سینمای زیرزمینی ایرانی

مدیسا مهرابپور - سلامسینما:
این روزها عنوان سینمای زیرزمینی زیاد به گوش میخورد و خبر تعداد بالای فیلمهای ایرانی بدون مجوز حاضر در جشنوارههای ردهی A و B جهانی، دست به دست میشود و حتما به مذاق جریان رسمی سینمای ایران خوش نمیآید. بگذارید نگاهی گذرا به روند شکلگیری جریانی زیرزمینی که حالا باید آنرا جدی گرفت و دربارهاش صحبت کرد، بیاندازیم.
آغاز رسمی این جریان به وقایع سال ۸۸ برمیگردد. زمانیکه جریانهای متلاطم سیاسی که محکومیتهای سیاسی را با نام فیلمسازان معتبر جهانی گره زد، این نگاه سیاستزده به تولیدات ایرانی را پررنگتر از هروقت دیگری کرد. جریانی که فیلمسازانی مانند بهمن قبادی و جعفر پناهی آن را شروع کردند. وقتی که بهمن قبادی بعد از عدم اجازه نمایش «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» که توفیقی جهانی پیدا کرده بود، نسخهٔ قاچاقش را پخش کرد و در ویدئویی در ابتدای فیلم تماشای آن را برای ایرانیان رایگان و حلال دانست.
بعد از آن صندلی خالی جعفر پناهی در فستیوالهایی مانند کن هم جنبهٔ سیاسی ماجرا را پررنگتر کرد. قبادی و پناهی مهمترین فیلمسازانی هستند که اولینبار پیشنهاد ساخت فیلمهایی بدون مجوز و پخش جهانیشان را در سطح رسمی مطرح کردند. هرچند پیش از آنها خصوصاً در سینمای کوتاه موارد این چنینی زیادی وجود داشته باشد.
پا گرفتن سینمای زیرزمینی از یک سو و تقابل سینمای رسمی با آن، بعد از شهریور ۱۴۰۱ به اوج خود رسیده است. بعد از آنکه وقایع داخلی ایران تبدیل به تیتر یک اخبار جهان میشود و در اروپا، «صدای ایران» از فرش قرمز فیلمها تا کنگرهها و پارلمانها منعکس میگردد، وزارت ارشاد مصمم میشود جلوی نمایش فیلمهایی که بدون مجوز ساخته میشوند را با اقداماتی بازدارنده بگیرد. «برادران لیلا» به این بهانه ممنوعالپخش میشود و روستایی توبیخ میخورد.
اما بسیاری از فیلمسازان نسل جوان مصمم هستند که اتفاقاً فیلمهایی بدون پروانه ساخت بسازند. واژه فیلم زیرزمینی این روزها بیش از هروقت دیگر در سینمای ایران به گوش میخورد و البته این تازه اولین نداهای یک نبرد و مقابله فرسایشی میان سیاستگذاریهای فرهنگی که روزبهروز محدودتر میشوند و نسل جدیدی است که مصرانه میخواهد فیلم خودش را بسازد و به سانسور تن ندهد.
آیا این جریان فیلمسازی زیرزمینی به بحرانهای سینمای ایران کمک خواهد کرد؟ آیا به رونق و بازگشت تماشاگر خواهد انجامید؟ و سؤال مهمتر آیا قدمی بهسوی آزادی بیان و خلاصی از تیغ سانسور برخواهد داشت؟ پاسخ این سوالها چندان هم سرراست نیست.
مهم نیست که طرفدار سینمای مستقل باشید یا نه. با تماشای مجموعهای از فیلمهای اینچنینی سالهای اخیر خیلی زود پی خواهید برد که عموم این فیلمها لزوماً از لحاظ سینمایی قابلتوجه نیستند. مضامین پرطمطراق سیاسی در آنها بهوفور یافت میشود؛ اما دریغ از ذرهای شم هنرمندانه یا نگاه جامعهشناسانه و پرسشگر. چطور میتوان در جهت آزادی بیان قدم برداشت وقتی سرنوشت فیلمها در نهایت این است که مطابق میل و توجهات فرا سینمایی ساخته شود؟
از سوی دیگر سیستمهای نوین پخش فیلم آنقدر جهانی و در دسترس و غیر قابل سانسور شده که قطعاً سیستم فرهنگی هم نمیتواند جلوی ساخت فیلمهای بی مجوز را بگیرد. این یک نقطهٔ گسست تازه به وجود آورده و باید دید از دلش چه بیرون خواهد آمد. باید امیدوار بود سروکلهٔ فیلمسازانی پیدا شود که در این نقطهٔ گسست بتوانند نگاههای متفاوتتری به میدان بیاورند، خون تازهای در رگهای سینمای ایران تزریق کنند و در عین اینکه با ساخت فیلم بدون مجوزعلیه سانسور میشورند، به پسند و خوشامد جشنوارهها هم باج ندهند و درآمد دلاری از جشنواره از مسیر اصلی دورشان نکند.