حبیب خزایی فر: کارهای مهدویان آدم را به چالش میکشاند
اختصاصی سلام سینما- گفتگوی زنده(لایو اینستاگرامی) حبیب خزایی فر با خبرنگار سلام سینما(مهدی سلیمانی) در تاریخ ۲۴ تیر، ساعت ۱۸ از اینستاگرام سلام سینما پخش شد.
آقای خزاییفر، شما متولد 26 تیرماه 1362 هستید و از 15 سالگی به موسیقی علاقه پیدا کردید. در زمینه موسیقی جوایز متعددی را گرفتهاید. در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر نیز برای فیلم "درخت گردو" نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن شدید. در بچگی پدرتان یک ساز کیبورد برای شما خریدند و شما کارتان را با آن شروع کردید. همکاریتان با محمدحسین مهدویان را از نماهنگ "از خون جوانان وطن لاله دمیده" شروع کردید. آن همکاری چطور اتفاق افتاد؟
ماجرا به قبل از اینها برمیگردد. من دوران سربازی در موسسه روایت فتح بودم. حسین مهدویان در اواخر دوران دانشجویی به آنجا آمد و میخواست یک مستند بسازد. از آن به بعد همه کارهای آقای مهدویان را من ساختم. همکاری ما از سال 83-84 شروع شد و بعد خوشبختانه این همکاری به رفاقت انجامید که برای من باعث افتخار است.
در واقع اولین همکاریتان در یک فیلم کوتاه بود.
ایشان برای پایاننامه دانشگاه میخواستند یک فیلم کوتاه بسازند. ما بین این ماجرا با هم در ارتباط بودیم ولی کاری که دیده شود را انجام نداده بودیم.
پس طبق صبحتهای شما، ادامه همکاریتان به علت رفاقتی است که ابتدا بین شما وجود داشته است. درست است؟
بخشی از آن به خاطر رفاقت است چون مهم است که آهنگساز و کارگردان بتوانند با همدیگر راحت ارتباط برقرار کنند و حرف همدیگر را بفهمند. معمولاً زبان مشترک بین کارگردان و آهنگساز سخت به وجود میآید. این رفاقت باعث شده که ما حرف همدیگر را راحت بفهمیم و از این بابت در کارها به مشکل نمیخوریم.
زمانی که موسیقی را جدیتر شروع کردید چه سازهایی را یاد گرفتید؟
من از همان اول پیانو کار میکردم. البته پیانیست نیستم ولی از همان اول به ملودی ساختن علاقه داشتم.
یعنی هیچوقت نخواستید نوازنده حرفهای شوید؟
آدم دوست دارد که بتواند سازها را با مهارت اجرا کند ولی علاقه من بیشتر آهنگسازی و خلق یک اثر است. جذابیت آن برای من همیشه بیشتر بوده است.
آلبوم موسیقی "ماجرای نیمروز" چند روز پیش منتشر شد. در این مدت چه بازخوردهایی از انتشار آن گرفتید؟
خداراشکر بازخوردها بسیار خوب بود. معمولاً موسیقی فیلم در بازار موسیقی خوش اقبال نیست ولی با توجه به اینکه فیلم "ماجرای نیمروز" فیلم خوبی بوده و به نظر خودم موسیقی آن هم جزو کارهای قابل توجه بوده، در این روزها بازخوردهای بسیار خوبی داشته است.
این آلبوم در دو نسخه دیجیتال و فیزیکی منتشر شده است؟
بله. البته معمولاً فروش فیزیکی پایینتر است. در حال حاضر کرونا باعث شده که مردم کمتر بیرون بروند و به همین خاطر ترجیح میدهند از نسخه دیجیتال استفاده کنند.
در پذیرفتن و یا رد کردن کاری که به شما پیشنهاد داده میشود، چه چیزهایی اهمیت دارد؟
پکیج آن کار و اینکه میخواهد چه چیزی از آب در بیاید، مهم است. هم کارگردان مهم است و هم فیلمنامه و کستی که در آن کار حضور دارند. البته اگر بخواهم راحت بگویم، بحث مالی هم اهمیت زیادی دارد. من تا جایی که بشود کارهایم را با ارکستر ضبط میکنم و از سمپل پرهیز میکنم. تهیهکننده دوست دارد کار را با هزینه کمتر جمع کند ولی من چون با ارکستر همکاری میکنم هزینهها بالا میرود. این مسئله شاید برای اسپانسر کار خوشایند نباشد. من همه این مسائل را کنار هم میگذارم تا ببینم جور در میآید یا نه، اگر جور درآمد در خدمت آن پروژه هستم.
تاکنون پیش آمده کسی از شما بخواهد آهنگسازی فیلم او را انجام بدهید ولی پول کافی نداشته باشد؟
بله.
فیلم کوتاه بود یا فیلم بلند؟
یک فیلم بلند بود که بودجه محدودی داشت. این مسئله به شرایط کاری من بستگی دارد. اگر در روزهایی باشد که چندان گرفتار نباشم و ببینم حداقل میتوانم بخش هزینههای ارکستر را پرداخت کنم، سعی میکنم کنار بیایم. مخصوصاً اگر آن فیلم را دوست داشته باشم.
با این تفاسیر فیلمنامه هم خیلی برای شما مهم است؟
بله، البته این دلیل نمیشود که بگویم من موسیقی فیلمی که دوست ندارم را حتماً نمیسازم. یکی بخشی از آهنگسازی علاقه است و بخش دیگر آن شغل من است و بالأخره مجبور هستم کار کنم.
به نظر شما موسیقی چقدر میتواند در ماندگار شدن یک اثر تأثیرگذار باشد؟
ما در حال حاضر بسیاری از فیلمها مثل فیلمهای "از کرخه تا راین" و "بوی پیراهن یوسف" را با موسیقیهایشان به یاد میآوریم و با آنها خاطره داریم. به نظرم موسیقی در ماندگاری اثر بسیار تأثیرگذار است.
به غیر از موسیقی این فیلمها به کدام موسیقی فیلمها علاقه دارید؟ موسیقیای که به ماندگاری فیلم کمک کرده باشد.
فیلمهای زیادی هستند ولی الآن حضور ذهن ندارم. مثلاً موسیقی فیلم "فهرست شیندلر" یکی از بهترین موسیقی فیلمهایی است که من شنیدهام. هر وقت این موسیقی را میشنوم مور مورم میشود. متأسفانه چند روز پیش انیو موریکونه آهنگساز این فیلم از دنیا رفت.
در بین موسیقی فیلمهای ایرانی چطور؟
بیشتر کارهای آقای انتظامی مانند "از کرخه تا راین"، "بوی پیراهن یوسف" و "دوئل" را دوست دارم. به نظرم موسیقیهای ایشان روی ملودی سوار است. در حال حاضر موسیقی دیگری در خاطرم نیست.
سختترین فیلمی که برای آن آهنگسازی کردهاید کدام فیلم بوده است؟
کارهای اخیر آقای مهدویان متفاوت بود و آدم را به چالش میکشاند تا حتماً یک کار متفاوت انجام بدهد. این مسئله کمی ماجرا را برای من سخت میکرد. پس از موسیقی فیلم مستند "آخرین روزهای زمستان"، موسیقی فیلم "اایستاده در غبار" را کار کردم که فضای آنها به همدیگر نزدیک بود. "ماجرای نیمروز" تفاوت جدی با آنها نداشت ولی موسیقی فیلم "لاتاری" متفاوت بود. من معمولاً برای سازهای زهی ارکستر میگرفتم ولی برای موسیقی فیلم "لاتاری" سمت سازهای زهی و بادی نرفتم و موسیقی بر پایه گیتار الکتریک بود. من در فضایی کار میکردم که تاکنون کار نکرده بودم. "لاتاری" از نظر زمانی به شدت برای ما فشرده بود. بدون اغراق، برای ساخت آن یک هفته نخوابیدم. مجوز کار کمی دیر صادر شد و فشار زیادی به ما وارد شد. در فیلم "ماجرای نیمروز" نیز در چنین موقعیتی قرار گرفتیم ولی خود موسیقی "لاتاری" برای من یک چالش جدی داشت. این اتفاق برای فیلم "درخت گردو" هم افتاد. موسیقی این فیلم هم متفاوت است.
من یادم است در جشنواره فیلم فجر وقتی فیلم "درخت گردو" تمام شد بسیاری از تماشاگران اشک ریختند. قطعاً موسیقی در این فیلم تأثیرگذار است. چطور میشود چنین حسی به تماشاگر القا داده میشود که اشک از چشمانش جاری شود؟
شاید خوب نباشد داستان فیلم "درخت گردو" را بگویم ولی داستان آن کاملاً اشکآور است. این مسئله به من جای کار میداد که بخواهم یک موسیقی احساسی بسازم. در کارهای قبلی معمولاً به این سمت نمیرفتم چون فیلمهای اکشنتری بودند ولی فیلم "درخت گردو" کاملاً فیلم احساس برانگیزی است و خواه یا ناخواه اشک شما را در میآورد. تجربه این فیلم برای من تجربه خوبی بود که بخواهم خودم را در این زمینه محک بزنم و یک موسیقی احساسی بسازم. از آنجایی که داستان فیلم در سردشت میگذشت، من یک سفر به آنجا رفتم و مدتی روی موسیقی کردی و لالاییهای آنها کار کردم. لطف خدا شامل حال من شد و آقای کامکار آمدند اجرای کمانچهای که برای کار نوشته بودم را برعهده گرفتند. جا دارد از ایشان تشکر کنم چون معمولاً سر ضبط کار نمیروند ولی ما برای ضبط کار در خدمت ایشان بودیم. آنهایی که اهل فن هستند متوجه میشوند اجرای کمانچه این آهنگ یک اجرای ویژه است و فقط میتواند کار آقای کامکار باشد.
پس شما برای موسیقی "درخت گردو" وقت زیادی گذاشتید.
من 10 روزی آنجا بودم و دنبال لالاییهای ویژه میگشتم تا ببینم از چه تمی استفاده کنم. از محلیهای آنجا کمک گرفتم که موسیقیهای خودشان را به من معرفی کنند. به هر حال من تحلیلی راجع به موسیقیهای آنجا نداشتم. فکر میکنم نتیجه کار قائل تأمل است.
جذابترین سکانسی که روی آن موسیقی گذاشتهاید کدام سکانس بوده است؟
میخواهم از آن حرفها بزنم که میگویند همه کارها مثل بچههای من هستند (با خنده). من از هر فیلمی که کار کردهام یکی دو سکانس در ذهنم مانده است. مثلاً موسیقی در فیلم "ایستاده در غبار" و لحظهای که احمد متوسلیان بیسیم را بالا میگیرد برای من بسیار ویژه است. در فیلم "لاتاری" هم سکانسی که ساعد سهیلی به سراغ نامزدش میرود ولی میبیند او با یک آقای دیگر میرود، از نظر موسیقی برای من ویژه بود. موسیقی سکانس ورود مجاهدین به شهر در فیلم "ماجرای نیمروز: رد خون" هم همینطور. از هر فیلمی یکی دو سکانس در ذهنم مانده است و به همین خاطر نمیتوانم یک سکانس خاص از یک فیلم را بگویم.
برای کار کردن، چه ژانری را بیشتر از همه دوست دارید؟
احساس خودم این است که موسیقی، موسیقی است و چندان قائل به این نیستم که سبکها را از همدیگر تفکیک کنم. دوست دارم هر سبکی که پیش بیاید را تجربه کنم. واقعاً برایم لذتبخش است. موسیقی فیلمهای "لاتاری" و "درخت گردو" با هم تفاوت چشمگیری دارند. "درخت گردو" را در دستگاه ایرانی کار کردهام ولی "لاتاری" موسیقی الکترونیک دارد. در کار آخری که قرار است انجام بدهیم و من در مورد آن چیزی نمیگویم، احتمالاً به سمت موسیقی جز بروم.
کار جدید آقای مهدویان را میگویید؟
بله.
شما در سریال "ممنوعه" هم کار کردهاید. چطور شد که به این سریال پیوستید؟
باعث و بانی آن هادی حجازیفر بود. آقای حجازیفر من را به تهیهکننده و کارگردان پیشنهاد کرد و ما یک قرار گذاشتیم و پای کار رفتیم. سریال "ممنوعه" تجربه خوبی بود. من تا آن موقع در سریال و این ژانر از موسیقی آهنگسازی نکرده بودم. کارهای قبلی من در ژانر انقلاب و دفاع مقدس بود ولی یک دفعه به سمت چنین سریالی رفتم که پرحاشیه بود و مدتی هم توقیف شد.
فکر میکنید توقیف سریال "ممنوعه" چقدر به دیدن شدن این سریال کمک کرد؟
فکر میکنم توقیف حداقل در ایران تأثیر میگذارد. به محض اینکه اسم توقیف روی یک اثر میآید، مخاطب با خودش میگوید بروم این فیلم را ببینم که چه خبر است؟(با خنده)
زمانی که سریال "ممنوعه" پخش شد چه بازخوردهایی از مخاطب گرفتید؟
بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم. مخاطبان معمولاً چنین کاری از من نشنیده بودند و برایشان تازگی داشت. مخاطب معمولاً کارهای ارکسترال، حماسی و جنگی از من شنیده بود و موسیقی سریال "ممنوعه" یک کار متفاوت بود و برای آنها جذابیت داشت. در زمان پخش آن سریال کامنتهای خوبی از مخاطبان میگرفتم.
از زمانی که میخواهید کار جدید شروع کنید تا زمانی که کلیت موسیقی شکل بگیرد با چه چالشهایی روبرو میشوید؟
بخشی از آن به این برمیگردد که میخواهم چه سبکی را انتخاب کنم و پس از آن درگیر ملودی میشوم. موسیقی فیلمهای من معمولاً بر پایه تم است. به نظرم پیدا کردن آن تم چالش جدی است. جدا از فیلمنامه، تصویر خیلی به من کمک میکند. یعنی رنگ و لعاب تصویر به من ایده میدهد که سراغ چه سازهایی بروم. رنگآمیزی که در تصویر میبینم برای رنگآمیزی سازها به من ایده میدهد.
جدا از اینکه فیلمنامه را میخوانید، به لوکشین فیلمبرداری فیلمها هم سر میزنید؟
معمولاً سر میزنم. اگر کارهای آقای مهدویان باشد که دوستان هم در آن حضور دارند حتماً به فیلمبرداری سر میزنم. کارهای دیگر هم میروم ولی کمتر پیش آمد. اگر فیلم در یک موقعیت جغرافیایی خاصی باشد و سکانس جدی داشته باشد لازم میدانم که در آن موقعیت قرار بگیرم.
در بین کارگردانها تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
نمیتوانم اسم ببرم ولی کسی نیست که دوست نداشته باشم با او کار کنم. کار کردن لذتبخش است. مخصوصاً برای من که دارم عاشقانه موسیقی کار میکنم.
در حال حاضر فقط مشغول یک کار هستید و کار دیگری در دست ساخت ندارید؟
نه. در حال حاضر به شدت درگیر سریال "شاهرگ" هستم. منتظر هستم این کار به سرانجام برسد تا کار جدیدم را شروع کنم.
چطور به سریال "شاهرگ" پیوستید؟
برای این سریال آقای محمدرضا شفیعی با من تماس گرفتند. من قبلاً با آقای اشکذری هم کار کرده بودم. این سریال قرار بود ماه رمضان پخش شود ولی فیلمبرداری آن از یک جایی به خاطر کرونا لغو شد و نتوانستند کار را به ماه رمضان برسانند. برای من خوشایند بود که برای اولین بار کنار این تیم کار کردم. همینطور باعث افتخار بود تیتراژ این سریال را با آقای سالار عقیلی کار کنم.
اگر تمایل دارید از تحصیلات خودتان هم بگویید.
من تحصیلات دانشگاهی ندارم. زمانی که دیپلمم را گرفتم درگیر کار شدم. علاقهای به درس خواندن در دانشگاه نداشتم. در یک آموزشگاه موسیقی دوره موسیقی سلفژ را گذراندم و احساس کردم کارساز نیست. بعد نزد آقای وارطان ساهاکیان رفتم و چند سال پیش ایشان موسیقی کار کردم. بحثهای تخصصی مانند کنترپوان و هارمونی را نزد ایشان خواندم. الآن هم وقتی به عقب برمیگردم پشیمان نیستم که چرا دانشگاه نرفتم. من پیش بهترین استاد موسیقی رفتم و از ایشان یاد گرفتم.
بسیاری از بچههایی که میخواهند موسیقی را شروع کنند و به این حرفه علاقمند هستند سردرگم میشوند و نمیدانند باید چهکار کنند. مثلاً وقتی میخواهند انتخاب رشته کنند همه هجوم میآورند که حتماً این حرفه را در دانشگاه بخوانید، در صورتی که ممکن است کسی دانشگاه هم نرود ولی موفقتر باشد. شاید آن زمانی که میخواهد برای دانشگاه بگذارد را برای رفتن نزد یک استاد بگذارد نتیجه بهتری بگیرد. پیشنهاد شما به بچهها چیست؟
واقعاً قابل پیشبینی نیست. شاید اگر من به دانشگاه میرفتم این موفقیتی که هر چند نسبی است برای من ایجاد نمیشد. از طرفی ممکن است این موفقیت برای یک نفر دیگر در دانشگاه رقم بخورد. من خودم آن موقع علاقهای به دانشگاه نداشتم. احساس میکردم اگر من موسیقی را دوست دارم فقط دوست دارم موسیقی بخوانم و دوست ندارم درسهای دیگر را بخوانم. دوست دارم به آن چیزی که عاشقش هستم بپردازم. لطف خدا شامل حال من شد و بسیار زود با بچههای فیلمساز ارتباط پیدا کردم و از همان اوایل درگیر موسیقی فیلم شدم. به نظر خودم رشد من به نسبت سریع اتفاق افتاد. حسنی که دانشگاه رفتن دارد این است که ارتباط آدم را برای کار راحتتر میکند. اگر آن اتفاقها برای من رخ نمیداد و آن ارتباطها شکل نمیگرفت شاید ارتباط من با جامعه موسیقی محدود میشد.
در بین خوانندهها با چه کسانی کار کردهاید؟
تاکنون با سالار عقیلی، علیرضا قربانی، مانی رهنما، حجت اشرفزاده، محمد معتمدی، مهدی زنگنه و علیرضا جولایی همکاری کردهام. من چندان درگیر کار موسیقی ترانه برای آلبوم نشدهام و به غیر از قطعه "جان ایران" که آقای معتمدی آن را خواندهاند، بیشتر فعالیتهای من برای موسیقی تیتراژ بوده است. البته آن قطعه هم یک جورهایی به بهانه تیتراژ بود.
یعنی به آن صورت درگیر همکاری با خوانندههای مختلف نشدهاید؟
آن کارها یک مسیر متفاوت دارد که من درگیرش نشدهام و بیشتر درگیر موسیقی فیلم بودهام. یک سری کارها پیش آمده ولی خیلی در آن مسیر نرفتهام.
تا به حال پیش آمده که دوست داشته باشید این کار را هم انجام بدهید و در آلبومها آهنگسازی کنید؟
من از چنین پیشنهادی استقبال میکنم ولی دوستان من را بیشتر به این میشناسند که موسیقی فیلم انجام میدهم و بیشتر مراجعه آنها برای موسیقی فیلم است. خوشبختانه کارهایی هم که در آن زمینه انجام دادهام کارهای موفق و خوبی از آب درآمده است. به نظرم کسی که موسیقی فیلم کار میکند به راحتی میتواند موسیقی ترانه کار کند ولی کسی که موسیقی ترانه کار میکند به راحتی نمیتواند موسیقی فیلم کار کند.
افراد زیادی موسیقی فیلم را بهتر و کمی سختتر میدانند.
بله همینطور است. موسیقی فیلم کار سختتری است. موسیقیهای ترانه که کار کردهام برای من راحتتر از موسیقی فیلم بودهاند چون یک ترانهای دارم که میتوانم با تمام احساس خودم و با هر سازبندی که دوست دارم، آن چیزی که توی دلم هست را ارائه بدهم. گاهی امکان این را دارم که حتی ترانه هم نداشته باشم ولی آن ملودی که توی دلم هست را ارائه بدهم و شاعر روی آن شعر بگوید. یعنی اینقدر دست آدم باز است، اما در فیلم به زمان و سبک موسیقی فیلم محدود میشوید. شما اگر از چهار ساز استفاده میکنید باید از همان سکانسها استفاده کنید. نمیتوانید در یک سکانس یک ساز بی ربط وارد کنید. زمان آن نیز اهمیت دارد. باید ببینید کارگردان برای آن صحنه چه حسی میخواهد. شاید من بهعنوان یک آدم موزیسین یک احساسی داشته باشم ولی کارگردان بخواهد یک احساس دیگری را به بیننده القا کند. چالشهای زیادی دارد که شما نمیتوانید صد درصد آن چیزی که توی دل خودتان هست را در فیلم اجرا کنید. باید نظر تهیهکننده و کارگردان هم در آن دخیل باشد. گاهی لازم است که با موسیقی خودتان بیننده را گول بزنید و آن حسی که در فیلم وجود دارد به او ندهید.
چطور میشود بیننده را گمراه کرد؟
مثلاً یک سکانسی هست که لیوان را نشان میدهد و شما میخواهید در آن سکانس یک استرسی ایجاد کنید که در این لیوان مواد جاساز شده و بهزودی منفجر میشود، در صورتی که اصلاً چنین خبری نیست. در نهایت لیوان آب میافتد و هیچ حادثهای پیش نمیآید. شما در این سکانس بیننده را گمراه میکنید.
تا به حال پیش آمده یک آهنگ را به خاطر نظر کارگردان و تهیهکنند چندین بار بسازید؟
بسیار کم بوده ولی پیش آمده است. مثلاً ممکن است در یک سکانس که سه نفر آدم در یک قاب هستند و همه شخصیتها در یک سطح قرار دارند، من حس و حال یکی از آنها بگیرم ولی کارگردان دوست داشته باشد حس و حال یکی دیگر از آنها را القا کنیم. گاهی از این اتفاقها میافتد ولی در هر صورت اگر آدم هر چقدر فیلم را با کارگردان بیشتر ببیند و بیشتر با او گپ بزند، از این اتفاقها کمتر میافتد. در مورد فیلمهای آقای مهدویان باید بگویم چون من از طرح فیلمنامه در جریان کار قرار میگیرم دچار چنین اتفاقاتی نمیشویم. من آگاه هستم که ایشان از سکانسها چه چیزی میخواهد و قرار است چه اتفاقی بیفتد.
یعنی از بخشی که ابراهیم امینی باخبر میشود شما هم در جریان کارهای ایشان قرار میگیرید؟
بله، اصلاً از بخش ذهن آقای مهدویان (با خنده). من، آقای امینی، آقای مهدویان و آقای بهروز 15-16 سال است که با همدیگر دوستی و همکاری داریم.
به کار بینالمللی هم فکر کردهاید؟
قطعاً اتفاق بزرگی میتواند باشد ولی من به آن فکر نکردهام.
دوست دارید خودتان را جایی ببینید که برای یک سریال یا فیلم هالیوود موسیقی فیلم بسازید؟
من این مسئله را تا حالا جایی نگفتهام ولی اصولاً در ذهنم رویاهای بزرگ درست نمیکنم. شاید یک اتفاق خوشایند برای من این باشد که یک روزی بتوانم با یک ارکستر بزرگ کنسرت برگزار کنم.
یعنی در سطح جهان؟
نه، در سطح همین ایران. فکر میکنم در سطح جهان رویا باشد.
کاری هم برای آن انجام دادهاید؟
آنقدر درگیر کارهای روزمرگی هستم که فرصت نشده به آن ماجرا بپردازم. راستش امیدی هم به برگزاری چنین کنسرتی ندارم چون در ایران مرسوم نیست که بخواهد کنسرت موسیقی فیلم برگزار شود. کنسرت موسیقی خوانندههای فاخر ما هم کم اقبال هستند، چه برسد به اینکه آدم بخواهد کنسرت موسیقی فیلم بگذارد. از همین الآن مشخص است که چه اتفاقی برای آن میافتد. به همین خاطر برای آدم ایجاد انگیزه نمیکند.
از فیلم "جایی برای فرشتهها نیست" و جایزهای که برای آن فیلم گرفتید صحبت کنید.
تهیهکننده فیلم "از جایی برای فرشتهها نیست"، آقای محمد شکیبانیا بود که از دوستان قدیمی و خوب من است. کارگردان آن نیز آقای سام کلانتری است. داستان فیلم درباره دختران هاکی ایران است و سختیها و مشقتهایی که این دختران میکشند تا در آسیا و جهان به یک جایگاهی برسند را نشان میدهد. به نظرم فیلم جذابی درآمده و بسیار پرانرژی است. موسیقی این فیلم را خودم خیلی دوست دارم و خوشحالم که برای آن جایزه گرفتم.
چه حسی داشتید که برای این موسیقی جایزه گرفتید؟
جایزه گرفتن شیرین است. من تا پیش از آن فقط دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن از یازدهمین جشن مستقل سینمای مستند را گرفته بودم و برای اولین بار بود که از یک جشنواره رسمی جایزه میگرفتم که این اتفاق برایم خوشایند بود.
آهنگسازی برای مستند، فیلم کوتاه و فیلم بلند با همدیگر فرق میکند؟
بعضیها میگویند فرق میکند ولی من هیچ فرقی در آنها نمیبینم. هر فیلمی کارکرد خودش را دارد. یک زمان روند فیلم طوری است که میخواهد شبیه فیلمهای مستند باشد. گاهی هم در فیلمهای مستند طوری رفتار میکنند که آدم احساس کند دارد یک داستان دراماتیک میبیند. در آن شرایط موسیقی فیلم هم میتواند شبیه فیلمهای داستانی باشد. به نظر من موسیقی آنها فرقی ندارد و بستگی به این دارد که فیلم چه چیزی را از موسیقی میخواهد.
در صبحتهایتان راجع به سکانسهای جذاب از فیلم "ایستاده در غبار" گفتید. با توجه به اینکه فیلم "ایستاده در غبار" حالت نیمه مستند داشت، کمی راجع به این فیلم صحبت کنیم. ساخت موسیقی آن برای شما چه چالشهایی داشت؟
فیلم "ایستاده در غبار" چند ویژگی دارد که به نظرم یکی از مهمترین ویژگیهایش این است که 80 درصد فیلم دارای موسیقی است. این فیلم دیالوگ نداشت و روی کل فیلم فقط یک صدای مصاحبه بود و به همین خاطر موسیقی باید در کل فیلم همراه میشد. این مسئله کار من را سخت میکرد چون باید موسیقیای میساختم که شنونده را اذیت نکند. از طرفی، قرار بود موسیقی که استفاده میکنیم موسیقی آن دوران باشد. موسیقیهای آن دوران موسیقیهای پر سر و صدا و شلوغی هستند. من فکر میکنم برای آن فیلم حدود 43-44 دقیقه موسیقی ساختم. بعضی از جاهای موسیقی را در فیلم تکرار میکردیم. جاهای کمی از فیلم بود که ما موسیقی نداشتیم.
پیشنهاد جدید هم دارید؟
با چند پروژه صحبت کردهام ولی فعلاً فقط کار آقای مهدویان لو رفت. کارهای دیگر هنوز تکلیفشان مشخص نیست. البته اوضاع کرونا هم کارها را به تأخیر انداخته است.
البته در حال حاضر برخی دوستان در حال کار هستند.
مدتی پروژهها تعطیل بودند ولی مثل اینکه به تازگی راه افتادهاند. ظاهراً سینماها دوباره دارد بسته میشود. من نمیدانم اگر بسته هم نشود کسی حاضر میشود به سینما برود؟ زمانی که کرونا نبود کسی سینما نمیرفت، حالا چه برسد به الآن. امیدوارم کرونا زودتر از بین برود و زندگی همان روال عادی خودش را پیدا کند. آدم وقتی کرونا هست تازه میفهمد که چه نعمتی را از دست میدهد. فعالیتهایی که قبل از کرونا با اهمیت نبودند الآن با اهمیت شدهاند.
نکتهای باقی مانده که به آن نپرداخته باشیم و الآن بخواهید به آن اشاره کنید؟
نکته خاصی به ذهنم نمیرسد. گپ خوب و دوستانهای بود و خوشحال شدم.
آقای خزاییفر، شما متولد 26 تیرماه 1362 هستید و از 15 سالگی به موسیقی علاقه پیدا کردید. در زمینه موسیقی جوایز متعددی را گرفتهاید. در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر نیز برای فیلم "درخت گردو" نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن شدید. در بچگی پدرتان یک ساز کیبورد برای شما خریدند و شما کارتان را با آن شروع کردید. همکاریتان با محمدحسین مهدویان را از نماهنگ "از خون جوانان وطن لاله دمیده" شروع کردید. آن همکاری چطور اتفاق افتاد؟
ماجرا به قبل از اینها برمیگردد. من دوران سربازی در موسسه روایت فتح بودم. حسین مهدویان در اواخر دوران دانشجویی به آنجا آمد و میخواست یک مستند بسازد. از آن به بعد همه کارهای آقای مهدویان را من ساختم. همکاری ما از سال 83-84 شروع شد و بعد خوشبختانه این همکاری به رفاقت انجامید که برای من باعث افتخار است.
در واقع اولین همکاریتان در یک فیلم کوتاه بود.
ایشان برای پایاننامه دانشگاه میخواستند یک فیلم کوتاه بسازند. ما بین این ماجرا با هم در ارتباط بودیم ولی کاری که دیده شود را انجام نداده بودیم.
پس طبق صبحتهای شما، ادامه همکاریتان به علت رفاقتی است که ابتدا بین شما وجود داشته است. درست است؟
بخشی از آن به خاطر رفاقت است چون مهم است که آهنگساز و کارگردان بتوانند با همدیگر راحت ارتباط برقرار کنند و حرف همدیگر را بفهمند. معمولاً زبان مشترک بین کارگردان و آهنگساز سخت به وجود میآید. این رفاقت باعث شده که ما حرف همدیگر را راحت بفهمیم و از این بابت در کارها به مشکل نمیخوریم.
زمانی که موسیقی را جدیتر شروع کردید چه سازهایی را یاد گرفتید؟
من از همان اول پیانو کار میکردم. البته پیانیست نیستم ولی از همان اول به ملودی ساختن علاقه داشتم.
یعنی هیچوقت نخواستید نوازنده حرفهای شوید؟
آدم دوست دارد که بتواند سازها را با مهارت اجرا کند ولی علاقه من بیشتر آهنگسازی و خلق یک اثر است. جذابیت آن برای من همیشه بیشتر بوده است.
آلبوم موسیقی "ماجرای نیمروز" چند روز پیش منتشر شد. در این مدت چه بازخوردهایی از انتشار آن گرفتید؟
خداراشکر بازخوردها بسیار خوب بود. معمولاً موسیقی فیلم در بازار موسیقی خوش اقبال نیست ولی با توجه به اینکه فیلم "ماجرای نیمروز" فیلم خوبی بوده و به نظر خودم موسیقی آن هم جزو کارهای قابل توجه بوده، در این روزها بازخوردهای بسیار خوبی داشته است.
این آلبوم در دو نسخه دیجیتال و فیزیکی منتشر شده است؟
بله. البته معمولاً فروش فیزیکی پایینتر است. در حال حاضر کرونا باعث شده که مردم کمتر بیرون بروند و به همین خاطر ترجیح میدهند از نسخه دیجیتال استفاده کنند.
در پذیرفتن و یا رد کردن کاری که به شما پیشنهاد داده میشود، چه چیزهایی اهمیت دارد؟
پکیج آن کار و اینکه میخواهد چه چیزی از آب در بیاید، مهم است. هم کارگردان مهم است و هم فیلمنامه و کستی که در آن کار حضور دارند. البته اگر بخواهم راحت بگویم، بحث مالی هم اهمیت زیادی دارد. من تا جایی که بشود کارهایم را با ارکستر ضبط میکنم و از سمپل پرهیز میکنم. تهیهکننده دوست دارد کار را با هزینه کمتر جمع کند ولی من چون با ارکستر همکاری میکنم هزینهها بالا میرود. این مسئله شاید برای اسپانسر کار خوشایند نباشد. من همه این مسائل را کنار هم میگذارم تا ببینم جور در میآید یا نه، اگر جور درآمد در خدمت آن پروژه هستم.
تاکنون پیش آمده کسی از شما بخواهد آهنگسازی فیلم او را انجام بدهید ولی پول کافی نداشته باشد؟
بله.
فیلم کوتاه بود یا فیلم بلند؟
یک فیلم بلند بود که بودجه محدودی داشت. این مسئله به شرایط کاری من بستگی دارد. اگر در روزهایی باشد که چندان گرفتار نباشم و ببینم حداقل میتوانم بخش هزینههای ارکستر را پرداخت کنم، سعی میکنم کنار بیایم. مخصوصاً اگر آن فیلم را دوست داشته باشم.
با این تفاسیر فیلمنامه هم خیلی برای شما مهم است؟
بله، البته این دلیل نمیشود که بگویم من موسیقی فیلمی که دوست ندارم را حتماً نمیسازم. یکی بخشی از آهنگسازی علاقه است و بخش دیگر آن شغل من است و بالأخره مجبور هستم کار کنم.
به نظر شما موسیقی چقدر میتواند در ماندگار شدن یک اثر تأثیرگذار باشد؟
ما در حال حاضر بسیاری از فیلمها مثل فیلمهای "از کرخه تا راین" و "بوی پیراهن یوسف" را با موسیقیهایشان به یاد میآوریم و با آنها خاطره داریم. به نظرم موسیقی در ماندگاری اثر بسیار تأثیرگذار است.
به غیر از موسیقی این فیلمها به کدام موسیقی فیلمها علاقه دارید؟ موسیقیای که به ماندگاری فیلم کمک کرده باشد.
فیلمهای زیادی هستند ولی الآن حضور ذهن ندارم. مثلاً موسیقی فیلم "فهرست شیندلر" یکی از بهترین موسیقی فیلمهایی است که من شنیدهام. هر وقت این موسیقی را میشنوم مور مورم میشود. متأسفانه چند روز پیش انیو موریکونه آهنگساز این فیلم از دنیا رفت.
در بین موسیقی فیلمهای ایرانی چطور؟
بیشتر کارهای آقای انتظامی مانند "از کرخه تا راین"، "بوی پیراهن یوسف" و "دوئل" را دوست دارم. به نظرم موسیقیهای ایشان روی ملودی سوار است. در حال حاضر موسیقی دیگری در خاطرم نیست.
سختترین فیلمی که برای آن آهنگسازی کردهاید کدام فیلم بوده است؟
کارهای اخیر آقای مهدویان متفاوت بود و آدم را به چالش میکشاند تا حتماً یک کار متفاوت انجام بدهد. این مسئله کمی ماجرا را برای من سخت میکرد. پس از موسیقی فیلم مستند "آخرین روزهای زمستان"، موسیقی فیلم "ایستاده در غبار" را کار کردم که فضای آنها به همدیگر نزدیک بود. "ماجرای نیمروز" تفاوت جدی با آنها نداشت ولی موسیقی فیلم "لاتاری" متفاوت بود. من معمولاً برای سازهای زهی ارکستر میگرفتم ولی برای موسیقی فیلم "لاتاری" سمت سازهای زهی و بادی نرفتم و موسیقی بر پایه گیتار الکتریک بود. من در فضایی کار میکردم که تاکنون کار نکرده بودم. "لاتاری" از نظر زمانی به شدت برای ما فشرده بود. بدون اغراق، برای ساخت آن یک هفته نخوابیدم. مجوز کار کمی دیر صادر شد و فشار زیادی به ما وارد شد. در فیلم "ماجرای نیمروز" نیز در چنین موقعیتی قرار گرفتیم ولی خود موسیقی "لاتاری" برای من یک چالش جدی داشت. این اتفاق برای فیلم "درخت گردو" هم افتاد. موسیقی این فیلم هم متفاوت است.
من یادم است در جشنواره فیلم فجر وقتی فیلم "درخت گردو" تمام شد بسیاری از تماشاگران اشک ریختند. قطعاً موسیقی در این فیلم تأثیرگذار است. چطور میشود چنین حسی به تماشاگر القا داده میشود که اشک از چشمانش جاری شود؟
شاید خوب نباشد داستان فیلم "درخت گردو" را بگویم ولی داستان آن کاملاً اشکآور است. این مسئله به من جای کار میداد که بخواهم یک موسیقی احساسی بسازم. در کارهای قبلی معمولاً به این سمت نمیرفتم چون فیلمهای اکشنتری بودند ولی فیلم "درخت گردو" کاملاً فیلم احساس برانگیزی است و خواه یا ناخواه اشک شما را در میآورد. تجربه این فیلم برای من تجربه خوبی بود که بخواهم خودم را در این زمینه محک بزنم و یک موسیقی احساسی بسازم. از آنجایی که داستان فیلم در سردشت میگذشت، من یک سفر به آنجا رفتم و مدتی روی موسیقی کردی و لالاییهای آنها کار کردم. لطف خدا شامل حال من شد و آقای کامکار آمدند اجرای کمانچهای که برای کار نوشته بودم را برعهده گرفتند. جا دارد از ایشان تشکر کنم چون معمولاً سر ضبط کار نمیروند ولی ما برای ضبط کار در خدمت ایشان بودیم. آنهایی که اهل فن هستند متوجه میشوند اجرای کمانچه این آهنگ یک اجرای ویژه است و فقط میتواند کار آقای کامکار باشد.
پس شما برای موسیقی "درخت گردو" وقت زیادی گذاشتید.
من 10 روزی آنجا بودم و دنبال لالاییهای ویژه میگشتم تا ببینم از چه تمی استفاده کنم. از محلیهای آنجا کمک گرفتم که موسیقیهای خودشان را به من معرفی کنند. به هر حال من تحلیلی راجع به موسیقیهای آنجا نداشتم. فکر میکنم نتیجه کار قائل تأمل است.
جذابترین سکانسی که روی آن موسیقی گذاشتهاید کدام سکانس بوده است؟
میخواهم از آن حرفها بزنم که میگویند همه کارها مثل بچههای من هستند (با خنده). من از هر فیلمی که کار کردهام یکی دو سکانس در ذهنم مانده است. مثلاً موسیقی در فیلم "ایستاده در غبار" و لحظهای که احمد متوسلیان بیسیم را بالا میگیرد برای من بسیار ویژه است. در فیلم "لاتاری" هم سکانسی که ساعد سهیلی به سراغ نامزدش میرود ولی میبیند او با یک آقای دیگر میرود، از نظر موسیقی برای من ویژه بود. موسیقی سکانس ورود مجاهدین به شهر در فیلم "ماجرای نیمروز: رد خون" هم همینطور. از هر فیلمی یکی دو سکانس در ذهنم مانده است و به همین خاطر نمیتوانم یک سکانس خاص از یک فیلم را بگویم.
برای کار کردن، چه ژانری را بیشتر از همه دوست دارید؟
احساس خودم این است که موسیقی، موسیقی است و چندان قائل به این نیستم که سبکها را از همدیگر تفکیک کنم. دوست دارم هر سبکی که پیش بیاید را تجربه کنم. واقعاً برایم لذتبخش است. موسیقی فیلمهای "لاتاری" و "درخت گردو" با هم تفاوت چشمگیری دارند. "درخت گردو" را در دستگاه ایرانی کار کردهام ولی "لاتاری" موسیقی الکترونیک دارد. در کار آخری که قرار است انجام بدهیم و من در مورد آن چیزی نمیگویم، احتمالاً به سمت موسیقی جز بروم.
کار جدید آقای مهدویان را میگویید؟
بله.
شما در سریال "ممنوعه" هم کار کردهاید. چطور شد که به این سریال پیوستید؟
باعث و بانی آن هادی حجازیفر بود. آقای حجازیفر من را به تهیهکننده و کارگردان پیشنهاد کرد و ما یک قرار گذاشتیم و پای کار رفتیم. سریال "ممنوعه" تجربه خوبی بود. من تا آن موقع در سریال و این ژانر از موسیقی آهنگسازی نکرده بودم. کارهای قبلی من در ژانر انقلاب و دفاع مقدس بود ولی یک دفعه به سمت چنین سریالی رفتم که پرحاشیه بود و مدتی هم توقیف شد.
فکر میکنید توقیف سریال "ممنوعه" چقدر به دیدن شدن این سریال کمک کرد؟
فکر میکنم توقیف حداقل در ایران تأثیر میگذارد. به محض اینکه اسم توقیف روی یک اثر میآید، مخاطب با خودش میگوید بروم این فیلم را ببینم که چه خبر است؟(با خنده)
زمانی که سریال "ممنوعه" پخش شد چه بازخوردهایی از مخاطب گرفتید؟
بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم. مخاطبان معمولاً چنین کاری از من نشنیده بودند و برایشان تازگی داشت. مخاطب معمولاً کارهای ارکسترال، حماسی و جنگی از من شنیده بود و موسیقی سریال "ممنوعه" یک کار متفاوت بود و برای آنها جذابیت داشت. در زمان پخش آن سریال کامنتهای خوبی از مخاطبان میگرفتم.
از زمانی که میخواهید کار جدید شروع کنید تا زمانی که کلیت موسیقی شکل بگیرد با چه چالشهایی روبرو میشوید؟
بخشی از آن به این برمیگردد که میخواهم چه سبکی را انتخاب کنم و پس از آن درگیر ملودی میشوم. موسیقی فیلمهای من معمولاً بر پایه تم است. به نظرم پیدا کردن آن تم چالش جدی است. جدا از فیلمنامه، تصویر خیلی به من کمک میکند. یعنی رنگ و لعاب تصویر به من ایده میدهد که سراغ چه سازهایی بروم. رنگآمیزی که در تصویر میبینم برای رنگآمیزی سازها به من ایده میدهد.
جدا از اینکه فیلمنامه را میخوانید، به لوکشین فیلمبرداری فیلمها هم سر میزنید؟
معمولاً سر میزنم. اگر کارهای آقای مهدویان باشد که دوستان هم در آن حضور دارند حتماً به فیلمبرداری سر میزنم. کارهای دیگر هم میروم ولی کمتر پیش آمد. اگر فیلم در یک موقعیت جغرافیایی خاصی باشد و سکانس جدی داشته باشد لازم میدانم که در آن موقعیت قرار بگیرم.
در بین کارگردانها تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
نمیتوانم اسم ببرم ولی کسی نیست که دوست نداشته باشم با او کار کنم. کار کردن لذتبخش است. مخصوصاً برای من که دارم عاشقانه موسیقی کار میکنم.
در حال حاضر فقط مشغول یک کار هستید و کار دیگری در دست ساخت ندارید؟
نه. در حال حاضر به شدت درگیر سریال "شاهرگ" هستم. منتظر هستم این کار به سرانجام برسد تا کار جدیدم را شروع کنم.
چطور به سریال "شاهرگ" پیوستید؟
برای این سریال آقای محمدرضا شفیعی با من تماس گرفتند. من قبلاً با آقای اشکذری هم کار کرده بودم. این سریال قرار بود ماه رمضان پخش شود ولی فیلمبرداری آن از یک جایی به خاطر کرونا لغو شد و نتوانستند کار را به ماه رمضان برسانند. برای من خوشایند بود که برای اولین بار کنار این تیم کار کردم. همینطور باعث افتخار بود تیتراژ این سریال را با آقای سالار عقیلی کار کنم.
اگر تمایل دارید از تحصیلات خودتان هم بگویید.
من تحصیلات دانشگاهی ندارم. زمانی که دیپلمم را گرفتم درگیر کار شدم. علاقهای به درس خواندن در دانشگاه نداشتم. در یک آموزشگاه موسیقی دوره موسیقی سلفژ را گذراندم و احساس کردم کارساز نیست. بعد نزد آقای وارطان ساهاکیان رفتم و چند سال پیش ایشان موسیقی کار کردم. بحثهای تخصصی مانند کنترپوان و هارمونی را نزد ایشان خواندم. الآن هم وقتی به عقب برمیگردم پشیمان نیستم که چرا دانشگاه نرفتم. من پیش بهترین استاد موسیقی رفتم و از ایشان یاد گرفتم.
بسیاری از بچههایی که میخواهند موسیقی را شروع کنند و به این حرفه علاقمند هستند سردرگم میشوند و نمیدانند باید چهکار کنند. مثلاً وقتی میخواهند انتخاب رشته کنند همه هجوم میآورند که حتماً این حرفه را در دانشگاه بخوانید، در صورتی که ممکن است کسی دانشگاه هم نرود ولی موفقتر باشد. شاید آن زمانی که میخواهد برای دانشگاه بگذارد را برای رفتن نزد یک استاد بگذارد نتیجه بهتری بگیرد. پیشنهاد شما به بچهها چیست؟
واقعاً قابل پیشبینی نیست. شاید اگر من به دانشگاه میرفتم این موفقیتی که هر چند نسبی است برای من ایجاد نمیشد. از طرفی ممکن است این موفقیت برای یک نفر دیگر در دانشگاه رقم بخورد. من خودم آن موقع علاقهای به دانشگاه نداشتم. احساس میکردم اگر من موسیقی را دوست دارم فقط دوست دارم موسیقی بخوانم و دوست ندارم درسهای دیگر را بخوانم. دوست دارم به آن چیزی که عاشقش هستم بپردازم. لطف خدا شامل حال من شد و بسیار زود با بچههای فیلمساز ارتباط پیدا کردم و از همان اوایل درگیر موسیقی فیلم شدم. به نظر خودم رشد من به نسبت سریع اتفاق افتاد. حسنی که دانشگاه رفتن دارد این است که ارتباط آدم را برای کار راحتتر میکند. اگر آن اتفاقها برای من رخ نمیداد و آن ارتباطها شکل نمیگرفت شاید ارتباط من با جامعه موسیقی محدود میشد.
در بین خوانندهها با چه کسانی کار کردهاید؟
تاکنون با سالار عقیلی، علیرضا قربانی، مانی رهنما، حجت اشرفزاده، محمد معتمدی، مهدی زنگنه و علیرضا جولایی همکاری کردهام. من چندان درگیر کار موسیقی ترانه برای آلبوم نشدهام و به غیر از قطعه "جان ایران" که آقای معتمدی آن را خواندهاند، بیشتر فعالیتهای من برای موسیقی تیتراژ بوده است. البته آن قطعه هم یک جورهایی به بهانه تیتراژ بود.
یعنی به آن صورت درگیر همکاری با خوانندههای مختلف نشدهاید؟
آن کارها یک مسیر متفاوت دارد که من درگیرش نشدهام و بیشتر درگیر موسیقی فیلم بودهام. یک سری کارها پیش آمده ولی خیلی در آن مسیر نرفتهام.
تا به حال پیش آمده که دوست داشته باشید این کار را هم انجام بدهید و در آلبومها آهنگسازی کنید؟
من از چنین پیشنهادی استقبال میکنم ولی دوستان من را بیشتر به این میشناسند که موسیقی فیلم انجام میدهم و بیشتر مراجعه آنها برای موسیقی فیلم است. خوشبختانه کارهایی هم که در آن زمینه انجام دادهام کارهای موفق و خوبی از آب درآمده است. به نظرم کسی که موسیقی فیلم کار میکند به راحتی میتواند موسیقی ترانه کار کند ولی کسی که موسیقی ترانه کار میکند به راحتی نمیتواند موسیقی فیلم کار کند.
افراد زیادی موسیقی فیلم را بهتر و کمی سختتر میدانند.
بله همینطور است. موسیقی فیلم کار سختتری است. موسیقیهای ترانه که کار کردهام برای من راحتتر از موسیقی فیلم بودهاند چون یک ترانهای دارم که میتوانم با تمام احساس خودم و با هر سازبندی که دوست دارم، آن چیزی که توی دلم هست را ارائه بدهم. گاهی امکان این را دارم که حتی ترانه هم نداشته باشم ولی آن ملودی که توی دلم هست را ارائه بدهم و شاعر روی آن شعر بگوید. یعنی اینقدر دست آدم باز است، اما در فیلم به زمان و سبک موسیقی فیلم محدود میشوید. شما اگر از چهار ساز استفاده میکنید باید از همان سکانسها استفاده کنید. نمیتوانید در یک سکانس یک ساز بی ربط وارد کنید. زمان آن نیز اهمیت دارد. باید ببینید کارگردان برای آن صحنه چه حسی میخواهد. شاید من بهعنوان یک آدم موزیسین یک احساسی داشته باشم ولی کارگردان بخواهد یک احساس دیگری را به بیننده القا کند. چالشهای زیادی دارد که شما نمیتوانید صد درصد آن چیزی که توی دل خودتان هست را در فیلم اجرا کنید. باید نظر تهیهکننده و کارگردان هم در آن دخیل باشد. گاهی لازم است که با موسیقی خودتان بیننده را گول بزنید و آن حسی که در فیلم وجود دارد به او ندهید.
چطور میشود بیننده را گمراه کرد؟
مثلاً یک سکانسی هست که لیوان را نشان میدهد و شما میخواهید در آن سکانس یک استرسی ایجاد کنید که در این لیوان مواد جاساز شده و بهزودی منفجر میشود، در صورتی که اصلاً چنین خبری نیست. در نهایت لیوان آب میافتد و هیچ حادثهای پیش نمیآید. شما در این سکانس بیننده را گمراه میکنید.
تا به حال پیش آمده یک آهنگ را به خاطر نظر کارگردان و تهیهکنند چندین بار بسازید؟
بسیار کم بوده ولی پیش آمده است. مثلاً ممکن است در یک سکانس که سه نفر آدم در یک قاب هستند و همه شخصیتها در یک سطح قرار دارند، من حس و حال یکی از آنها بگیرم ولی کارگردان دوست داشته باشد حس و حال یکی دیگر از آنها را القا کنیم. گاهی از این اتفاقها میافتد ولی در هر صورت اگر آدم هر چقدر فیلم را با کارگردان بیشتر ببیند و بیشتر با او گپ بزند، از این اتفاقها کمتر میافتد. در مورد فیلمهای آقای مهدویان باید بگویم چون من از طرح فیلمنامه در جریان کار قرار میگیرم دچار چنین اتفاقاتی نمیشویم. من آگاه هستم که ایشان از سکانسها چه چیزی میخواهد و قرار است چه اتفاقی بیفتد.
یعنی از بخشی که ابراهیم امینی باخبر میشود شما هم در جریان کارهای ایشان قرار میگیرید؟
بله، اصلاً از بخش ذهن آقای مهدویان (با خنده). من، آقای امینی، آقای مهدویان و آقای بهروز 15-16 سال است که با همدیگر دوستی و همکاری داریم.
به کار بینالمللی هم فکر کردهاید؟
قطعاً اتفاق بزرگی میتواند باشد ولی من به آن فکر نکردهام.
دوست دارید خودتان را جایی ببینید که برای یک سریال یا فیلم هالیوود موسیقی فیلم بسازید؟
من این مسئله را تا حالا جایی نگفتهام ولی اصولاً در ذهنم رویاهای بزرگ درست نمیکنم. شاید یک اتفاق خوشایند برای من این باشد که یک روزی بتوانم با یک ارکستر بزرگ کنسرت برگزار کنم.
یعنی در سطح جهان؟
نه، در سطح همین ایران. فکر میکنم در سطح جهان رویا باشد.
کاری هم برای آن انجام دادهاید؟
آنقدر درگیر کارهای روزمرگی هستم که فرصت نشده به آن ماجرا بپردازم. راستش امیدی هم به برگزاری چنین کنسرتی ندارم چون در ایران مرسوم نیست که بخواهد کنسرت موسیقی فیلم برگزار شود. کنسرت موسیقی خوانندههای فاخر ما هم کم اقبال هستند، چه برسد به اینکه آدم بخواهد کنسرت موسیقی فیلم بگذارد. از همین الآن مشخص است که چه اتفاقی برای آن میافتد. به همین خاطر برای آدم ایجاد انگیزه نمیکند.
از فیلم "جایی برای فرشتهها نیست" و جایزهای که برای آن فیلم گرفتید صحبت کنید.
تهیهکننده فیلم "از جایی برای فرشتهها نیست"، آقای محمد شکیبانیا بود که از دوستان قدیمی و خوب من است. کارگردان آن نیز آقای سام کلانتری است. داستان فیلم درباره دختران هاکی ایران است و سختیها و مشقتهایی که این دختران میکشند تا در آسیا و جهان به یک جایگاهی برسند را نشان میدهد. به نظرم فیلم جذابی درآمده و بسیار پرانرژی است. موسیقی این فیلم را خودم خیلی دوست دارم و خوشحالم که برای آن جایزه گرفتم.
چه حسی داشتید که برای این موسیقی جایزه گرفتید؟
جایزه گرفتن شیرین است. من تا پیش از آن فقط دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن از یازدهمین جشن مستقل سینمای مستند را گرفته بودم و برای اولین بار بود که از یک جشنواره رسمی جایزه میگرفتم که این اتفاق برایم خوشایند بود.
آهنگسازی برای مستند، فیلم کوتاه و فیلم بلند با همدیگر فرق میکند؟
بعضیها میگویند فرق میکند ولی من هیچ فرقی در آنها نمیبینم. هر فیلمی کارکرد خودش را دارد. یک زمان روند فیلم طوری است که میخواهد شبیه فیلمهای مستند باشد. گاهی هم در فیلمهای مستند طوری رفتار میکنند که آدم احساس کند دارد یک داستان دراماتیک میبیند. در آن شرایط موسیقی فیلم هم میتواند شبیه فیلمهای داستانی باشد. به نظر من موسیقی آنها فرقی ندارد و بستگی به این دارد که فیلم چه چیزی را از موسیقی میخواهد.
در صبحتهایتان راجع به سکانسهای جذاب از فیلم "ایستاده در غبار" گفتید. با توجه به اینکه فیلم "ایستاده در غبار" حالت نیمه مستند داشت، کمی راجع به این فیلم صحبت کنیم. ساخت موسیقی آن برای شما چه چالشهایی داشت؟
فیلم "ایستاده در غبار" چند ویژگی دارد که به نظرم یکی از مهمترین ویژگیهایش این است که 80 درصد فیلم دارای موسیقی است. این فیلم دیالوگ نداشت و روی کل فیلم فقط یک صدای مصاحبه بود و به همین خاطر موسیقی باید در کل فیلم همراه میشد. این مسئله کار من را سخت میکرد چون باید موسیقیای میساختم که شنونده را اذیت نکند. از طرفی، قرار بود موسیقی که استفاده میکنیم موسیقی آن دوران باشد. موسیقیهای آن دوران موسیقیهای پر سر و صدا و شلوغی هستند. من فکر میکنم برای آن فیلم حدود 43-44 دقیقه موسیقی ساختم. بعضی از جاهای موسیقی را در فیلم تکرار میکردیم. جاهای کمی از فیلم بود که ما موسیقی نداشتیم.
پیشنهاد جدید هم دارید؟
با چند پروژه صحبت کردهام ولی فعلاً فقط کار آقای مهدویان لو رفت. کارهای دیگر هنوز تکلیفشان مشخص نیست. البته اوضاع کرونا هم کارها را به تأخیر انداخته است.
البته در حال حاضر برخی دوستان در حال کار هستند.
مدتی پروژهها تعطیل بودند ولی مثل اینکه به تازگی راه افتادهاند. ظاهراً سینماها دوباره دارد بسته میشود. من نمیدانم اگر بسته هم نشود کسی حاضر میشود به سینما برود؟ زمانی که کرونا نبود کسی سینما نمیرفت، حالا چه برسد به الآن. امیدوارم کرونا زودتر از بین برود و زندگی همان روال عادی خودش را پیدا کند. آدم وقتی کرونا هست تازه میفهمد که چه نعمتی را از دست میدهد. فعالیتهایی که قبل از کرونا با اهمیت نبودند الآن با اهمیت شدهاند.
نکتهای باقی مانده که به آن نپرداخته باشیم و الآن بخواهید به آن اشاره کنید؟
نکته خاصی به ذهنم نمیرسد. گپ خوب و دوستانهای بود و خوشحال شدم.
آقای خزاییفر، شما متولد 26 تیرماه 1362 هستید و از 15 سالگی به موسیقی علاقه پیدا کردید. در زمینه موسیقی جوایز متعددی را گرفتهاید. در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر نیز برای فیلم "درخت گردو" نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن شدید. در بچگی پدرتان یک ساز کیبورد برای شما خریدند و شما کارتان را با آن شروع کردید. همکاریتان با محمدحسین مهدویان را از نماهنگ "از خون جوانان وطن لاله دمیده" شروع کردید. آن همکاری چطور اتفاق افتاد؟
ماجرا به قبل از اینها برمیگردد. من دوران سربازی در موسسه روایت فتح بودم. حسین مهدویان در اواخر دوران دانشجویی به آنجا آمد و میخواست یک مستند بسازد. از آن به بعد همه کارهای آقای مهدویان را من ساختم. همکاری ما از سال 83-84 شروع شد و بعد خوشبختانه این همکاری به رفاقت انجامید که برای من باعث افتخار است.
در واقع اولین همکاریتان در یک فیلم کوتاه بود.
ایشان برای پایاننامه دانشگاه میخواستند یک فیلم کوتاه بسازند. ما بین این ماجرا با هم در ارتباط بودیم ولی کاری که دیده شود را انجام نداده بودیم.
پس طبق صبحتهای شما، ادامه همکاریتان به علت رفاقتی است که ابتدا بین شما وجود داشته است. درست است؟
بخشی از آن به خاطر رفاقت است چون مهم است که آهنگساز و کارگردان بتوانند با همدیگر راحت ارتباط برقرار کنند و حرف همدیگر را بفهمند. معمولاً زبان مشترک بین کارگردان و آهنگساز سخت به وجود میآید. این رفاقت باعث شده که ما حرف همدیگر را راحت بفهمیم و از این بابت در کارها به مشکل نمیخوریم.
زمانی که موسیقی را جدیتر شروع کردید چه سازهایی را یاد گرفتید؟
من از همان اول پیانو کار میکردم. البته پیانیست نیستم ولی از همان اول به ملودی ساختن علاقه داشتم.
یعنی هیچوقت نخواستید نوازنده حرفهای شوید؟
آدم دوست دارد که بتواند سازها را با مهارت اجرا کند ولی علاقه من بیشتر آهنگسازی و خلق یک اثر است. جذابیت آن برای من همیشه بیشتر بوده است.
آلبوم موسیقی "ماجرای نیمروز" چند روز پیش منتشر شد. در این مدت چه بازخوردهایی از انتشار آن گرفتید؟
خداراشکر بازخوردها بسیار خوب بود. معمولاً موسیقی فیلم در بازار موسیقی خوش اقبال نیست ولی با توجه به اینکه فیلم "ماجرای نیمروز" فیلم خوبی بوده و به نظر خودم موسیقی آن هم جزو کارهای قابل توجه بوده، در این روزها بازخوردهای بسیار خوبی داشته است.
این آلبوم در دو نسخه دیجیتال و فیزیکی منتشر شده است؟
بله. البته معمولاً فروش فیزیکی پایینتر است. در حال حاضر کرونا باعث شده که مردم کمتر بیرون بروند و به همین خاطر ترجیح میدهند از نسخه دیجیتال استفاده کنند.
در پذیرفتن و یا رد کردن کاری که به شما پیشنهاد داده میشود، چه چیزهایی اهمیت دارد؟
پکیج آن کار و اینکه میخواهد چه چیزی از آب در بیاید، مهم است. هم کارگردان مهم است و هم فیلمنامه و کستی که در آن کار حضور دارند. البته اگر بخواهم راحت بگویم، بحث مالی هم اهمیت زیادی دارد. من تا جایی که بشود کارهایم را با ارکستر ضبط میکنم و از سمپل پرهیز میکنم. تهیهکننده دوست دارد کار را با هزینه کمتر جمع کند ولی من چون با ارکستر همکاری میکنم هزینهها بالا میرود. این مسئله شاید برای اسپانسر کار خوشایند نباشد. من همه این مسائل را کنار هم میگذارم تا ببینم جور در میآید یا نه، اگر جور درآمد در خدمت آن پروژه هستم.
تاکنون پیش آمده کسی از شما بخواهد آهنگسازی فیلم او را انجام بدهید ولی پول کافی نداشته باشد؟
بله.
فیلم کوتاه بود یا فیلم بلند؟
یک فیلم بلند بود که بودجه محدودی داشت. این مسئله به شرایط کاری من بستگی دارد. اگر در روزهایی باشد که چندان گرفتار نباشم و ببینم حداقل میتوانم بخش هزینههای ارکستر را پرداخت کنم، سعی میکنم کنار بیایم. مخصوصاً اگر آن فیلم را دوست داشته باشم.
با این تفاسیر فیلمنامه هم خیلی برای شما مهم است؟
بله، البته این دلیل نمیشود که بگویم من موسیقی فیلمی که دوست ندارم را حتماً نمیسازم. یکی بخشی از آهنگسازی علاقه است و بخش دیگر آن شغل من است و بالأخره مجبور هستم کار کنم.
به نظر شما موسیقی چقدر میتواند در ماندگار شدن یک اثر تأثیرگذار باشد؟
ما در حال حاضر بسیاری از فیلمها مثل فیلمهای "از کرخه تا راین" و "بوی پیراهن یوسف" را با موسیقیهایشان به یاد میآوریم و با آنها خاطره داریم. به نظرم موسیقی در ماندگاری اثر بسیار تأثیرگذار است.
به غیر از موسیقی این فیلمها به کدام موسیقی فیلمها علاقه دارید؟ موسیقیای که به ماندگاری فیلم کمک کرده باشد.
فیلمهای زیادی هستند ولی الآن حضور ذهن ندارم. مثلاً موسیقی فیلم "فهرست شیندلر" یکی از بهترین موسیقی فیلمهایی است که من شنیدهام. هر وقت این موسیقی را میشنوم مور مورم میشود. متأسفانه چند روز پیش انیو موریکونه آهنگساز این فیلم از دنیا رفت.
در بین موسیقی فیلمهای ایرانی چطور؟
بیشتر کارهای آقای انتظامی مانند "از کرخه تا راین"، "بوی پیراهن یوسف" و "دوئل" را دوست دارم. به نظرم موسیقیهای ایشان روی ملودی سوار است. در حال حاضر موسیقی دیگری در خاطرم نیست.
سختترین فیلمی که برای آن آهنگسازی کردهاید کدام فیلم بوده است؟
کارهای اخیر آقای مهدویان متفاوت بود و آدم را به چالش میکشاند تا حتماً یک کار متفاوت انجام بدهد. این مسئله کمی ماجرا را برای من سخت میکرد. پس از موسیقی فیلم مستند "آخرین روزهای زمستان"، موسیقی فیلم "ایستاده در غبار" را کار کردم که فضای آنها به همدیگر نزدیک بود. "ماجرای نیمروز" تفاوت جدی با آنها نداشت ولی موسیقی فیلم "لاتاری" متفاوت بود. من معمولاً برای سازهای زهی ارکستر میگرفتم ولی برای موسیقی فیلم "لاتاری" سمت سازهای زهی و بادی نرفتم و موسیقی بر پایه گیتار الکتریک بود. من در فضایی کار میکردم که تاکنون کار نکرده بودم. "لاتاری" از نظر زمانی به شدت برای ما فشرده بود. بدون اغراق، برای ساخت آن یک هفته نخوابیدم. مجوز کار کمی دیر صادر شد و فشار زیادی به ما وارد شد. در فیلم "ماجرای نیمروز" نیز در چنین موقعیتی قرار گرفتیم ولی خود موسیقی "لاتاری" برای من یک چالش جدی داشت. این اتفاق برای فیلم "درخت گردو" هم افتاد. موسیقی این فیلم هم متفاوت است.
من یادم است در جشنواره فیلم فجر وقتی فیلم "درخت گردو" تمام شد بسیاری از تماشاگران اشک ریختند. قطعاً موسیقی در این فیلم تأثیرگذار است. چطور میشود چنین حسی به تماشاگر القا داده میشود که اشک از چشمانش جاری شود؟
شاید خوب نباشد داستان فیلم "درخت گردو" را بگویم ولی داستان آن کاملاً اشکآور است. این مسئله به من جای کار میداد که بخواهم یک موسیقی احساسی بسازم. در کارهای قبلی معمولاً به این سمت نمیرفتم چون فیلمهای اکشنتری بودند ولی فیلم "درخت گردو" کاملاً فیلم احساس برانگیزی است و خواه یا ناخواه اشک شما را در میآورد. تجربه این فیلم برای من تجربه خوبی بود که بخواهم خودم را در این زمینه محک بزنم و یک موسیقی احساسی بسازم. از آنجایی که داستان فیلم در سردشت میگذشت، من یک سفر به آنجا رفتم و مدتی روی موسیقی کردی و لالاییهای آنها کار کردم. لطف خدا شامل حال من شد و آقای کامکار آمدند اجرای کمانچهای که برای کار نوشته بودم را برعهده گرفتند. جا دارد از ایشان تشکر کنم چون معمولاً سر ضبط کار نمیروند ولی ما برای ضبط کار در خدمت ایشان بودیم. آنهایی که اهل فن هستند متوجه میشوند اجرای کمانچه این آهنگ یک اجرای ویژه است و فقط میتواند کار آقای کامکار باشد.
پس شما برای موسیقی "درخت گردو" وقت زیادی گذاشتید.
من 10 روزی آنجا بودم و دنبال لالاییهای ویژه میگشتم تا ببینم از چه تمی استفاده کنم. از محلیهای آنجا کمک گرفتم که موسیقیهای خودشان را به من معرفی کنند. به هر حال من تحلیلی راجع به موسیقیهای آنجا نداشتم. فکر میکنم نتیجه کار قائل تأمل است.
جذابترین سکانسی که روی آن موسیقی گذاشتهاید کدام سکانس بوده است؟
میخواهم از آن حرفها بزنم که میگویند همه کارها مثل بچههای من هستند (با خنده). من از هر فیلمی که کار کردهام یکی دو سکانس در ذهنم مانده است. مثلاً موسیقی در فیلم "ایستاده در غبار" و لحظهای که احمد متوسلیان بیسیم را بالا میگیرد برای من بسیار ویژه است. در فیلم "لاتاری" هم سکانسی که ساعد سهیلی به سراغ نامزدش میرود ولی میبیند او با یک آقای دیگر میرود، از نظر موسیقی برای من ویژه بود. موسیقی سکانس ورود مجاهدین به شهر در فیلم "ماجرای نیمروز: رد خون" هم همینطور. از هر فیلمی یکی دو سکانس در ذهنم مانده است و به همین خاطر نمیتوانم یک سکانس خاص از یک فیلم را بگویم.
برای کار کردن، چه ژانری را بیشتر از همه دوست دارید؟
احساس خودم این است که موسیقی، موسیقی است و چندان قائل به این نیستم که سبکها را از همدیگر تفکیک کنم. دوست دارم هر سبکی که پیش بیاید را تجربه کنم. واقعاً برایم لذتبخش است. موسیقی فیلمهای "لاتاری" و "درخت گردو" با هم تفاوت چشمگیری دارند. "درخت گردو" را در دستگاه ایرانی کار کردهام ولی "لاتاری" موسیقی الکترونیک دارد. در کار آخری که قرار است انجام بدهیم و من در مورد آن چیزی نمیگویم، احتمالاً به سمت موسیقی جز بروم.
کار جدید آقای مهدویان را میگویید؟
بله.
شما در سریال "ممنوعه" هم کار کردهاید. چطور شد که به این سریال پیوستید؟
باعث و بانی آن هادی حجازیفر بود. آقای حجازیفر من را به تهیهکننده و کارگردان پیشنهاد کرد و ما یک قرار گذاشتیم و پای کار رفتیم. سریال "ممنوعه" تجربه خوبی بود. من تا آن موقع در سریال و این ژانر از موسیقی آهنگسازی نکرده بودم. کارهای قبلی من در ژانر انقلاب و دفاع مقدس بود ولی یک دفعه به سمت چنین سریالی رفتم که پرحاشیه بود و مدتی هم توقیف شد.
فکر میکنید توقیف سریال "ممنوعه" چقدر به دیدن شدن این سریال کمک کرد؟
فکر میکنم توقیف حداقل در ایران تأثیر میگذارد. به محض اینکه اسم توقیف روی یک اثر میآید، مخاطب با خودش میگوید بروم این فیلم را ببینم که چه خبر است؟(با خنده)
زمانی که سریال "ممنوعه" پخش شد چه بازخوردهایی از مخاطب گرفتید؟
بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم. مخاطبان معمولاً چنین کاری از من نشنیده بودند و برایشان تازگی داشت. مخاطب معمولاً کارهای ارکسترال، حماسی و جنگی از من شنیده بود و موسیقی سریال "ممنوعه" یک کار متفاوت بود و برای آنها جذابیت داشت. در زمان پخش آن سریال کامنتهای خوبی از مخاطبان میگرفتم.
از زمانی که میخواهید کار جدید شروع کنید تا زمانی که کلیت موسیقی شکل بگیرد با چه چالشهایی روبرو میشوید؟
بخشی از آن به این برمیگردد که میخواهم چه سبکی را انتخاب کنم و پس از آن درگیر ملودی میشوم. موسیقی فیلمهای من معمولاً بر پایه تم است. به نظرم پیدا کردن آن تم چالش جدی است. جدا از فیلمنامه، تصویر خیلی به من کمک میکند. یعنی رنگ و لعاب تصویر به من ایده میدهد که سراغ چه سازهایی بروم. رنگآمیزی که در تصویر میبینم برای رنگآمیزی سازها به من ایده میدهد.
جدا از اینکه فیلمنامه را میخوانید، به لوکشین فیلمبرداری فیلمها هم سر میزنید؟
معمولاً سر میزنم. اگر کارهای آقای مهدویان باشد که دوستان هم در آن حضور دارند حتماً به فیلمبرداری سر میزنم. کارهای دیگر هم میروم ولی کمتر پیش آمد. اگر فیلم در یک موقعیت جغرافیایی خاصی باشد و سکانس جدی داشته باشد لازم میدانم که در آن موقعیت قرار بگیرم.
در بین کارگردانها تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
نمیتوانم اسم ببرم ولی کسی نیست که دوست نداشته باشم با او کار کنم. کار کردن لذتبخش است. مخصوصاً برای من که دارم عاشقانه موسیقی کار میکنم.
در حال حاضر فقط مشغول یک کار هستید و کار دیگری در دست ساخت ندارید؟
نه. در حال حاضر به شدت درگیر سریال "شاهرگ" هستم. منتظر هستم این کار به سرانجام برسد تا کار جدیدم را شروع کنم.
چطور به سریال "شاهرگ" پیوستید؟
برای این سریال آقای محمدرضا شفیعی با من تماس گرفتند. من قبلاً با آقای اشکذری هم کار کرده بودم. این سریال قرار بود ماه رمضان پخش شود ولی فیلمبرداری آن از یک جایی به خاطر کرونا لغو شد و نتوانستند کار را به ماه رمضان برسانند. برای من خوشایند بود که برای اولین بار کنار این تیم کار کردم. همینطور باعث افتخار بود تیتراژ این سریال را با آقای سالار عقیلی کار کنم.
اگر تمایل دارید از تحصیلات خودتان هم بگویید.
من تحصیلات دانشگاهی ندارم. زمانی که دیپلمم را گرفتم درگیر کار شدم. علاقهای به درس خواندن در دانشگاه نداشتم. در یک آموزشگاه موسیقی دوره موسیقی سلفژ را گذراندم و احساس کردم کارساز نیست. بعد نزد آقای وارطان ساهاکیان رفتم و چند سال پیش ایشان موسیقی کار کردم. بحثهای تخصصی مانند کنترپوان و هارمونی را نزد ایشان خواندم. الآن هم وقتی به عقب برمیگردم پشیمان نیستم که چرا دانشگاه نرفتم. من پیش بهترین استاد موسیقی رفتم و از ایشان یاد گرفتم.
بسیاری از بچههایی که میخواهند موسیقی را شروع کنند و به این حرفه علاقمند هستند سردرگم میشوند و نمیدانند باید چهکار کنند. مثلاً وقتی میخواهند انتخاب رشته کنند همه هجوم میآورند که حتماً این حرفه را در دانشگاه بخوانید، در صورتی که ممکن است کسی دانشگاه هم نرود ولی موفقتر باشد. شاید آن زمانی که میخواهد برای دانشگاه بگذارد را برای رفتن نزد یک استاد بگذارد نتیجه بهتری بگیرد. پیشنهاد شما به بچهها چیست؟
واقعاً قابل پیشبینی نیست. شاید اگر من به دانشگاه میرفتم این موفقیتی که هر چند نسبی است برای من ایجاد نمیشد. از طرفی ممکن است این موفقیت برای یک نفر دیگر در دانشگاه رقم بخورد. من خودم آن موقع علاقهای به دانشگاه نداشتم. احساس میکردم اگر من موسیقی را دوست دارم فقط دوست دارم موسیقی بخوانم و دوست ندارم درسهای دیگر را بخوانم. دوست دارم به آن چیزی که عاشقش هستم بپردازم. لطف خدا شامل حال من شد و بسیار زود با بچههای فیلمساز ارتباط پیدا کردم و از همان اوایل درگیر موسیقی فیلم شدم. به نظر خودم رشد من به نسبت سریع اتفاق افتاد. حسنی که دانشگاه رفتن دارد این است که ارتباط آدم را برای کار راحتتر میکند. اگر آن اتفاقها برای من رخ نمیداد و آن ارتباطها شکل نمیگرفت شاید ارتباط من با جامعه موسیقی محدود میشد.
در بین خوانندهها با چه کسانی کار کردهاید؟
تاکنون با سالار عقیلی، علیرضا قربانی، مانی رهنما، حجت اشرفزاده، محمد معتمدی، مهدی زنگنه و علیرضا جولایی همکاری کردهام. من چندان درگیر کار موسیقی ترانه برای آلبوم نشدهام و به غیر از قطعه "جان ایران" که آقای معتمدی آن را خواندهاند، بیشتر فعالیتهای من برای موسیقی تیتراژ بوده است. البته آن قطعه هم یک جورهایی به بهانه تیتراژ بود.
یعنی به آن صورت درگیر همکاری با خوانندههای مختلف نشدهاید؟
آن کارها یک مسیر متفاوت دارد که من درگیرش نشدهام و بیشتر درگیر موسیقی فیلم بودهام. یک سری کارها پیش آمده ولی خیلی در آن مسیر نرفتهام.
تا به حال پیش آمده که دوست داشته باشید این کار را هم انجام بدهید و در آلبومها آهنگسازی کنید؟
من از چنین پیشنهادی استقبال میکنم ولی دوستان من را بیشتر به این میشناسند که موسیقی فیلم انجام میدهم و بیشتر مراجعه آنها برای موسیقی فیلم است. خوشبختانه کارهایی هم که در آن زمینه انجام دادهام کارهای موفق و خوبی از آب درآمده است. به نظرم کسی که موسیقی فیلم کار میکند به راحتی میتواند موسیقی ترانه کار کند ولی کسی که موسیقی ترانه کار میکند به راحتی نمیتواند موسیقی فیلم کار کند.
افراد زیادی موسیقی فیلم را بهتر و کمی سختتر میدانند.
بله همینطور است. موسیقی فیلم کار سختتری است. موسیقیهای ترانه که کار کردهام برای من راحتتر از موسیقی فیلم بودهاند چون یک ترانهای دارم که میتوانم با تمام احساس خودم و با هر سازبندی که دوست دارم، آن چیزی که توی دلم هست را ارائه بدهم. گاهی امکان این را دارم که حتی ترانه هم نداشته باشم ولی آن ملودی که توی دلم هست را ارائه بدهم و شاعر روی آن شعر بگوید. یعنی اینقدر دست آدم باز است، اما در فیلم به زمان و سبک موسیقی فیلم محدود میشوید. شما اگر از چهار ساز استفاده میکنید باید از همان سکانسها استفاده کنید. نمیتوانید در یک سکانس یک ساز بی ربط وارد کنید. زمان آن نیز اهمیت دارد. باید ببینید کارگردان برای آن صحنه چه حسی میخواهد. شاید من بهعنوان یک آدم موزیسین یک احساسی داشته باشم ولی کارگردان بخواهد یک احساس دیگری را به بیننده القا کند. چالشهای زیادی دارد که شما نمیتوانید صد درصد آن چیزی که توی دل خودتان هست را در فیلم اجرا کنید. باید نظر تهیهکننده و کارگردان هم در آن دخیل باشد. گاهی لازم است که با موسیقی خودتان بیننده را گول بزنید و آن حسی که در فیلم وجود دارد به او ندهید.
چطور میشود بیننده را گمراه کرد؟
مثلاً یک سکانسی هست که لیوان را نشان میدهد و شما میخواهید در آن سکانس یک استرسی ایجاد کنید که در این لیوان مواد جاساز شده و بهزودی منفجر میشود، در صورتی که اصلاً چنین خبری نیست. در نهایت لیوان آب میافتد و هیچ حادثهای پیش نمیآید. شما در این سکانس بیننده را گمراه میکنید.
تا به حال پیش آمده یک آهنگ را به خاطر نظر کارگردان و تهیهکنند چندین بار بسازید؟
بسیار کم بوده ولی پیش آمده است. مثلاً ممکن است در یک سکانس که سه نفر آدم در یک قاب هستند و همه شخصیتها در یک سطح قرار دارند، من حس و حال یکی از آنها بگیرم ولی کارگردان دوست داشته باشد حس و حال یکی دیگر از آنها را القا کنیم. گاهی از این اتفاقها میافتد ولی در هر صورت اگر آدم هر چقدر فیلم را با کارگردان بیشتر ببیند و بیشتر با او گپ بزند، از این اتفاقها کمتر میافتد. در مورد فیلمهای آقای مهدویان باید بگویم چون من از طرح فیلمنامه در جریان کار قرار میگیرم دچار چنین اتفاقاتی نمیشویم. من آگاه هستم که ایشان از سکانسها چه چیزی میخواهد و قرار است چه اتفاقی بیفتد.
یعنی از بخشی که ابراهیم امینی باخبر میشود شما هم در جریان کارهای ایشان قرار میگیرید؟
بله، اصلاً از بخش ذهن آقای مهدویان (با خنده). من، آقای امینی، آقای مهدویان و آقای بهروز 15-16 سال است که با همدیگر دوستی و همکاری داریم.
به کار بینالمللی هم فکر کردهاید؟
قطعاً اتفاق بزرگی میتواند باشد ولی من به آن فکر نکردهام.
دوست دارید خودتان را جایی ببینید که برای یک سریال یا فیلم هالیوود موسیقی فیلم بسازید؟
من این مسئله را تا حالا جایی نگفتهام ولی اصولاً در ذهنم رویاهای بزرگ درست نمیکنم. شاید یک اتفاق خوشایند برای من این باشد که یک روزی بتوانم با یک ارکستر بزرگ کنسرت برگزار کنم.
یعنی در سطح جهان؟
نه، در سطح همین ایران. فکر میکنم در سطح جهان رویا باشد.
کاری هم برای آن انجام دادهاید؟
آنقدر درگیر کارهای روزمرگی هستم که فرصت نشده به آن ماجرا بپردازم. راستش امیدی هم به برگزاری چنین کنسرتی ندارم چون در ایران مرسوم نیست که بخواهد کنسرت موسیقی فیلم برگزار شود. کنسرت موسیقی خوانندههای فاخر ما هم کم اقبال هستند، چه برسد به اینکه آدم بخواهد کنسرت موسیقی فیلم بگذارد. از همین الآن مشخص است که چه اتفاقی برای آن میافتد. به همین خاطر برای آدم ایجاد انگیزه نمیکند.
از فیلم "جایی برای فرشتهها نیست" و جایزهای که برای آن فیلم گرفتید صحبت کنید.
تهیهکننده فیلم "از جایی برای فرشتهها نیست"، آقای محمد شکیبانیا بود که از دوستان قدیمی و خوب من است. کارگردان آن نیز آقای سام کلانتری است. داستان فیلم درباره دختران هاکی ایران است و سختیها و مشقتهایی که این دختران میکشند تا در آسیا و جهان به یک جایگاهی برسند را نشان میدهد. به نظرم فیلم جذابی درآمده و بسیار پرانرژی است. موسیقی این فیلم را خودم خیلی دوست دارم و خوشحالم که برای آن جایزه گرفتم.
چه حسی داشتید که برای این موسیقی جایزه گرفتید؟
جایزه گرفتن شیرین است. من تا پیش از آن فقط دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن از یازدهمین جشن مستقل سینمای مستند را گرفته بودم و برای اولین بار بود که از یک جشنواره رسمی جایزه میگرفتم که این اتفاق برایم خوشایند بود.
آهنگسازی برای مستند، فیلم کوتاه و فیلم بلند با همدیگر فرق میکند؟
بعضیها میگویند فرق میکند ولی من هیچ فرقی در آنها نمیبینم. هر فیلمی کارکرد خودش را دارد. یک زمان روند فیلم طوری است که میخواهد شبیه فیلمهای مستند باشد. گاهی هم در فیلمهای مستند طوری رفتار میکنند که آدم احساس کند دارد یک داستان دراماتیک میبیند. در آن شرایط موسیقی فیلم هم میتواند شبیه فیلمهای داستانی باشد. به نظر من موسیقی آنها فرقی ندارد و بستگی به این دارد که فیلم چه چیزی را از موسیقی میخواهد.
در صبحتهایتان راجع به سکانسهای جذاب از فیلم "ایستاده در غبار" گفتید. با توجه به اینکه فیلم "ایستاده در غبار" حالت نیمه مستند داشت، کمی راجع به این فیلم صحبت کنیم. ساخت موسیقی آن برای شما چه چالشهایی داشت؟
فیلم "ایستاده در غبار" چند ویژگی دارد که به نظرم یکی از مهمترین ویژگیهایش این است که 80 درصد فیلم دارای موسیقی است. این فیلم دیالوگ نداشت و روی کل فیلم فقط یک صدای مصاحبه بود و به همین خاطر موسیقی باید در کل فیلم همراه میشد. این مسئله کار من را سخت میکرد چون باید موسیقیای میساختم که شنونده را اذیت نکند. از طرفی، قرار بود موسیقی که استفاده میکنیم موسیقی آن دوران باشد. موسیقیهای آن دوران موسیقیهای پر سر و صدا و شلوغی هستند. من فکر میکنم برای آن فیلم حدود 43-44 دقیقه موسیقی ساختم. بعضی از جاهای موسیقی را در فیلم تکرار میکردیم. جاهای کمی از فیلم بود که ما موسیقی نداشتیم.
پیشنهاد جدید هم دارید؟
با چند پروژه صحبت کردهام ولی فعلاً فقط کار آقای مهدویان لو رفت. کارهای دیگر هنوز تکلیفشان مشخص نیست. البته اوضاع کرونا هم کارها را به تأخیر انداخته است.
البته در حال حاضر برخی دوستان در حال کار هستند.
مدتی پروژهها تعطیل بودند ولی مثل اینکه به تازگی راه افتادهاند. ظاهراً سینماها دوباره دارد بسته میشود. من نمیدانم اگر بسته هم نشود کسی حاضر میشود به سینما برود؟ زمانی که کرونا نبود کسی سینما نمیرفت، حالا چه برسد به الآن. امیدوارم کرونا زودتر از بین برود و زندگی همان روال عادی خودش را پیدا کند. آدم وقتی کرونا هست تازه میفهمد که چه نعمتی را از دست میدهد. فعالیتهایی که قبل از کرونا با اهمیت نبودند الآن با اهمیت شدهاند.
نکتهای باقی مانده که به آن نپرداخته باشیم و الآن بخواهید به آن اشاره کنید؟
نکته خاصی به ذهنم نمیرسد. گپ خوب و دوستانهای بود و خوشحال شدم.