اشک های رویا میرعلمی روی صحنه اجرایش برای این زن + ماجرای عجیب اما واقعی

در یکی از احساسیترین شبهای اجرای نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه»، رویا میرعلمی با نقشآفرینی در نقش «افسانه نوروزی»—زنی که برای دفاع از شرافتش تا پای چوبه دار رفت—با اتفاقی کمنظیر روبهرو شد: افسانه واقعی، بیخبر و بیصدا، در تاریکی سالن نشسته بود و اجرای قصهاش را تماشا میکرد.
رویا میرعلمی در پستی احساسی در فضای مجازی نوشت: «امشب اشک ریختم. یک ماه و چند روز است که افسانه نوروزی را بازی میکنم؛ زنی که با ۲۷ ضربه چاقو در برابر تجاوز ایستاد و محکوم به اعدام شد. هر شب با او نفس میکشیدم، دیالوگش را میگفتم، اشک میریختم. اما امشب، افسانه واقعی با دو چشمش مرا نگاه میکرد. شوکه شدم. بغلش کردم و با هم گریستیم. مرز میان نمایش و واقعیت فرو ریخت.»
افسانه نوروزی، زنی که سالها پیش در جزیره کیش قربانی خشونت شد و با شجاعت از خود دفاع کرد، حالا قصهاش روی صحنه روایت میشود؛ قصهای از مقاومت، زنانگی، و ایستادگی در برابر قدرت مردسالار.
نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» هر شب ساعت ۶:۳۰ در سالن لبخند اجرا میشود و حالا با این اتفاق، معنای تازهای برای مخاطبانش یافته است: گاهی صحنه، از زندگی هم واقعیتر میشود.