جستجو در سایت

1404/05/24 23:04
مباحثی در مورد ژانر - 4

بلاک‌باستر ترسناک چیست؟ | آیا تولیدات پرهزینه ارتباطی به ژانر وحشت دارند؟

بلاک‌باستر ترسناک چیست؟ | آیا تولیدات پرهزینه ارتباطی به ژانر وحشت دارند؟
این روزها هالیوود مدام در حال ساختن فیلم‌های ترسناکی است که هزینه‌ی تولید بالایی دارند. آیا ساخت بلاک‌باسترهای ترسناک به کیفیت آثار این ژانر ضربه می‌زند؟

اختصاصی سلام سینما - رضا زمانی: برای روشن شدن بحث باید به سال‌ها پیش بازگردیم؛ به دهه‌ی 1930 میلادی و عصر استودیویی در هالیوود. در آن دوران کلیشه‌هایی سینمایی یکی یکی کنار هم جمع شده و تشکیل ژانر می‌دادند. یکی از ژانرهای قوام یافته در آن دوران هم همین ژانروحشت مورد بحث ما است. اما موضوع اینجا است که وظیفه‌ی ساخت فیلم‌های ترسناک نه بر عهده‌ی استودیوهای بزرگ، بلکه بر عهده‌ی‌ استویویی کوچک به نام یونیورسال بود. آن روزها هالیوود پنج استودیوی بزرگ داشت که به «پنج بزرگ» یا Big Five شهرت داشتند و سه استودیوی کوچک یا همان «سه کوچک» هم کنار آن‌ها فعالیت می‌کردند.


بیشتر بخوانید:

مباحثی در مورد ژانر - 1: 6 زیرژانر مهم ژانر وحشت؛ از گوتیک تا زامبی

مباحثی در مورد ژانر - 2: فیلم‌های ژانر وحشت با محوریت فرقه‌ها و فیلم مرد حصیری به کارگردانی رابین هاردی

مباحثی در مورد ژانر - 3: آیا داشتن قهرمان آفت فیلم‌های ترسناک است؟ | نمونه موردی: مجموعه فیلم‌های The Conjuring


بزرگترها که عملا بازار تولید، پخش و توزیع را در سیستم عمودی آن روزهای هالیوود در اختیار داشتند عبارت بودند از: فاکس قرن بیستم، آر. کی. او، مترو گلدوین مایر، برادران وارنر و پارامونت. کوچکترها هم یونیورسال، کلمبیا پیکچرز و یونایتد آرتیستز بودند. آن روزها هر استودیویی امضای خود را داشت و عموما (نه همیشه) فیلم‌های ویژه‌ی خودش را می‌ساخت. مثلا جنایی‌ها و گنگستری‌ها سهم برادران وارنر بود و مترو گلدوین مایر سراغ موزیکال‌ها می‌رفت. مخاطب هم این موضوع را می‌دانست و ژانرهای محبوبش را به هویت استودیوها ربط می‌داد. این دوران بالاخره در دهه‌ی 1950 به سر آمد اما برخی از آثارش هنوز باقی است.

استودیوهای بزرگ این قدرت را داشتند که ژانرها و آثار محبوب را بین خود تقسیم کنند. در ضمن رضایت نمی‌دادند که آثاری به ظن خودشان با ارزش هنری والا (که این روزها در این جغرافیا با واژه‌‌های بی‌ربطی چون فاخر یا معناگرا مورد خطاب قرار می‌گیرند) سر از استودیوهای کوچک درآورند. در چنین بستری استودیوهای کوچک که به امکانات کمتر و بودجه‌ی پایین‌تری دسترسی داشتند، سراغ فیلم‌هایی رفتند که در هر صورت می‌توانستند خرج خود را بازگرداند. کمپانی یونیورسال در آن دوران شروع به ساختن فیلم‌های ترسناک کرد که هزینه‌ی ساخت زیادی نداشتند و خبری از ستاره‌های بزرگ هم در آن‌ها نبود. دلیل این موضوع هم به این بازمی‌گشت که آن پنج کمپانی بزرگ چندان توجهی به ژانر وحشت نداشتند و آن را مادون شان استودیوی مفخم و بزرگ خود می‌دانستند.

نکته این که در دهه‌ی 1930 یونیورسالی‌ها عصر طلایی سینمای ترسناک را رقم زدند و کاری کردند که تا سینما وجود دارد، نام آن دهه‌ی پر شکوه و فیلم‌های ترسناک آن‌ها جایی برای خود در کتاب‌های تاریخ سینما پیدا کند؛ اتفاقی که برای بسیاری از آثار مثلا فاخر کمپانی‌های بزرگ نخواهد افتاد. اما این موضوع نکته‌ای را نشان می‌دهد؛ سینمای وحشت از همان ابتدای شکل‌گیری کلیشه‌هایش، سینمایی ارزان قیمت بوده که بیش از هر چیزی جولانگاهی برای ایده‌های فیلم‌سازان است. همین بودجه‌ی کم فیلم به فیلم‌ساز آزادی عمل داده تا دست به تجربه بزنند و ساز و کار خود را برای ایجاد ترس خلق کنند.

این در حالی است که فیلم‌های بزرگ با بودجه‌های سرسام‌آور راهی وارونه طی می‌کنند و مدام نگران ریزش مخاطب هستند. پس در زمان ساخت تا می‌توانند به تماشاگر آینده‌ی خود باج می‌دهند و از نوآوری و تجربه‌گرایی فرار کرده و دست به عصا حرکت می‌کنند. در چنین چهارچوبی آزادی عمل فیلم‌ساز به بخشی از DNA یک فیلم ترسناک تبدیل شد؛ چرا که سازندگان ژانر وحشت مانند گردانندگان استودیوهای بزرگ متوجه شدند که فیلم ترسناک مناسب همه نیست و نباید توقع داشته باشند که هر مخاطبی با هر سلیقه‌ای دست به جیب شود و برای فیلم آن‌ها هزینه کند. پس اتفاقی برای ژانر وحشت شکل گرفت که هنوز هم بی‌نظیر است و هیچ ژانری چنین بختی نداشته است.

از همان ابتدا ژانر وحشت صاحب مخاطبی وفادار شد که در هر حالت و هر زمانی برای تماشای آثار محبوبش دست به جیب می‌شد و استودیوها و کارگردانان می‌توانستند روی او حساب باز کنند. از آنجایی که هزینه‌ی تولید فیلم‌ها هم پایین بود احتمالا اثر در نهایت به سوددهی می‌رسید. این هم عامل دیگری بود که به فیلم‌ساز آزادی عمل در تجربه‌گرایی می‌داد. پس هزینه‌ی پایین تولید و مخاطب وفادار در کنار هم این ژانر سینمایی را زنده نگه داشتند تا به امروز برسد و تاریخی باشکوه از خود باقی گذارد.

هر مخاطبی که یکی دو فیلم ترسناک در زندگی خود دیده باشد، متوجه خواهد شد که استدلال آن زمان گردانندگان سینما درست بوده و  یک فیلم ترسناک واقعا مناسب همه نیست. اصلا نمی‌توان تصور کرد که یک فیلم ترسناک در دوران رده‌بندی سنی فیلم‌ها که پس از آن دوران باشکوه استودیویی شکل گرفت، رده‌ای پایین‌تر از R (زیر 17 سال همراه با والدین امکان ورود دارند) یا NC-17 (فقط بزرگسالان) داشته باشد. فارغ از این همه‌ی ما افراد دل‌نازکی را می‌شناسیم که تحمل تماشای سکانس‌های خون و خونریزی یا تحمل دلهره‌های طولانی مدت ندارند. پس اگر فیلمی بخواهد این دسته از مخاطب را هم راضی کند، راهی وارونه طی خواهد کرد که به همان DNA ژانر وحشت که ایجاد ترس و دلهره است، ارتباطی ندارد.

متاسفانه این روزها این اتفاق افتاده و هالیوود مدام در حال ساختن فیلم‌های ترسناکی است که هزینه‌ی تولید بالایی دارند. هزینه‌ی تولید بالا هم یعنی نیاز به مخاطب انبوه. جلب رضایت مخاطب انبوه هم یعنی همان باج دادن به مخاطب. باج دادن به مخاطب هم یعنی فرار از همان تجربه‌گرایی و بسته شدن دست فیلم‌ساز. بسته شدن دست فیلم‌ساز هم یعنی فرار مخاطب سنتی ژانروحشت از سینما. پس بلاک‌باستر ترسناک گرچه از کلیشه‌های رایج ژانر وحشت سود می‌برد اما در جستجوی ترساندن آن مخاطب وفاداری که همواره این ژانر را سرپا نگه داشته، نیست؛ پس اصلا ترسناک نیست.


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image