگیرد تا به همراه «آنجلا» خودکشی کند اما «آفرد» او را از این تصمیم منصرف میکند. در فصل دوم او برمیگردد و «آنجلا» را از بستر بیماری نجات میدهد.
اما در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، حضور او بسیار محدود است. او فرزندی به دنیا میآورد که همسر «فرمانده پوتنام» نامش را «آنجلا» میگذارد. او پس از مدتی با «آفرد» و «آفگلن» در پریواگانزا دیدار میکند و «آفگلن» به او خبر میدهد که «آنجلا» بدلیل بیماری از دنیا رفته است.
13- نقش «آفگلن» در سریال نسبت به کتاب پررنگتر است.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «آفگلن» فقط همراهی برای «آفرد» هنگام خرید کردن است و همچنین نقشی مؤثر در نهضت مقاومت دارد. اما جزئیاتی دربارهی او ارائه نشده است و گذشتهاش مشخص نیست.
اما در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، نام واقعی «آفگلن»، «امیلی» معرفی میشود و همچنین میأانیم که همسر و پسرش به کانادا گریختهاند.
14- در کتاب جزئیاتی دربارهی مستعمرات ارائه نشده است اما در سریال خیلی زود به آن پرداخته میشود.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «مستعمرات» جایی آلوده به زباله و رادیواکتیو است که به عنوان مکانی ضد زن معرفی میشود. در گیلیاد فمینیستها، مجرمان و ندیمههای ناموفق را به آنجا میفرستند که تا ابد کار کنند و در آنجا بمیرند.
در فصل دوم سریال ، «آفگلن» به جرم دزدی ماشین و فرار از دست یک نگهبان، به مستعمرات فرستاده میشود. عنوان قسمت دوم فصل دوم «ضد زن» نام گرفته است که اشاره به شرایط مستعمرات دارد.
15- «نیک» در کتاب شخصیت مرموزتری است.
در ابتدای کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «نیک» در لفافه علاقهاش را به «آفرد» نشان میدهد و «آفرد» در یادداشتهایش مینوشت که جاذبه احساسی بین آنها وجود دارد.
همچنین «آتوود» در کتابش نوشته است که رابطهی عاشقانه بین «نیک» و «آفرد» به درخواست «سرنا جوی» صورت میپذیرد اما جزئیات بیشتری ارائه نداده است.
اما در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، نقش «نیک» بسیار پررنگتر است. در فلشبکهای زیادی گذشتهی او را پیش از تشکیل گیلیاد میبینیم. او سکانسهای زیادی همراه با «آفرد» و همچنین دیالوگهای مهمی دارد.
در فصل دوم اینطور نشان داده میشود که «نیک» مرد خوبی است که در دام عاشق «آفرد» افتاده است.
16- در کتاب جزئیاتی دربارهی رابطهی «لوک» و «جون» ارائه نشده است.
در گیلیاد، طلاق و ازدواج سفید جرم هستند و به همین دلیل است که ازدواج «جون» و «لوک» غیرقانونی است و آنها تصمیم به فرار میگیرند.
در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، این «لوک» است که به همسر اول خود خیانت کرده است اما جزئیات رابطهاش با «آفرد» مبهم است.
در سریال فلشبکهایی به گذشته و رابطهی عاشقانهی «لوک» و «جون» زده میشود و این «جون» است که پس از ملاقاتهای متععد با «لوک» در هتل، از او میخواهد که از همسرش جدا شود.
17- در سریال فلشبکی به گذشتهی گیلیاد را شاهد هستیم که خط داستانی جدیدی را برای «فرمانده» و «سرنا» باز میکند.
در رمان «آتوود»، «آفرد» متوجه میشود که «سرنا جوی» را از نقش اصلی او در برنامههای مذهبی صبح یکشنبه میشناسد. پس از بازنشستگی «سرنا»، او به عنوان مبلغ پایبندی زنان به اصول سنتی در گیلیاد مشغول شده است.
اما سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، از این حد فراتر رفته است و نقش «سرنا جوی» را در حد یکی از خالقان گیلیاد بالا برده است. در قسمت ششم فصل اول فلشبکهایی از «فرد» و «سرنا» در زمان حکومت دولت آمریکا میبینیم که در کتاب وجود ندارد.
18- نمایندگان تجاری از مکزیک فقط در سریال وجود دارند در صورتی که در کتاب تنها گردشگران برای دیدن گیلیاد به آنجا میآیند.
یکی از ناراحتکنندهترین قسمتهای کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، آنجایی است که «آفرد» برای خرید به خیابان رفته است و آنجا با گروهی از گردشگران روبرو میشود. یکی از گردشگران به زبان خارجی از او میپرسد:"آیا خوشحالی؟"
اما «میلر» در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، این کانسپت را توسعه دادهاند. آنها به جای گردشگران، از یک هیئت تجاری از مکزیک استفاده کردهاند که یکی از آن اعضا، همان سؤال را از «آفرد» میپرسد.
19- در سریال اینطور نشان داده میشود که «لوک» جانش را از دست داده است.
خوانندگان کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، تا قسمتهای میانی داستان از تلاش «آفرد»، «لوک» و فرزندشان برای فرار از گیلیاد به کانادا بیخبر هستند. در حالی در همان قسمتهای ابتدایی سریال میبینیم که آنها در حال فرار از مرز هستند.
در سریال «جون» در حال فرار صداهای شلیک گلوله را پشت سر خود میشنود که در ادامه اینطور بنظر میرسد که «لوک» جانش را از دست داده باشد. باور «آفرد» به مرگ «لوک» از همان ابتدای سریال مشخص است.
20- سرنوشت «لوک» در کتاب مبهم است در صورتی که در سریال او به عنوان یک پناهنده به کانادا رفته است.
در قسمت ششم از فصل اول سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «آقای فلورس» به «آفرد» خبر میدهد که «لوک» زنده است. در قسمت هفتم نیز داستان فرار او و پناهنگیاش به کانادا را میبینیم.
اما از آنجا که در کتاب خبری از هیئت تجاری مکزیکی نیست، «آفرد» هرگز از زنده بودن «لوک» آگاه نمیشود و تنها سرنوشتهای متععدی را برای او در ذهن خود تصور میکند.
21- در کتاب هیچ اطلاعاتی از سرنوشت «مویرا» در دسترس نیست.
در کتاب و سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، این «فرمانده» است که «آفرد» را به یک کلوب غیررسمی به نام جزبل میبرد تا دوستش «مویرا» را ملاقات کند.
در کتاب، «مویرا» دیگر آن زن شجاع سابق نیست و تسلیم شرایط شده است. «آفرد» نیز او را پس از ملاقات اول، دیگر ملاقات نمیکند.
اما در سریال، «آفرد» موفق میشود تا باری دیگر «مویرا» را ملاقات کند و او را به فرار کردن تشویق کند. در قسمت بعد «مویرا» را میبینیم که در حال رد شدن از مرز کانادا است.
22- بستهی محرمانهی نامهها تنها در سریال وجود دارد و در کتاب «فرمانده» تنها یک بار «آفرد» را به جزبل میبرد.
در سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، نهضت مقاومت زنان به عنوان "تماس اضطراری" شناخته میشود و «آفرد» وظیفه دارد تا یک بستهی محرمانه را بدست بیاورد.
«آفرد» موفق میشود «فرمانده» را متقاعد کند تا باری دیگر او را به جزبل ببرد اما نمیتواند به بستهی محرمانه دست یابد. در نهایت «آفرد» به کمک «مویرا» موفق میشود به بستهی محرمانه دست پیدا کند.
در کتاب اما هیچ خبری از بستهی محرمانه نیست و «فرمانده» تنها یک بار «آفرد» را به جزبل میبرد.
23- در کتاب واضح نیست که آیا «آفرد» حامله شده است یا نه.
در فصل پایانی سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale) مانند کتاب آن، «سرنا جوی» متوجه میشود که «آفرد» به همراه «فرمانده» به جزبل رفته است. اما برخلاف کتاب او را مجبور میکند که تست حاملگی بدهد که جواب آن نیز مثبت است.
در پایان کتاب، «آفرد» به «نیک» میگوید که حامله است اما در دلش احساس میکند که این یک دروغ است. در پایان خوانندهی کتاب نمیفهمد کدام یک حقیقت دارد.
24- در یک سکانس بیرحمانه، «سرنا» برای اینکه «آفرد» دخترش را ببیند، او را همراه خود میبرد. این اتفاق در کتاب وجود ندارد.
در فصل پایانی سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «سرنا جوی» تصمیم میگیرد تا «آفرد» را به دیدن دخترش «هانا» ببرد. «آفرد» از پشت شیشهی خودروی «سرنا جوی» فریاد میزند اما «هانا» متوجه او نمیشود.
این قسمت توسط سازندگان سریال ابداع شده است و در کتاب «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، «آفرد» هرگز «هانا» را نمیبیند و حتی نمیداند که او کجاست.
25- کتاب با قسمت پایانی فصل اول سریال، خاتمه مییابد. آنچه در فصلهای بعدی سریال میبینیم، خلاقیت سازندگان آن است.
در قسمت پایانی فصل اول سریال «سرگذشت ندیمه»(Handmaid’s Tale)، همانطور که در کتاب آمده است، ندیمهها در یک مراسم اعدام عمومی جمع شدهاند.
از ندیمهها خواسته میشود تا «جنین» را سنگسار کنند اما ندیمهها از انجام آن سر باز میزنند. «آفرد» نیز سنگی برمیدارد و آن را پیش پای «خاله لیدیا» به زمین میاندازد.
به این دلیل که «جنین» در کتاب هرگز تهدید به خودکشی یا به قتل رساندن دخترش نکرده بود، این سکانس یعنی ادامهی مراسم اعدام عمومی نیز توسط سازندگان سریال ابداع شد.
منابع:
Time, Insider, Vulture, Woman and Home, Cheat Sheet, Screen Rant, Hollywood Reporter
خبرهای مرتبط:
22 تفاوت بزرگ بین سریال " بازی تاج و تخت" (Game of thrones) و کتاب های جورج آر.آر مارتین
15 تفاوت جالب بین کتاب و سریال ویچر