نقد فیلم «گاهشمار آب» به کارگردانی کریستن استوارت؛ تراژدی شاعرانه از جنس رستگاری

گاهشمار آب، نه تنها روایتی جسورانه از درد و رهایی است، بلکه نشان میدهد پشت چهره آشنای این بازیگر، کارگردانی توانا و با نگاهی شاعرانه پنهان بوده است. فیلمی که مانند زخم، عمیق و مانند آب، رهاییبخش است.
معمولاً وقتی بازیگران تصمیم میگیرند پشت دوربین بروند و فیلم بسازند، نتیجهاش آنطور که باید پیش نمیرود؛ انگار جای آنها همان جلوی دوربین است، نه پشت آن. اما کریستن استوارت این قاعده را بهکلی به هم زده است.
او با اولین تجربه کارگردانیاش، فیلم «گاهشمار آب» (The Chronology of Water) کاری کرده که در جشنواره کن هم تحسین شود؛ فیلمی جسورانه، دردناک و عمیق که تماشاگر را با خود در دل تاریکی میبرد تا شاید کورسویی از نور را در دل آن پیدا کند.
گاه شمار آب؛ یک فیلم اقتباسی
گاهشمار آب از کتاب خاطرات لیدیا یوکناویچ، نویسنده آمریکایی اقتباس شده و به دلیل موضوع حساس و بیپردهاش مورد توجه قرار گرفته است؛ داستان تعرض توسط پدر و تلاش برای رهایی از زخمهای روانی آن.
لیدیا برای فراموشکردن گذشته وحشتناک خود بهصورت حرفهای به ورزش شنا رو میآورد؛ اما در نهایت اعتیاد به الکل و مواد مخدر گریبان او را میگیرد.
هیچ یک از این راههای فرار به او کمک نمیکند. تنها وقتی تصمیم میگیرد حقیقت زندگیاش را بیپرده و صادقانه روی کاغذ بیاورد، میتوان رگهای از رهایی را در او دید.
کریستن استوارت با نگاهی هنرمندانه و بیواهمه، روایتی از این زن ساخته که مو بر تن آدم سیخ میکند. او زندگی لیدیا را آنقدر بیواسطه و ملموس تصویر کرده که گویی تماشاگر خود را در آینه او میبیند. این هنرمند جوان موفق شده دگردیسی شخصیت لیدیا را در فقدان استعاره به تصویر بکشد.
روایت داستان زندگی دردناک لیدیا (با بازی ایموجین پوتس) در دهه 70 میلادی، امر راحتی نبود. برخی فیلمها ساخته میشوند و تمام! اما بهجرئت میتوان گفت گاهشمار آب به زیبایی کارگردانی شده است.
کارگردانی تحسینبرانگیز کریستن استوارت
کریستن استوارت در مقام نویسنده و کارگردان، فیلمی درباره وجدان بشر ساخته، همه چیز را به بیننده نشان میدهد؛ اما اطلاعات را بهزور به خورد مخاطب نمیدهد. او لیدیا را با کلوزآپهای امپرسیونیستی به تصویر میکشد و
داستان او را در خیال شما حک میکند؛ گویی هر صحنه جملهایست که از دل یک دفتر خاطرات پنهان بیرونآمده باشد. گاهشمار آب با نگاهی صادقانه به درون زندگی خصوصی و ممنوعه افرادی که در درد و رنج به سر میبرند، تکاندهنده است.
در دل این روایت، خانوادهای ترسیم میشود که بهجای پناهگاه، میدان جنگی خاموش است. مادری که چشم بر حقیقت بسته، پدری که در ظاهر مردانگی دارد؛ اما روح را میخراشد، و دختری که سالها صدایش خاموش مانده است.
کارگردان هیچ گاه مستقیم تعرض پدر به لیدیا را به مخاطب نشان نمیدهد. خشونت و آزار در فیلم حضور دارد، اما مثل روحی نامرئی که حسش میکنی، اما آن را نمیبینی. بازی بینظیر ایموجین پوتس تمام لحظات فیلم را به زیبایی به تصویر میکشد. عطش لیدیا، پریشانی او، احساس خلا درونش و... باورپذیری فیلم را چندبرابر میکند.
کریستن استوارت به همراه کوری سی فیلمبردار خود، به روایت داستان حالتی مستندگونه بخشیده؛ گویی هر نما، مانند برگی از دفترچه خاطراتی ممنوعه است که حالا ورق میخورد. گاهشمار آب درباره بقاست، درباره زنی که سقوط کرده اما میجنگد؛ فیلمی که مثل شعر، تراژدی را روایت میکند، و درنهایت مخاطب را به سفری برای رهایی و رستگاری میبرد. گاهشمار آب تنها یک فیلم نیست؛ تجربهای است که تا مدتها در ذهنتان حک میشود..

کریستن استوارت (Kristen Stewart) بازیگر و فیلمساز آمریکایی در روز ۹ آوریل ۱۹۹۰ به دنیا آمده است. او پردرآمدترین بازیگر زن جهان در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۰ بود. آغاز شهرت کریستن در سال ۲۰۰۲ برای بازی در نقش دختر کاراکتر جودی فاستر در فیلم «اتاق امن» بود. شهرت اصلی او به خاطر بازی در چهار فیلم است: «زاتورا: یک ماجرای فضایی»، «به خانواده رایلی خوش آمدید»، «در سرزمین زنان» و «به سوی طبیعت وحشی». و شهرت بین المللیاش در سال ۲۰۰۸ و با بازی در نقشِ اصلی بلا سوان در سریال «گرگ و میش» به دست آمد. او اولین زن آمریکایی است که به خاطر بازی در فیلم «ابرهای سیلس ماریا» برنده جایزه سزار شد.